اما و اگرهای ساخت خانههای ۳۰متری در تهران
کمتر از دو ماه از پیشنهاد شهردار تهران به هیئت دولت درباره ساخت خانههای ۳۰ متری میگذرد، اگرچه برخی کارشناسان با این پیشنهاد مخالفاند، اما برخی نیز معتقدند شرایط اقتصادی باعث شده تا بخش قابل توجهی از خانوادهها جویای چنین خانههایی باشند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایرناپلاس، طرح ساخت مسکن کم متراژ چند وقتی است بهواسطه ارائه طرح ساخت خانههای ۳۰ متری از سوی پیروز حناچی، شهردار تهران به هیئت دولت، دوباره بر سر زبانها افتاده است؛ طرحی که گویا با استقبال دولتیها هم مواجه شده است. پیشنهاد ساخت مسکن با متراژهای پایین، پیش از این با عنوان طرح مسکن اجتماعی از ابتدای دولت یازدهم بهعنوان یکی از طرحهای جایگزین مسکن مهر و همچنین ساماندهی مسکن اقشار ضعیف جامعه مطرح شده بود، اما هر بار به بهانههای مختلف اجرایی نمیشد. شاید یکی از دلایل اجرایی نشدن آن مخالفت بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران درباره کم کردن متراژ مسکن است.
برخی منتقدان، مطرح کردن چنین طرحهایی را توهین به شخصیت خانواده ایرانی و ناسازگار با سبک زندگی ایرانی- اسلامی دانسته و حتی آن را نقطه مقابل برنامهریزی برای سیاستهای جمعیتی فعلی کشور قلمداد میکنند. برخی نیز معتقدند کشور ما مشکل کمبود مسکن ندارد، بلکه مشکل این است که ابزارهای مالیاتی و توزیع عادلانه مسکن اجرا نمیشود و تا زمانی که ابزارهای کنترلی برای خارج نگهداشتن سوداگران از بازار مسکن اجرایی نشود، ساخت خانههای ۳۰ متری هم دردی را دوا نمیکند. در مقابل این مخالفتها برخی نیز هستند که این طرح را تصمیم درستی میدانند. به اعتقاد برخی کارشناسان، با وجود شرایط اقتصادی فعلی جامعه، اگر نیاز بازار مسکن در بخش کم متراژ پاسخ داده نشود، این مسئله خود را بهصورت حاشیهنشینی نشان خواهد داد، چرا که افرادی که توانایی مالی تأمین هزینههای خانههای بزرگ را ندارند، مجبور به مهاجرت میشوند. برخی نیز میگویند نباید اقشار کمدرآمد را از زندگی در کلانشهرها محروم کرد و ساخته نشدن خانهها با متراژ پایین را مساوی با محروم کردن اقشار کمبضاعت از زندگی در کلانشهرها میدانند.
در این میان، اجرایی شدن طرح ساخت خانههای کم متراژ علاوه بر مقاومت مخالفان، موانع قانونی نیز دارد. بهعنوان مثال، بر اساس طرح تفصیلی تهران حداقل متراژ واحدهای مسکونی در تهران ۵۰ مترمربع است. به همین دلیل، اجرایی شدن چنین طرحی نیازمند این است که حداقل متراژ ساختوساز در طرح تفصیلی به ۳۰ متر کاهش داده شود.
شرایط اقتصادی ما را به سمت زندگی در خانههای کوچک سوق میدهد
خشایار کاشانیجو، استاد شهرسازی دانشگاه علوم و تحقیقات با اشاره به اینکه در سالهای اخیر قیمت مسکن و زمین در تهران و کلانشهرها بهشدت بالا رفته است، میگوید: این مسئله جهانی است و اینطور نیست که فقط در کشور ما قیمت مسکن گران باشد. در شهری مثل پاریس زندگی در یک سوئیت ۳۰ متری برای یک خانواده ۴ نفره بسیار متداول است. بهطوری که اگر فردی در خانه ۴۰ متری زندگی کند، باعث تعجب دیگران میشود. در واقع گرانی مسکن در طول یک دوره زمانی باعث شده است استانداردهای فضای مسکونی در این شهر، کوچک تعریف شود. البته در همین شهر هم هرچه به حومه شهر بروید، فضای خانهها بزرگتر میشود. در واقع شرایط اقتصادی بهتدریج و در طول زمان باعث شده تا فرهنگ زندگی در فضای کوچک در آنها نهادینه شود. چنین وضعیتی با کشور ما که عمدتاً بهدلیل پیشینه فرهنگی عادت به زندگی در خانههای بزرگ داریم، قابل مقایسه نیست. با این حال، این جبر زمانه است و شرایط اقتصادی، ما را به این سمت سوق داده است.
کاشانیجو میافزاید: البته مثالهای دیگری هم در رابطه با این جبر اقتصادی وجود دارد، مثلاً در بسیاری از کشورهای دنیا استفاده از لباس دست دوم یا اجارهای به یک فرهنگ تبدیل شده است و این دلیلی جز فقر اقتصادی ندارد. موضوعی که در ایران نیز در چند سال اخیر پررنگ شده است.
تبعات اجتماعی، فرهنگی زندگی در خانههای کوچک
کاشانیجو ادامه میدهد: در مورد منزل مسکونی نیز بهدلیل گرانی زمین، مسکن و از طرفی تقاضایی که برای خانهدار شدن وجود دارد، کم کردن متراژ راهحل خوبی برای بالا رفتن قدرت خرید یا اجاره به نظر میرسد. البته این سیاست تبعات اجتماعی و فرهنگی بسیاری خواهد داشت. در مباحث جامعهشناسی یکی از نکاتی که مطرح میشود، این است که خیلی از مناقشات و اختلافات خانوادگی بهدلیل کوچک بودن فضای مسکونی اتفاق میافتد. بزرگ بودن فضای زندگی شاید بسیاری از منازعات بین فرزندان و والدین را کاهش دهد. با این حال، همانطور که گفتم وضعیت اقتصادی میتواند چنین شرایطی را به خانوادهها تحمیل کند.
این استاد دانشگاه میافزاید: در حال حاضر قیمت تمام شده مسکن بهدلیل بالا بودن هزینههای ساخت و ساز، مصالح و دستمزدها بالاست. از طرفی، اغلب خانوادهها تمایل دارند خانهدار شوند و داشتن خانه به هویت آنها گره خورده است. در چنین شرایطی که برای خرید یک خانه ۸۰ متری در هر کجای تهران حداقل باید یک میلیارد تومان پرداخت کرد و تسهیلاتی هم که تحت عنوان وام مسکن ارائه میشود، تنها ۱۰ تا ۱۵ درصد هزینه خرید را پوشش میدهد، کم کردن متراژ بهترین گزینه است. آمار وزارت مسکن نشان میدهد میانگین سن خانهدار شدن به ۵۳ سال رسیده است. البته این زمان در صورتی است که فرد همه درآمد خود را پسانداز کند که این هم امکان ندارد.
استفاده از حداکثر فضا و بعد سوم
با این حال، کاشانیجو معتقد است شرایط ساخت و طراحی این مسکنها باید متفاوت باشد. او میگوید: در پاریس که استفاده از خانههای کوچک متداول است از فضا، ارتفاع و بعد سوم موجود به نحو احسن استفاده میکنند. در حالی که در ایران ما تقریباً از ارتفاع دو متر به بالا استفاده نمیکنیم در حالی در خانههای کممتراژ باید از حداکثر فضا در طراحی و ساخت استفاده کنند. از طرف دیگر، باید از مبلمان انعطافپذیر مثلاً از مبلمان تختخوابشو استفاده شود. چنین مواردی باید در طراحی منزل از همان ابتدا مورد توجه قرار گیرد.
اختصاص فضای عمومی و فضای سبز در کنار مجتمعها
وی به موضوع مهم دیگری نیز اشاره میکند و آن اختصاص سرانههای مختلف در فضای عمومی اطراف این منازل مسکونی است. کاشانیجو میافزاید: وقتی ما فضای سکونت را کم میکنیم، فضا برای تفریح بهویژه بازی و جستوخیز برای کودکان از بین میرود. در حال حاضر حتی در آپارتمانهایی که متراژ ۷۰ متری دارند هم همین اتفاق میافتد. به همین دلیل ما باید این فضا را در فضای شهری و فضای عمومی جبران کنیم. مثلاً اگر مجتمع مسکونی ایجاد میکنیم، حتماً باید فضای بازی و فضای سبز هم ایجاد کنیم تا افراد و بهویژه کودکان از آن استفاده کنند.
کاشانیجو ادامه میدهد: متأسفانه فرهنگ غلطی که در کشور ما وجود دارد این است که ما یک سیاست درست که در دنیا اجرا شده و جواب داده را انتخاب کرده و آن را ۱۸۰ درجه متفاوت با آنچه باید باشد انجام میدهیم و همین عملکرد ما باعث میشود کل موضوع هم زیر سؤال برود. در کشورهای پیشرفته وقتی سیاست کم کردن متراژ مسکن انتخاب شده و به مرحله اجرا درآمده، به موارد دیگری از جمله همین فضای بازی و فضای سبز و تبعات اجتماعی و فرهنگی آن نیز توجه میشود.
این استاد دانشگاه متذکر شد: اعمال چنین سیاستهایی سبب میشود در یک فضا که قبلاً با میانگین مساحت ساخت ۷۰ متر ۱۰ واحد مسکونی ساخته میشد، حالا ۲۰ واحد ساخته شود. با این کار بارگذاری جمعیتی در آن فضا افزایش پیدا میکند، همین تکثر واحدهای ساختمانی مسائل اجتماعی و فرهنگی خودش را دارد. به همین دلیل، ساخت فضای عمومی، خدمات و سرانه مختلف باید حتماً مورد توجه قرار گیرد، چرا که مسکن را نمیتوان جدا از مسائل اجتماعی و فرهنگی دید. در واقع باید طوری این ساختمانهای مسکونی ساخته شود که این خانهها تبدیل به خوابگاه نشوند، بلکه جایی برای زندگی و سکونت باشند نه محلی برای خوابیدن.
سابقه ما در اجرای چنین طرحهایی بد است
به گفته کاشانی اگر همه این موارد بهدقت مورد توجه قرار گیرد، شاید بتوان گفت که با توجه به افزایش قیمت مسکن، این طرح یک راهکار خوب در کلانشهرها برای ساماندهی مسکن است. البته به اعتقاد او با توجه به سابقه انجام چنین طرحهایی در کشور زیاد نمیتوان امیدوار بود که چنین مواردی مورد توجه قرار گیرد و این امر به همان فرهنگ غلط ما در ناقص انجام دادن سیاستها برمیگردد. به همین دلیل وی به اجرای کامل چنین طرحهایی خوشبین نیست.