روایتی از زندگی زوج جوان با 11 فرزندشان +عکس
پدر 38 ساله و مادر 36 ساله قمی که یازدهمین فرزندشان در راه است، از خدا میخواهند که این آخرین فرزندشان نباشد. میگویند اگر به گذشته برگردیم، باز هم قدم در این راه میگذاریم و فرزندان زیاد میخواهیم.
23 سال است که ازدواج کرده و 21 سال است که ساکن قم هستند. حالا یازدهمین فرزندشان در راه است و از خدا میخواهند که این آخرین فرزندشان نباشد. حجت الاسلام محمد مسلم وافی، پدر خانواده، طلبه جوانی است که 38 سال سن دارد و عفت حداد رباطی مادر خانواده است که 36 سال سن دارد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از فارس، محمد مسلم 15 ساله و همسرش 14 ساله بودند که با هم ازدواج میکنند و از همان سال نخست ازدواج فرزندآوری را آغاز میکنند تا امروز به پرجمعیتترین خانواده جوان ایرانی تبدیل میشوند.
دیدار با مقام معظم رهبری و لبخند رضایت ایشان نسبت به تعداد فرزندانشان را شیرینی ماندگار زندگیشان میدانند.
میگویند اگر به گذشته برگردیم باز هم قدم در این راه میگذاریم و فرزندان زیاد میخواهیم. نحوه اداره امور منزل، مدیریت مخارج، تحصیل فرزندان و دیگر جزئیات زندگیپرشور و نشاط آنان موضوع گفتوگو با پدر و مادر جوان این خانواده 13 نفره است که در ادامه میخوانید:
** چند پسر دارید و چند دختر؛ نامهایشان از بزرگ به کوچک چیست؟
خانم حداد: هفت دختر و چهار پسر به نامهای مطهره، محدثه، مهدی، مهدیه، کوثر، ابوالفضل، فاطمه، عباس، زینب، معصومه و اگر خدا بخواهد آقا هادی.
آقای وافی: چند فرزندمان هم سقط شدهاند که یکی از آنان که بالای چهار ماه داشته است را اگر حساب کنیم میشود 12 فرزند یعنی پنج پسر. نام انتخابی برای آن فرزندمان که بالاتر از چهارماهگی سقط شد جواد بود.
** اسامی فرزندان را چه کسی انتخاب میکند؟ پدر یا مادر؟
آقای وافی: انتخاب اسامی معمولا با اتفاق نظر من و همسرم صورت میگیرد ولی وقتی به توافق نرسیم اسم پیشنهادی من در شناسنامه ثبت میشود و با اسم پیشنهادی همسرم فرزندمان را صدا میزنیم. این مسئله دغدغهای برایمان ایجاد نمیکند و جز در دو مورد بیشتر اتفاق نیفتاده است.
** در چند سالگی ازدواج کردید؟
خانم حداد: 14 ساله بودم که با همسرم ازدواج کردم و با هم به قم آمدیم.
آقای وافی: 15 سالم بود که با همسرم که یک سال و نیم از من کوچکتر است ازدواج کردم.
** چه زمانی نخستین فرزندتان یعنی مطهره خانم به دنیا آمد؟
آقای وافی: سال نخست ازدواجمان یعنی پانزده سالگی من و چهارده سالگی همسرم.
*فرزند زیاد خواسته هر دو ما بوده است
** کدامیک بیشتر مشتاق بودید برای داشتن فرزند زیاد ؟
خانم حداد: وقتی ازدواج کردیم و به قم آمدیم کم سن بودم و کسی را هم در قم نداشتیم و فقط خانواده همسرم اینجا بودند. بچههای اول و دوم را برای اینکه خودم را از تنهایی در آورم به دنیا آوردم. ولی بعد طی صحبتهایی که با همسرم داشتیم تصمیم به داشتن فرزندان بیشتر گرفتیم، البته به این تعداد فکر نکرده بودیم ولی بعدا با ابراز نگرانی مقام معظم رهبری نسبت به کاهش جمعیت ایران به فکر فرزندان بیشتر افتادیم.
آقای وافی: داشتن فرزند زیاد تصمیم هر دو ما بود، برای این تصمیم مبنا داشتهایم و این نتیجه همراهی، صبر و تحمل هر دو نفرمان بوده است.
** فرزندی که در راه دارید آخرین فرزندتان است؟
آقای وافی: نه. خدا نکند این آخرین فرزندمان باشد. این آقا پسری که در راه داریم فعلا یازدهمین فرزندمان است.
** فاصله سنی بچهها چقدر است؟
خانم حداد: فاصله سنی بچهها هر کدام دو سال است. همه شان دو سالی که باید شیر میخوردند را به طور کامل شیر خوردهاند.
** بارداریهای متعدد برایتان سخت نبوده است؟ حتی چند بار هم سقط فرزند را تجربه کردهاید!
خانم حداد: هر چیزی سختی خودش را دارد و مسلماً بارداری هم مجموعه سختیهایی به همراه دارد ولی میزان آن سختی بستگی به نگاه فرد به این سختیها دارد. وقتی برای رسیدن به هدف مورد نظرت با جان و دل پذیرای این سختیها باشی آنگاه طعم سختیها شیرین میشود.
پیامبر(ص) در حدیثی فرمودهاند:« هر چه جمعیت امت مسلمان و لاالهالاالله گویان بیشتر شود در قیامت مایه فخر و مباهات من در برابر دیگر امتها خواهد بود.» توجه به اینکه حضرت رسول اکرم(ص) چقدر از بارداری و فرزندآوری من به عنوان مادر چند فرد مسلمان خوشحال میشوند حقیقتاً شیرینی خاصی دارد.
تجربه نشانداده که هر چه در سختیها بیشتر آه و ناله کنی و سختی پیش رویت را بزرگ تصور کنی ضریب سختیها بیشتر میشود ولی اگر با ملایمت و متانت با این سختیها مواجه شوی شرایط واقعاً آسانتر میشود. سعی کردهام با برخورد ملایم سختیها را راحتتر پشت سر بگذارم.
*مهریه دخترانمان فقط پنج سکه است
** در بین فرزندانتان کسی هم ازدواج کرده است؟
حداد: بله، دو تا از دخترهایمان، مطهره خانم و محدثه خانم ازدواج کردهاند. یکی در 14 سالگی و دیگری در 15 سالگی. مطهره خانم دانشجوی رشته علوم قرآن و حدیث است و محدثه خانم هم طلبه است.
** دامادهایتان چقدر تحصیلات دارند؟
حداد: هر دو دامادهایمان طلبه هستند و در حال حاضر مشغول تحصیل درس خارج هستند.
** مهریه دختر خانمها چقدر است؟
خانم حداد: هر کدام پنج سکه بهار آزادی.
** به نظرتان این تعداد سکه برای مهریه کم نیست؟
خانم حداد: قصدمان از تعیین این تعداد مهریه کمک به ترویج فرهنگ ازدواج آسان جوانان بوده است. برای دامادهایمان دو شرط گذاشتهایم نخست اینکه «متدین» باشند و دوم اینکه «انقلابی» باشند چرا که کسی که متدین باشد حتی اگر زندگیاش سخت شد و به طلاق هم رسید اهل اذیت کردن همسرش نیست ولی کسی که دین ندارد و خدا ترس نیست در شرایط عادی زندگی هم همسرش را اذیت میکند.
** در زمینه مسائل مادی شرط و شروطی برای دامادهایتان تعیین نکردید؟
خانم حداد: بحث مسائل مادی را اصلا پیش نکشیدیم، اینطور نبوده که بگوییم آیا داماد خانه دارد؟ چقدر درآمد دارد؟ ولی شکر خدا خداوند در پاسخ به اعتمادی که به الطافش داشتهایم عنایت فرموده و در حال حاضر هر دو دامادهایمان صاحب خانه شدهاند.
** برای تأمین جهیزیه دچار مشکل نشدید؟
خانم حداد: اگر میخواستیم برای تأمین جهیزیه مثل خیلی از خانوادهها با چشم و همچشمی خود را به سختی بیندازیم و لوازم خانگی آنچنانی تهیه کنیم حتما به سختی میافتادیم ولی اینطور عمل نکردیم و با کمک دامادهایمان لوازم اولیه زندگی تکمیل شد.
وقتی دخترهایمان کوچک بودند من به همسرم میگفتم خوب است که از الان شروع کنیم به تهیه جهیزیه دخترانمان، ولی همسرم مخالف بودند و میگفتند هر گاه زمان ازدواجشان فرا رسید هر چه در توان داشتم برایشان فراهم میکنم و لازم نیست از حالا خود را به سختی بیندازیم. خدا را شکر زمان ازدواجشان جهیزیه خوبی هم برایشان فراهم شد.
** نوه هم دارید؟
خانم حداد: بله، مطهره خانم صاحب دو فرزند دختر است و ما فعلا همین دو نوه را داریم.
** نام نوههایتان چیست؟
خانم حداد: فاطمه حُسنا و فاطمه سَلما.
*فرزندان در فضای خانه آرامش دارند و این یعنی رضایت
** فرزندانتان از فضای پرجمعیت خانه احساس رضایت دارند؟ گلهای نمیکنند از اینکه چرا اینقدر جمعیت دارند؟
خانم حداد: (با خنده میگوید) مواقعی که با هم دعوا میکنند به من میگویند: « مامان آخه واسه چی اینو به دنیا آوردی؟ یا چرا اونو به دنیا آوری؟!» بعضی مواقع مقطعی دعوا میکنند و در این حین ممکن است یک چیزی هم بگویند ولی قلباً از بودن در کنار هم بسیار راضیاند. زمانی که دو تا از دخترانم سقط شدند همه فرزندانم به شدت ناراحت شدند.
پسرهایم میگویند چرا تعداد ما از تعداد خواهرانمان کمتر است؟ باید باز هم برادر برایمان به دنیا بیاورید تا تعدادمان یکسان شود. از سویی دیگر هم دخترها میگویند برادرانمان اذیت میکنند و شما باید چند دختر دیگر به دنیا بیاورید.
خیلی عجیب هست برایم که فرزندانم هنوز هم بچه کوچک که میبینند مثل بچه ندیدهها خیلی دور و برش را میگیرند و محوش میشوند که این نشان میدهد به خواهر و برادران کوچکترشان هم چقدر علاقه دارند. حالا هم که فهمیدهاند من باردار هستم آنقدر ذوق میکنند که حد و حساب ندارد.
آقای وافی: بستگی دارد که رضایت را چگونه معنا کنیم. اگر رضایت را به معنای آرامش بدانیم اعتقاد دارم که همه فرزندانم از فضای خانه رضایت دارند؛ چه آنان که ازدواج کردهاند و چه آنان که در شرف ازدواج هستند و چه آنان که فعلا در کنارمان هستند.
** فرمودید فرزندتان در شرف ازدواج است. کدام یک از فرزندتان در شرف ازدواج است؟
آقای وافی: یکی از دخترهایم چند خواستگار دارد که احتمال دارد بعد از ماه صفر به یکی از آنان پاسخ مثبت دهد. برای ازدواج پسرم هم به دنبال دختر خوب میگردیم. پسرم اکنون 17 ساله است و نسبت به من که 15 ساله ازدواج کردم دو سال هم از زمان ازدواجش دیر شده. البته به همه توصیه نمیکنم که در این سنین برای ازدواج فرزندشان اقدام کنند. بستگی به رشد فکری، سبک زندگی و مدل تربیتی فرزندان دارد. مدل تربیتی فرزندان و میزان مسؤلیتپذیری و رشد فکری فرزندان من به گونهای است که در این سنین میتوانند مسؤولیت یک زندگی را بپذیرند.
** خودتان چند خواهر و برادر هستید؟
خانم حداد: ما خانوادهای با 6 خواهر و دو برادر هستیم.
آقای وافی: خانواده ما هم 21 نفره با 10 خواهر و 11 برادر است که 10 نفر از ما برادرها طلبه هستیم.
** خواهرها و برادرهایتان هم مثل شما علاقه به فرزندآوری زیاد دارند؟
خانم حداد: (با خنده میگوید) نه! آنها نه تنها علاقه ندارند بلکه هر دفعه که خداوند به ما فرزندی عنایت میکند چیزی به ما میگویند.
آقای وافی: همه خواهرها و برادرهای من به داشتن فرزند زیاد علاقه بسیار دارند و معمولا سه، چهار و یا پنج فرزند هم دارند. البته بنا بر خواست خداوند یکی از برادرهایم هم فرزنددار نمیشوند. در مجموع تحمل، روحیه و همراهی زن برادرها و خواهرهایم با همسرانشان در این قضیه مهم است.
** فرزندانتان چطور؟ آنان هم اعتقاد و علاقه به فرزندآوری زیاد دارند؟
خانم حداد: همگی به ویژه پسرهایمان داشتن فرزند زیاد را دوست دارند. دخترهایمان هم فرزندآوری زیاد را دوست دارند ولی آن را در گرو جور بودن روحیه همسرشان میدانند. در واقع همگی باید وارد زندگی شوند ببینند چقدر در توانشان هست.
آقای وافی: اگر انتقال منطق ما به فرزندانمان صحیح صورت گرفته باشد حتما نظر آنان هم همین خواهد بود و من فکر میکنم همینطور هم بوده است و همه آنان مشتاق داشتن فرزند زیاد هستند و خودشان هم این را بیان میکنند. همیشه هر تعداد که بودهاند تفریحات لازم، امکانات لازم و برنامههای لازم برای آنان در نظر گرفته شده است. مسافرتهای زیارتی و سیاحتی، بازی کردن، تفریح کردن، سینما رفتن و ... برای همه آنان به جای خود بوده و کسی جای دیگری را نگرفته است و این احساس درون آنان مهم است. البته باید زمان بگذرد تا فرزندان پاسخ قاطعانه به این سؤال بدهند.
*ابراز نگرانی مقام معظم رهبری نسبت به کاهش جمعیت ایران
** شما به فرزندانتان توصیه میکنید که همانند شما فرزندان زیاد بیاورند؟
خانم حداد: به دوستان و فرزندانم میگویم نگاه به من نکنید من شرایطم به گونه ای است که داشتن این تعداد فرزند در توانم بوده است؛ شما باید به شرایط زندگی خودتان نگاه کنید و آنگاه تصمیم بگیرید. ممکن است شرایط زندگی کسی به گونه ای باشد که از پس دو تا فرزند بیشتر بر نیاید. این مسئله بستگی زیادی به روحیه و کمک همسر دارد.
آقای وافی: به دو دخترم که ازدواج کردهاند و همسرانشان و بقیه سفارش میکنم. مقام معظم رهبری نسبت به کاهش جمعیت ایران بسیار نگران هستند و وقتی نایب امام زمان(عج) نگران باشند یعنی امام زمان(عج) هم از این قضیه ناخشنود هستند. باید هر کسی در حد توان قدمی در این راه بردارد.
** آقای وافی در منزل به شما کمک میکند؟
خانم حداد: آقای وافی صبر و حوصلهاش در زمینه بچهداری خیلی خوب است خدا را شکر. کمک کردن همیشه در این خلاصه نمیشود که شوهر بیاید ظرفها را بشوید یا خانه را تمیز کند. گاهی کمک کردن این است که اگر یک زمانی خانم خانه فرصت نکرده است غذا درست کند همسرش ناراحت نشود و یا اگر خانه بهم ریخته است گلایه نکند، اینها مصداق کمک کردن است و آقای وافی در این مسائل کمک حال بنده است.
*زیاد بودن تعداد فرزندان تربیتشان را راحتتر کرده است
** زیاد بودن تعداد فرزندان تربیت کردن آنان را سختتر کرده است؟
خانم حداد: زیاد بودن تعداد فرزندان تربیتشان را راحتتر کرده است، این مسئله را مصداقی توضیح میدهم؛ دختر دو سالهام در صحبت کردن با من و پدرش فعل جمع به کار میبرد، مثلا آب که میخواهد میگوید:« مامان شما بهم آب بدید.» یا دختر چهار سالهام به هیچ عنوان بدون چادر بیرون نمیآید و حتی وقتی دامادهایمان به منزلمان میآیند چادر میپوشد، من و پدرش در این باره تاکنون چیزی به او نگفتهایم ولی او به خواهرهایش نگاه میکند که بیرون از منزل یا جلوی دامادهایمان چادر سر میکنند؛ فرزندان کوچکتر قشنگ دارند از خواهرها و برادرهایشان الگوبرداری میکنند و این الگوبرداریها تربیت فرزندان را بسیار راحتتر میکند.
تعداد بالای فرزندان در خانواده تعامل اجتماعی، بلوغ رفتاری، مسؤولیتپذیری، قانع بودن و کم توقع بودن را بهتر شکل میدهد.
** تصور عموم جامعه نسبت به این مسئله شاید برعکس باشد.
خانم حداد: قصدم تعریف از فرزندان خود نیست و فقط میخواهم صادقانه به سؤالتان پاسخ بدهم. طی تعاملاتی که فرزندان در خانه با هم دارند بلوغ رفتاری و اجتماعی بهتری پیدا میکنند. تقسیم وظایف که بین آنان صورت میگیرد مثلاً کارهای منزل مثل ظرف شستن و مرتب کردن خانه بین دخترها و کارهای بیرون مثل خرید کردن بین پسرها تقسیم میشود و این تقسیم وظایف به مسؤولیتپذیر بار آمدن فرزندان کمک میکند. وقتی تعدادشان زیاد باشد کسی از زیر بار مسؤولیتش شانه خالی نمیکند و همگی در کنار هم کارهایشان را انجام میدهند. البته من و همسرم همواره به ویژه در ایام امتحانات بچهها برای انجام این امور به آنان کمک میکنیم.
** رسیدگی به درس و مشق بچهها سخت نیست؟
خانم حداد: دخترها و پسرهایم در درسهایشان خیلی به هم کمک میکنند و به هم درس یاد میدهند. چون بچههایم خودشان با همدیگر درسهایشان را کار میکنند و رفع اشکال میکنند اصلا نیازی به ورود من نیست و کارم راحتتر شده است. خدا را شکر همه بچهها در رشتههای مختلف درسی، هنری و ورزشی جزء ممتازان هستند.
** پس با این وجود فرزندانتان هم خواهر و برادرند و هم رفیق.
خانم حداد: در واقع هم خواهر و برادرند، هم رفیق و هم معلم همدیگر هستند. حتی حین آموزش به خواهر و برادرهایشان خودشان هم بهتر مطالب را میفهمند و برایشان تثبیت میشود.
*نمیخورم نداریم
** در هر وعده غذایی رسیدن به اتفاق نظر برای پختن غذایی که باب میل همگی باشد دشوار نیست؟ آن هم برای بچههای نسل امروز که در غذا خوردن بهانهگیر هستند!
خانم حداد: این بهانهها مربوط به خانوادههایی است که یکی یا دو تا بچه دارند و والدین باید طبق میل آنان پیش بروند. اتفاقاً من به خانمهای اطرافم که یکی یا دو تا بچه دارند میگویم شما از سختیهایی که در مسیر بزرگ کردن بچههایتان دارید بگویید؛ آنان غذا که میپزند یکی از بچهها میگوید میخورم و یکی میگوید نمیخورم و مادر مجبور است برایش غذای دیگری درست کند.
در خانههای ما اینطور نیست. بچهها دور هم که باشند حتی چیزی را هم که خیلی باب میلشان نیست میخورند. بعضی از مادرها عنوان میکنند که فرزندم فلان غذا را نمیخورد ولی وقتی در جمع بچههای دیگر قرار میگیرد میخورد! در خانههای ما هم همینطور است و البته نمیخورم هم نداریم.
** یعنی هر چه درست کردید باید بخورند و نظرشان را نمیپرسید؟
خانم حداد: چرا، معمولا غذاهایی که درست میکنم را دوست دارند و فقط در ترکیب غذاها ممکن است کمی تفاوت نظر داشته باشند که آن هم قابل حل است و با این قضیه سازگاری دارند؛ مثلا سالاد ماکارونی که درست میکنم یکی از بچهها ذرت داخل غذا را دوست ندارد و آن را از داخل غذایش جمع میکند و به آن یکی میدهد که دوست دارد. مسئله به همین راحتی حل میشود.
* گذران زندگی 13 نفره فقط با ماهانه 800 هزار تومان
** ماهانه چقدر شهریه طلبگی میگیرید؟
آقای وافی: اکثر مردم با زندگی طلبگی و درآمد طلاب آشنا نیستند. طلاب از دولت حقوق نمیگیرند بلکه از مراجع تقلید شهریه دریافت میکنند که میزان آن معمولاً 800 هزارتومان تا یک میلیون تومان است.
مدیریت مخارج زندگی بر پایه شهریه با مدیریت زندگی بر پایه حقوق خیلی فرق دارد. شهریه گاهی ممکن است کمتر پرداخت شود، گاهی ممکن است مقداری بیشتر پرداخت شود.
** شهریه طلبگی کفاف زندگی چنین خانواده پرجمعیتی را میدهد؟
خانم حداد: زندگی طلبگی پایهاش شهریه است و نمیتوانم توصیف کنم که چقدر این شهریه طلبگی برکت دارد. این مسئله را کسی درک میکند که در زندگی طلبگی حضور دارد و برکت شهریه را لمس میکند.
آقای وافی: خداوند خَرج زندگی را میرساند ولی بَرج زندگی را که شامل هزینههای اضافی است نمیرساند. یعنی خداوند برای تهیه موارد مهم و تأمین آسایش در زندگی کمک میکند ولی مثلاً برای بالا بردن اینچ تلویزیون، بهروز کردن مدل یخچال، ست کردن مدل پرده و مبل و این قبیل هزینههای الکی و اضافی کمک نمیکند و فردی که میخواهد به هر سختی شده حتی با وام اینها را تهیه کند گرفتار میشود.
این روزها خانوادهها برای فرزندانشان تبلتها و موبایلهای چند میلیونی میگیرند و با این روند در خرج و بَرج یک بچه میمانند ولی ما سراغ هزینههای اضافی نمیرویم.
** خانم حداد و فرزندان برای کمک به تأمین معاش خانه فعالیتی در خانه یا بیرون از منزل انجام میدهند؟
خانم حداد: خیر، فعالیتی در این زمینه انجام نمیدهیم.
** مستأجر هستید یا صاحب خانهاید؟
خانم حداد: تا سه سال پیش اجاره نشین بودیم. ما تجربه زندگی کردن در یک اتاق با چهار بچه را هم داشتهایم. بگذارید از خیلی قبلتر بگویم که باور کنید اگر یک قدم بخاطر خدا بردارید خداوند چند قدم برایتان بر میدارد.
14 سال پیش از بابل به قم برگشتیم و خیلی هم دنبال خانه برای اجاره میگشتیم ولی گیرمان نمیآمد. آن زمان به حضرت معصومه(س) متوسل شدم و در همان روز وکیل یکی از علمای بحرین که دوست پدرشوهرم بود با ما دیداری داشت و فهمید که در قم به دنبال خانه هستیم. پیشنهاد داد مستأجر منزل یکی از علمای بحرین که در خیابان سمیه بود و آن را برای اجاره گذاشته بود بشویم.
موافقت کردیم و با 500 هزار تومان ودیعه در آن خانه ساکن شدیم. 13 سال در آن خانه ساکن بودیم و سه سال پیش با یکی از دوستان همسرم که ساکن تهران است در نقطه دیگری از قم شریکی خانهای خریدیم که سه دانگ مال ما و سه دانگ مال ایشان است. فعلا اینجا زندگی میکنیم.
آقای وافی: البته شریک خانه ما بعضاً فشارهایی وارد میآورد ولی مشکلی ندارد یا خداوند میرساند و سهم شریکمان را میخریم و در این خانه میمانیم یا بلند میشویم و در خانه دیگری سکونت میکنیم. در هر حال به کمکهای خداوند اعتماد داریم.
*تفریحات خانوادگیمان سر جای خودش است
** خودرو دارید؟ میخواهید بیرون بروید در یک خودرو جا میشوید؟
آقای وافی: فعلاً که ماشین نداریم. قبلا پیکان داشتیم. بعد سمند خریدیم و سمند را هم حالا برای خرید چند دانگ خانه فروختهایم. برای مسافرت به شهرهای دیگر با قطار میرویم؛ بعضی اوقات هم از رفقایم ماشین میگیرم و به اطراف شهر یا روستاهای اطراف میرویم. چون دو تا از دخترهایم عروس شدهاند و پسر بزرگم هم مشغول کار و درس است بقیهمان در یک ماشین جا میشویم. در شهر هم معمولاً با اسنپ تردد میکنیم.
** اطرافیانتان درباره تعداد فرزندانتان چه میگویند؟
خانم حداد: اوایل ابراز مخالفت میکردند ولی وقتی که مقام معظم رهبری درباره ضرورت این مسئله صحبت کردند نظرشان کاملا عوض شد. مادرم قبلا به من میگفت:« دخترم دیگه بچه نیار، برای سلامتیت خوب نیست.» من هم در پاسخ میگفتم:« مادر جان، آیا طرافیانمان که تعداد بچههایشان کم است سالمتر از ما هستند؟ اگر برای مبتلا نشدن به کمر درد و پا درد باشد که دختران توی خانه هم این روزها کمر درد دارند، اگر هم ترس از بیماریهای دیگر است پس چرا این همه نازایی و سرطان رحم و سرطان سینه و ... زیاد شده است! » مادرم هم در برابر حرفهای منطقی من دیگر چیزی نمیگویند.
آقای وافی: تا حالا یک نفر هم در بین دوستان، بزرگان، اساتید و ... ندیدهام که ما را تشویق کرده باشد؛ چه تشویق مادی و چه معنوی. مثلاً کسی نگفته است امسال هفت نفر از بچههایت به مدرسه میروند این نوشت افزار برای بچههایت. خدا را شکر ما گرفتار و وابسته نیستیم ولی رفتار تشویقی از سوی کسی تا به حال ندیدهام.
** طی دیداری که با مقام معظم رهبری داشتید واکنش ایشان به تعداد فرزندان شما چه بود؟
خانم حداد: حضرت آقا خیلی خرسند شدند و لبخندی زدند و برای ما و فرزندانمان دعا کردند. در مدح کارمان هم صحبت کردند و گفتند:«کار شما جهاد است.» لبخند حضرت آقا یعنی لبخند امام زمان (عج) و این برای ما خیلی شیرین بود.
** داشتن خانواده پرجمعیت به شما قدرت میدهد؟
خانم حداد: بله، خیلی زیاد.
آقای وافی: صد در صد. قاعده مسئله همین است.
** خانهتان چند متر است و چند اتاق دارد؟
خانم حداد: منزل قبلی 100 متر با دو اتاق بود. این منزل جدید 150 متر است که طبقه پایین دو اتاق و یک هال و طبقه بالا یک اتاق و یک هال دارد. ما طبقه پایین زندگی میکنیم و طبقه بالا مخصوص مهمان است.
** بچهها غر نمیزنند و بگویند خانهمان با توجه به جمعیتمان کوچک است؟ یا اینکه چرا اتاق مخصوص خود نداریم؟
خانم حداد: نه. سطح توقعات بچهها در خانوادههای پرجمعیت خیلی کمتر از بقیه خانوادهها است. غالبا فرزندان خانوادههایی که تعداد فرزندانشان کم است پرتوقع بار میآیند. اینجا گرچه بچهها اتاقهای دیگر هم در اختیارشان است ولی مدام دور هم و دور ما جمع میشوند.
** از سفرهای تبلیغی خاطره ای دارید؟
خانم حداد: یک نکته جالب که طی یکی از سفرهای تبلیغی فهمیدم میخواهم بگویم. برای تبلیغ به یکی از مناطق سنینشین ایران رفته بودیم، دکتری که در آن منطقه بود به من گفت خانوادههای اهل تسنن به شدت مخالف استفاده از وسایل ضدبارداری هستند، هم خانمها و هم آقایان. سنیها برای افزایش جمعیت مسلمانان تلاش میکنند ولی شیعیان چطور؟ بعضیها واقعا شرایط فرزندآوری بیش از یک الی دو تا را ندارند ولی بعضیها بهانه میتراشند.
کسانی که میتوانند تعداد بیشتری فرزند بیاورند این کار را بکنند یا اگر هم نمیتوانند بچه زیاد بیاورند حداقل مشوق دیگران باشند و در زمینه توسعه این فرهنگ مؤثر باشند.
** اگر به گذشته برگردید باز هم میخواهید این تعداد فرزند داشته باشید؟
خانم حداد: بله، صد در صد. نمیگویم بچهداری کار راحتی است چرا که واقعا اینطور نیست. تعبیر مقام معظم رهبری که فرمودهاند:« فرزندداری جهاد است» واقعا تعبیر درستی است. ولی بچهداری با تمام سختیهایش، شیرینیهای خاص خودش را دارد.
آقای وافی: چون با مبنا جلو رفتهایم باز هم اگر به گذشته برگردیم همین تعداد فرزند را میخواهیم.