x
۲۸ / شهريور / ۱۳۹۸ ۱۳:۵۷

در چادر و کانکس درس خواندیم و پزشکی قبول شدیم

در چادر و کانکس درس خواندیم و پزشکی قبول شدیم

غرش زمین نتوانست آنها را از درس‌خواندن بیندازد؛ با وجود وقفه دردناکی که در آماده‌شدنشان برای کنکور به وجود آورد. دانش‌آموزان کنکوری سر پل ذهاب از زلزله ‌سال 96 تا به حال، روزهای سختی را گذرانده‌اند اما تعدادی از آنها حالا نتیجه درخشانی از کنکور گرفته‌اند.

کد خبر: ۳۸۱۸۷۷
آرین موتور

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، دست‌کم ۹ نفر از این داوطلبان امسال در رشته‌های پزشکی و دندانپزشکی پذیرفته شدند و تعداد زیادی هم در رشته‌های علوم انسانی و ریاضی‌فیزیک توانستند در رشته‌های مورد علاقه و البته پراستقبال داوطلبان پذیرفته شوند.

هر کدام از پذیرفته‌شدگان البته روایت‌های متفاوتی از آن شب دلهره‌آور آبان ۹۶ دارند؛ شبی که حدود ساعت 21 زلزله‌ای به بزرگی ۷.۳ ریشتر ۶۲۰ نفر را به سرای ابدی فرستاد و دست‌کم ۷۰‌هزار نفر را هم بی‌خانمان کرد. آنها البته در روزهای بعد هم آرامش چندانی نداشتند و در کمتر از دو ماه ۷۰۰ پس‌لرزه را تجربه کردند تا درس‌خواندن برای‌شان با دشواری هرچه بیشتر پیش برود. فضای زندگی در سر پل ‌ذهاب داشت آرام می‌شد و ذهن‌ دانش‌آموزان‌ سال آخر و داوطلبان کنکوری به برنامه‌ریزی و رویاپردازی برای آینده مشغول بود که بار دیگر عمق زمین طغیان کرد و در آذر ۹۷ بار دیگر زلزله‌ای 3/6 ریشتری آرامش‌ ساکنان این شهر و داوطلبان کنکور سراسری را به هم ریخت.

خانه‌ها و اتاق‌های درس‌خواندن این افراد دست‌کم دوبار ویران یا دچار آسیب و تخریب شد و حتی در زمستان هم سیل به کانکس و چادرهایشان رحم نکرد. در این بین، گروهی مصمم پا به رقابتی نابرابر گذاشتند و توانستند در روزهای اشتیاق کم‌نظیر ایرانیان به پزشکی و دندانپزشکی، تعدادی از صندلی‌های دانشگاه را از آن خود کنند. این پذیرفته‌شدگان هر کدام روایت متفاوتی از روزهای دشوار دارند، اما به نظر می‌آید برای آینده برنامه مشترکی دارند؛ بازگشت به شهری محروم که در انتظار آرامش و سعادت است.

 

محمدحسین مرادی، پذیرفته‌شده در رشته پزشکی دانشگاه کرمانشاه:

در کانکسی ۶ متری درس می‌خواندم

دو ‌سال دشوار را پشت سر گذاشته و در کانکسی ۶ متری زمستانی سرد و تابستانی گرم را تحمل کرده است؛ «محمدحسین مردادی» پدر و مادری فرهنگی و معلم دارد و آنها در این دو‌ سال تلاش کردند شرایط را برای درس‌خواندن فرزندشان فراهم کنند. او می‌گوید که درس‌خواندن در کانکس شبیه درس‌خواندن در خیابان شلوغ یا پارک بود، چون دیوار نازک کانکس مقاومتی در برابر صدا نداشت. مرادی یکی از پذیرفته‌شدگان امسال کنکور سراسری در رشته‌ پراستقبال پزشکی است که تمام دوران تحصیل را در همین شهر گذرانده است.

 

  • آقای مرادی! متولد چه سالی هستید و در چه رشته‌ای پذیرفته شده‌اید؟

    متولد ‌سال ۷۸ هستم و 19 ‌سال دارم. دبیرستان شاهد در سر پل ذهاب بودم و کل دوره تحصیلی در همین شهر درس خواندم. پارسال کنکور دادم ولی به دلیل زلزله نشد درست درس بخوانم و رتبه‌ام حدود ۸‌هزار شد. پدر و مادرم معلم‌اند و در خانواده‌ا‌ی فرهنگی درس خوانده‌ام. امسال هم که پزشکی کرمانشاه قبول شدم.

  • سر پل‌ ذهاب در این دو ‌سال دو زلزله را تجربه کرد. این اتفاق چه تاثیری در روند درس‌خواندن شما داشت؟

    خانه‌مان ‌سال ۹۶ تا اندازه‌ای تخریب شد و پارسال کاملا تخریبش کردیم. دیوارهای خانه ترک برداشته بود و حالت غیر مطمئن داشت، ولی چون از چادر خسته شده بودیم، رفتیم همان خانه و بعد از کنکور من، کامل خانه را تخریب کردیم.

  • در این شرایط درس‌خواندن برای کنکور دشوار بود؟

    بله، لحظه زلزله‌ سال ۹۶ من داشتم می‌رفتم بالا که یک اتاق خیلی ناامن بود و زلزله آمد. ما همان شب زلزله، ‌سال ۹۶، رفتیم روستا و حدود یک ماه آن‌جا بودیم. کتاب‌هایم را برایم آوردند ولی شرایط درس‌خواندن وجود نداشت، چون استرس و فشار زلزله وجود داشت و بعد که استرس رفت، دیگر درس را بی‌خیال شدم و ناامید بودم؛ نه فقط من که خیلی از دوستانم هم همین شرایط را داشتند، چون فرصت و زمان زیادی را از دست داده بودیم.

  • در بین دوستان و همکلاسی‌هایت هم فردی بود که در زلزله آسیب جدی دیده باشد؟

    بله، زیاد، ولی خب، شرایط درس‌خواندن نداشتند. یکی از دوستان هم که رشته خوبی قبول شد و رتبه خوبی هم آورد در زلزله مادرش را از دست داده بود.

  • چه مشکلاتی را در این دو ‌سال پشت سر گذاشتی؟

    مشکلات زیاد بود. اولین مشکل ناامیدی و عقب‌افتادگی بود، چون زلزله برنامه‌هایمان را به هم ریخت. مشکل دیگر هم این‌که سهمیه‌ای که برای مناطق زلزله‌زده بود برای کل استان بود، درحالی‌که همه شهرها درگیر زلزله نبودند که امسال سهمیه کم شد. پارسال هشت نفر پزشکی و امسال پنج نفر پزشکی مازاد بر ظرفیت برای مناطق زلزله‌زده در نظر گرفته بودند که من از این سهمیه استفاده نکردم.

  • این دو زمین‌لرزه بزرگ، برنامه درسی شما و دیگر داوطلبان کنکور را به هم ریخت. این عقب‌افتادگی از برنامه تحصیلی چقدر تاثیرگذار بود؟

    پارسال مدت زیادی درس نمی‌خواندم، چون شرایطش وجود نداشت. اوایل رفتیم روستا و بعد در چادر درس خواندم و بعد هم حدود چهار ماه در کانکس درس می‌خواندم. یک کانکس ۶ متری داشتیم که با پدر و مادر آنجا زندگی می‌کردیم.

    یعنی پدر و مادر به خاطر من فقط شب‌ها برای خواب می‌‌آمدند. بعد از مدتی هم همه داشتند تعمیر می‌کردند و سروصدا خیلی زیاد بود، چون دیوارها پنج‌سانتی‌ و خیلی نازک بود و کلا در سروصدا بودیم. جنس کانکس پلاستیکی است و بسیار هم گرم بود. من یک پنکه اهدایی داشتم و مجبور بودم تکان نخورم و درس بخوانم که عرق نکنم. جنس کانکس هم در تابستان به دلیل گرما، بوی بدی ایجاد می‌کرد که سردرد می‌آورد.

  • چه برنامه‌ای برای آینده دارید؟

    برنامه‌ام این است که در سال‌های آینده ازدواج کنم. محل خدمتم هم همین سر پل ذهاب است و می‌خواهم همین‌جا زندگی ‌کنم.

 

دانش بابلی، پذیرفته‌شده در رشته دندانپزشکی دانشگاه همدان:

به شهرم برمی‌گردم، به سر پل ذهاب محروم

«دانش بابلی» که امسال در رشته دندانپزشکی دانشگاه همدان پذیرفته شده است، پیش از این تجربه دانشگاه را داشته ولی علاقه اصلی‌اش نه رشته علوم تغذیه که دندانپزشکی بوده است؛ علاقه‌ای که به نظر می‌آید به دلایل مختلف حالا بین بسیاری از داوطلبان کنکور سراسری و والدین آنها هم وجود دارد. او هم هنگام درس‌خواندن برای کنکور زلزله را تجربه کرده و حتی محل درس‌خواندنش هم دچار آسیب شده اما خانواده تعمیرات را به بعد از کنکور موکول کردند. بابلی حالا به خواسته‌اش رسیده و می‌گوید قصد دارد در آینده به سر پل ‌ذهاب و مردم سختی‌کشیده‌اش خدمت کند.

 

  • دوران دبیرستان را در سر پل ‌ذهاب گذراندید؟

    من یک‌سال پشت کنکور ماندم. ‌سال اول علوم تغذیه تبریز قبول شدم و چهار ترم آن‌جا درس خواندم و گفتم یک بار دیگر شانسم را امتحان کنم. متولد ‌سال ۷۵ هستم. امسال هم دندانپزشکی دانشگاه همدان قبول شدم.

  • این ‌سال آخر و دوران دبیرستان را کجا درس خواندید؟

    در سر پل ذهاب و در دبیرستانی عادی به اسم آیت‌الله خامنه‌ای درس خواندم.

  • رتبه‌تان چند شد؟

    رتبه‌ ۲۶۰ منطقه سه شدم که دندانپزشکی همدان و دندانپزشکی دانشگاه آزاد تهران قبول شدم.

  • موقع زلزله کجا بودید؟

    موقع زلزله ‌سال ۹۶ دانشگاه تبریز بودم و خانواده سر پل ‌ذهاب بودند که مشکل جانی پیش نیامد ولی نصف خانه‌مان تخریب شد. پارسال آذر ۹۷ که زلزله ۶ ریشتری آمد، سر پل ذهاب بودم و داشتم درس می‌خواندم که باز خانه ما به هم‌ ریخت و بخشی از آن تخریب شد و به وضع قبل برگشتیم.

  • شما آن موقع برای کنکور درس می‌خواندید؟

    بله و به خاطر من تعمیرات را شروع نکردند. در این شرایط قطعا درس‌خواندن سخت بود.

  • امسال سهمیه منطقه زلزله‌زده داشتید؟

    سهمیه هست ولی در رتبه تاثیری نداشت. برای کل استان کرمانشاه بود که البته کل استان زلزله نبود. من استفاده نکردم و از سهمیه عادی قبول شدم.

  • شما در شرایط سختی درس خواندید. ممکن است این شرایط دشوار تاثیری در برنامه آینده شما هم داشته باشد؟

    بله، صددرصد. من که این شرایط سخت را دیده‌ام، برنامه‌‌ام این است که حتما به سر پل ‌ذهاب برگردم، چون واقعا محروم است و به نظرم احتیاج دارد. شاید کاری از دست من برنیاید ولی باید تلاشم را بکنم. اگر روزی کاری از دستم برآید، می‌خواهم به این مردم خدمت کنم.

 

فاطمه کردستانی، پذیرفته‌شده پزشکی یزد از انگیزه‌هایش می‌گوید:

علاقه‌مند به هنر، در راه دکترشدن

داستان و قصه زندگی تعداد زیادی از داوطلبان کنکور سراسری در ایران و در این‌ چندسال گذشته شباهت‌های فراوانی به هم دارد؛ تعدادی از این نوجوانان باید علاقه خود را به اصرار خانواده و مصلحت‌سنجی آنها به سمت پزشکی و دندانپزشکی تغییر دهند. «فاطمه کردستانی» هم روزهایی با این شرایط را پشت سر گذاشته، هرچند که می‌گوید حالا به پزشکی علاقه‌مند است و می‌خواهد در کنار این رشته به علاقه‌ اصلی‌اش یعنی نویسندگی و هنر هم بپردازد. او که امسال در رشته پزشکی بین‌الملل یزد پذیرفته شده، روزهای پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشته ‌است؛ از دو‌ سال جهشی‌خواندن تا دو‌ سال تجربه پشت‌ کنکوری در روزهای پراسترس زمین‌لرزه غرب ایران. کردستانی در ۱۹ سالگی تجربه فراوانی دارد و می‌گوید که روزهای درس‌خواندن در کانکس را به راحتی فراموش نمی‌کند و شاید به همین دلیل می‌خواهد روزی باری از دوش مردم سر پل‌ ذهاب بردارد.

 

  • متولد چه سالی هستید و دبیرستان را کجا گذراندید؟

    متولد ۷۹ هستم و دو ‌سال جهشی خواندم. ‌سال اولی که کنکوری بودم، ‌سال ۹۵ بود که می‌خواستم تغییر رشته بدهم و بروم در رشته هنر درس بخوانم و کنکور بدهم، چون از بچگی به هنر و نویسندگی علاقه داشتم. بعضی وقت‌ها شعر و داستان می‌نویسم ولی خانواده با این‌که به سمت نویسندگی یا هنر بروم، مخالف بودند. بعد من کوتاه آمدم و خانواده‌ام پیروز شدند و قرار شد من بمانم که تجربی بخوانم؛ با این شرط که اگر پزشکی قبول بشوم با نویسندگی من مشکلی نداشته باشند.

  • چه سال‌هایی را جهشی خواندید؟

    سوم ابتدایی و دوم راهنمایی را.

  • خب، بعد از این شرایط و قول‌ و ‌قرارها چه تصمیمی گرفتید؟

    سال ۹۵ برای کنکور ۹۶ درس می‌خواندم که برادرم فوت شد و نتوانستم درس بخوانم؛ آن‌ سال رتبه‌‌ام خوب نشد؛ حدود دو هزار. کنکور بعد هم که با زلزله‌ همراه شد و تا مدتی خانه نداشتیم و عملا رفته بودیم جای دیگری زندگی می‌کردیم. بعد که برگشتیم حدود دو ماه در چادر زندگی می‌کردیم و درس می‌خواندم. چادرمان روی پل بود و اصلا امکان تمرکز وجود نداشت. آن ‌سال هم رتبه‌‌ام ۲۵۰۰ شد که داروسازی هم قبول شدم ولی نرفتم. امسال هم خیلی‌ها می‌گفتند درس نخوان و خودت را اذیت نکن چون کنکور حساب مشخصی ندارد، ولی تصمیمم را گرفته ‌بودم. نمی‌خواستم تمام عمر حسرت این روزها و سال‌ها را بکشم.

  • و بعد دوباره شروع کردید به درس‌خواندن.

    بله، در این ‌سال مجله‌ها را می‌دیدم و حرف‌های کسانی که بعد از ۴-۵‌ سال پزشکی قبول شدند به من امید می‌داد. روز کنکور صندلی‌ام جای شلوغی بود و اصلا شرایط خوبی نبود. صبح کنکور میکروفن ساختمان ما خراب بود و من خوشحال شدم تا این‌که حدود هشت‌ونیم میکروفن درست شد و در این ساعت شروع کردند به توضیح همان موارد تکراری که من تمرکزم را از دست دادم، ولی بین عمومی و اختصاصی یک دقیقه تمرکز کردم که عمومی گذشته و باید با اختصاصی جبران کنم و همین شد. الان به بچه‌ها می‌گویم سعی کنید در شرایط شلوغ درس بخوانید چون ممکن است حوزه امتحانی شلوغ شود و باید ذهن آمادگی این شرایط را داشته باشد.

  • زلزله دو ‌سال پیش چه تاثیری در درس‌خواندن شما داشت؟

    چقدر خوب که اشاره کردید. اتاق من جوری شد که دیگر نمی‌توانستم در آن بمانم. از آن به بعد در کانکس درس می‌خواندم؛ کانکسی که یکی از خیرین داده بود. گرمای سر پل ‌ذهاب هم شدید است و شرایط افتضاح بود. در زمستان سه بار سرما خوردم و ادامه‌دار بود و اصلا مدت زیادی امکان درس‌خواندن نبود. تابستان هم گرما شدید بود و حتی داخل کانکس و روبه‌روی کولر هم آدم دایم عرق می‌کرد. شرایط راحتی نبود.

  • با همه این سختی‌ها درس خواندید و الان قبول شده‌اید.

    بله و باز فکر می‌کنم حقم بیشتر از این بود، چون شرایط شلوغ و سختی بود و به نظرم ما باید در شرایط شلوغ درس بخوانیم.

  • برنامه‌تان برای آینده چیست؟

    تلاش می‌کنم انتقالی بگیرم و بیایم کرمانشاه، چون با مادرم تنها زندگی می‌کنم و نمی‌توانم او را تنها بگذارم. اگر بتوانم می‌خواهم تخصص قلب بخوانم.

  • به آینده دور هم فکر می‌کنید؛ مثلا بعد از فارغ‌التحصیلی؟

    چندسال پیش خیلی علاقه‌ داشتم به شهر خودم برگردم ولی الان تلاشم این است جایی درس بخوانم که بتوانم در رشته خودم باشم اما این‌جا منطقه محروم است و من که در این منطقه بوده‌ام، دردسر این‌جا را بهتر درک می‌کنم و دوست دارم این‌جا بیایم و خدمت کنم.

  • این فراز و نشیب‌ها چه تجربه‌ و درسی برای شما داشت؟

    من کل جهانم و همه زندگی را در کنکور خلاصه کردم و می‌گفتم اگر رتبه‌ام فلان نشود، می‌میرم. وقتی رتبه آمد یک لحظه احساس کردم مرگم رسیده، چون رتبه آن چیزی نبود که بخواهم و خب، الان پزشکی بین‌الملل قبول شده‌ام. الان اصلی‌ترین حرف من این است که همه از ‌سال کنکور لذت ببرند و منتظر نتیجه آن نباشند.

  • شما در دوران کنکور دو زمین‌لرزه را تجربه کردید و ماه‌ها در کانکس درس خواندید. سخت نبود؟

    من در یک جمله فقط می‌گویم همه طوری تلاش کنیم که وقتی نتیجه را گرفتیم عذاب وجدان نداشته باشیم، هر چقدر هم شرایط سخت و غیر قابل ‌پیش‌بینی باشد.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x