بارِگران لوازم التحریر
بازهم بوی ماه مهر به مشام میرسد و تا یک هفته دیگر، میلیونها دانشآموز کیف به دست و کوله به دوش راهی مدارس خواهند شد. در این میان خانوادههای زیادی نیز در تکاپو هستند تا در آخرین روزهای باقیمانده به شروع سال تحصیلی، لوازم مورد نیاز فرزندشان از جمله نوشتافزار را تهیه کنند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از جام جم، در خیابان 15 خرداد تهران بعد از عبور از سبزهمیدان و مسجد امام خمینی (ره)، از گذر معروف به پله نوروزخان وارد بازار بینالحرمین میشویم. دستان پدر و مادرها پر است از کیسههایی مملو از دفتر و مداد و خودکار و مدادرنگی و نوشتافزارهای جورواجور دیگر. زنی دست دختربچه خود را گرفته و راسته بازار را مغازه به مغازه پشت سر میگذارد و از فروشندگان قیمت مدادرنگیها و مدادشمعیهایشان را میپرسد. خیلی حوصله مصاحبه ندارد و فقط به همین چند جمله اکتفا میکند که تا الان بیشتر از
500 هزار تومان خرج خرید لوازمالتحریر برای دختر پیشدبستانیاش کرده و هنوز خیلی از اقلام مورد نظرش را نخریده است.
اینجا مردم همه از گرانی لوازمالتحریر گله دارند و خیلیها احساس میکنند مغازهدارها با آنها به قول معروف دولا پهنا حساب میکنند. اما خود مغازهدارهای بازار هم از این اوضاع ناراضیاند و تاکید دارند بالا رفتن نرخ دلار، گران شدن مواد اولیه و احتکار و دلالی برخی سودجویان این صنف، قیمتها را بالا برده است؛ مثل نظر مجتبی، جوانی بیست و چند ساله که عمدهفروش و پخشکننده انواع نوشتافزار در یکی از پاساژهای داخل بازار بینالحرمین است و میگوید، در صنف ما تا دلتان بخواهد، دلالبازی وجود دارد و خیلی وقتها واسطهها اجناس را از شرکتها میخرند و با نرخهای دلخواه خود در بازار پخش میکنند.
برچسبهای الکی
همه این مسائل باعث شده است که قیمت انواع لوازمالتحریر بهخصوص دفتر نسبت به سال گذشته سه تا چهار برابر شود؛ موضوعی که مجتبی نیز آن را تایید میکند.
او ریشه این اتفاق را در گرانی و کمیابی کاغذ میداند و تعریف میکند: من امروز به صحاف به اندازه 60 کارتن دفتر سفارش دادهام، اما از این تعداد، فقط 15 کارتن تحویل داده است. وقتی علتش را میپرسم، پاسخ میدهد که کاغذ مورد نیاز او در بازار موجود نیست. در یک سال اخیر هم قیمت کاغذ بسیار بالا رفته و هم به دلیل احتکار، کاغذ مورد نیاز تولیدکنندگان دفتر بسیار کم شده است. تاثیر همه این موارد را هم امروز در چند برابر شدن قیمت دفترها میبینیم.
از سویی دیگر، براساس ادعای این مغازهدار، دولت هیچ نظارتی روی نرخگذاری لوازمالتحریر انجام نمیدهد و فقط گاهی مواقع که گشتهای تعزیرات به بازار میآیند، تنها ایرادشان نبودن برچسب قیمت روی کالاهاست و اصلا قیمت تکتک اجناس موجود در یک مغازه را بررسی نمیکنند. مجتبی تعریف میکند که حتی خیلی از مغازهدارها فقط برای این که ماموران تعزیرات را از سر خود وا کنند، برچسبهای قیمت غیرواقعی روی اجناسشان میزنند. او در این زمینه خود را مثال میزند و میگوید: ببین، خود من برچسب قیمت مداد قرمز یک برند را روی مداد مشکی یک برند دیگر زدم تا فقط وقتی تعزیراتیها رد میشوند، نگویند چرا برچسب قیمت نداری. در کل خیالتان را راحت کنم، اصلا درباره قیمت نوشت افزار هیچ نظارتی روی بازار ما نیست.
دفتر گرانی باز است
«در یک سال گذشته، یعنی دقیقا از شهریور پارسال تا شهریور امسال، قیمت کاغذ بیشتر از هفت برابر شده است.» این را حامد، مغازهدار دیگری در راسته بازار بینالحرمین که نماینده یک برند تولیدکننده دفتر است، تعریف میکند و میگوید آنها سال گذشته هر بند (500 برگ) کاغذ 70 گرم تولید اندونزی را 70 هزار تومان میخریدهاند و امروز قیمت همان بند کاغذ به 520 هزار تومان رسیده است.
او هم مثل مغازهدار قبلی، مهمترین علت افزایش قیمت دفتر را نوسانات ارزی سالهای اخیر میداند، اما توضیح میدهد با بالا رفتن نرخ دلار، قیمت کاغذ هم با آن بالا رفت، اما وقتی دلار اندکی پایین آمد، قیمت کاغذ تغییر محسوسی نکرد. حامد میگوید حتی دستگیر کردن تعدادی از احتکارکنندگان کاغذ نیز تاثیر قابل توجهی روی قیمت این کالا نگذاشت و همه اینها باعث شد قیمت دفترهایی که آنها تولید میکنند نسبت به سال گذشته حداقل سه برابر شود. به عنوان مثال، قیمت دفتر 50 برگ سیمی آنها پارسال 1800 تومان بود و امسال به 6000 تومان رسیده یا مثلا قیمت دفتر 80 برگ سیمی آنها سال گذشته 2600 تومان بود و اکنون این دفتر را به قمیت 8000 تومان میفروشند.
حامد این را هم به صحبتهایش اضافه میکند که چون کاغذ ایرانی باکیفیت در بازار موجود نیست، آنها ناچارند کاغذ مورد نیاز برای تولید دفترهایشان را از واردکنندگان بخرند. این افراد نیز کاغذهای باکیفیت با ارز آزاد را از کشورهایی مثل چین، مالزی و اندونزی وارد میکنند.
البته به گفته این مغازهدار، دولت هم مقداری کاغذ با نرخ دولتی وارد بازار کرده و آن را به تولیدکنندگان دفتر داده است، اما چون ضخامت این کاغذها پایین بوده، تولیدکنندگان نتوانستهاند دفترهای باکیفیتی را با استفاده از آنها تهیه کنند و با این که قیمت دفترهای دولتی پایینتر است، اما مردم استقبال چندانی از آنها نمیکنند.
دروغ دفتر دولتی
این روزها راسته لوازم تحریریهای بازار بزرگ تهران آنقدر غلغله است که وقتی در آن حرکت میکنید باید دائم مراقب باشید تنهتان به تنه دیگر رهگذران نخورد یا پایتان لابهلای انبوه کارتنها و زبالههای دیگری که بعضی افراد بیملاحظه در گوشه و کنار بازار رها کردهاند، گیر نکند.
در این میان، پای مغازههای تکفروشی که اجناس متنوعتری از بقیه دارند، بیشتر شلوغ شده و خیلی از کاسبان آن وقت سر خاراندن هم ندارند. اما بازهم مرتضی، جوانی سی و چند ساله که از شدت خستگی کار، عصبی است و دائم در میان مصاحبه پلکهایش میپرد، راضی به گفتوگو میشود به این شرط که از قول او بنویسم: «دروغ است که میگویند دفتر دولتی در بازار عرضه شده، 11 ماه است مسؤولان صنف ما وعده آن را میدهند، اما کجاست؟ من که دست هیچ مغازهداری دفتر دولتی ندیدهام.»
او معتقد است کاغذ استفادهشده در همه دفترهای موجود در بازار، با ارز آزاد وارد کشور میشود و همین مساله باعث چند برابر شدن قیمت دفتر شده است. مرتضی توضیح میدهد که امروز، علاوهبر کاغذ، جلد و سیم به کار رفته در دفترهایمان هم وارداتی است یا اگر خود جنس وارداتی نباشد، مواد اولیه بهکاررفته در آن خارجی است. این مغازهدار تاکید میکند که با توجه به این مسائل،حتی نمیتوانیم سیم مفتول دفاتر یا رنگ روی جلدهای گلاسه را خودمان تولید کنند.
مرتضی همچنین درباره علت گرانی دیگر لوازمالتحریر نیز اینطور توضیح میدهد: «علاوهبر دفتر، قیمت خودکار و اجناس دیگر هم چند برابر شده است، حتی اجناس ایرانی. علت آن هم فقط افزایش نرخ مواد اولیه نیست. ببینید وقتی در مملکتمان همه چیز، از مواد غذایی گرفته تا دیگر موارد مورد نیاز خانوادهها گران شده، طبیعی است که تولیدکننده و فروشنده لوازمالتحریر هم تا حد ممکن روی قیمت اجناسشان بکشند تا بتوانند هزینههای ضروری زندگی خانواده خود را هرطور شده تامین کنند.»
خرید با اولویت
نزدیک غروب است و بازار رو به تعطیلی، اما مردم هنوز دست از سر مغازهداران برنداشتهاند. کارگرها یکی یکی گاریهایشان را به گوشهای قفل و زنجیر میکنند و دستفروشهای پرتعداد بازار بینالحرمین هم کمکم بساطشان را جمع میکنند. چند خانواده که به نظر فامیل یکدیگر هستند و همگی باهم برای خرید به بازار آمدهاند، روی سکویی در حاشیه بازار نشستهاند تا کمی به پاهای خستهشان استراحت بدهند.
در بین آنها آقا و خانم دهقانی همانطور که خریدهایشان را ورانداز میکنند، میگویند که امسال به خاطر چند برابر شدن قیمت لوازمالتحریر، فعلا فقط مواردی را که واجبتر بوده برای فرزند کلاس چهارمیشان خریدهاند و میخواهند بقیه موارد را در طول سال تحصیلی تهیه کنند.
با این حال، آنها تعریف میکنند که برای خرید هفت دفتر 50 تا صد برگ، پنج خودکار، یک پاککن، یک مدادتراش، یک جامدادی پارچهای، یک بسته مدادرنگی و دو مداد مشکی 163 هزار تومان هزینه کردهاند. این درحالی است که به گفته آقای دهقانی، آنها سال گذشته برای خرید همه نوشتافزار مورد نیاز فرزندشان که بسیار بیشتر از این موارد بوده، کمتر از 60 هزار تومان هزینه کردهاند. خانم دهقانی این را هم به صحبتهای همسرش اضافه میکند که چند برابر شدن قیمت لوازمالتحریر کاری کرده که خیلی از خانوادهها مثل آنها خریدهایشان را مدیریت کنند و از خرید خیلی از اجناس غیرضروری و فانتزی برای فرزندشان چشمپوشی کنند.
بیرون راسته بازار بینالحرمین، زنی میانسال همراه دختر جوان و نوه خود روی سکوی مقابل یک آبمیوهفروشی در حاشیه خیابان 15 خرداد نشستهاند تا هم کمی خستگی درکنند و هم فرصتی برای حساب و کتاب خریدهای انبوهشان داشته باشند. زن میانسال تعریف میکند همه اجناسی که خریدهاند تمام لوازمالتحریر مورد نیازشان در طول یک سال تحصیلی نیست، چراکه آنها توان خرید همه این موارد را به صورت یکجا نداشتند و به همین دلیل، فعلا به خرید اجناس ضروریتر بسنده کردهاند. زیرا قیمت بیشتر لوازمالتحریر مورد نیازشان سه تا چهار برابر پارسال شده است.
دختر جوان او هم مثل مادرش از گرانیها گلایه دارد و میگوید امسال به خاطر گرانیها اولین بار است که ناچار شدهاند برای خرید نوشتافزار به بازار بزرگ بیایند تا شاید جنسهای ارزانتر را اینجا پیدا کنند که البته قیمت جنسهای اینجا هم خیلی بیشتر از حد تصورشان بوده و حتی قیمتهای این بازار هم آنها را راضی نکرده است.
این زن جوان البته تاکید دارد که در هر صورت قیمتهای بازار بینالحرمین هرچه باشد، از قیمت مغازههای سطح شهر پایینتر است و به همین دلیل به خانوادههایی که میخواهند نوشتافزار مورد نیازشان را با قیمتهای پایینتر بخرند، توصیه میکند در فرصت باقی مانده سری هم به این بازار بزنند.
کمی بعد از رفتن این مادر و دختر، اندک اندک آفتاب نیز غروب میکند و اندک کاسبهایی که مغازههایشان باز بود نیز کرکره مغازهای خود را پایین میکشند.
بازاریها میروند و رفتگرها میآیند تا زبالههای باقیمانده از یک روز شلوغ کاری را جمع کنند. چه سخت است کار آنها با این حجم از زباله و چه سختتر است کار مردمی که باید برای خرید لوازمالتحریر مورد نیاز کودکانشان دائم یک چشمشان به جیب خود باشد و یک چشمشان به قیمت نوشتافزارهای پرزرق و برق و جورواجور.