ایران در دستور کار نتانیاهو و این 3رئیسجمهور
این روزها رسانههای آمریکایی بیشتر از هر زمان دیگری در کار افشاگری علیه دولت و سیاست خارجی کشورشان هستند. افشاگریهایی که ارتباط واشنگتن با عربستان و رژیمصهیونیستی را نشانه گرفته و خسارت این رابطه برای آمریکا را گوشزد میکند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، در یکی از تازهترین این گزارشها، هفته گذشته نیویورکتایمز در گزارش مفصلی با تیتر «تاریخ پنهان فشار برای حمله به ایران» به بیش از یک دهه تلاش تندروها در اسرائیل و آمریکا برای آغاز جنگ با ایران به بهانه برنامه هستهای پرداخت. تلاشی که نتانیاهو یک طرف آن بود و طرفی که باید متقاعد میکرد؛ جورج بوش پسر، باراک اوباما و حالا دونالدترامپ.
این گزارش با وقایع سال2017 شروع میشود، زمانی که کاخ سفید در دوراهی ماندن یا خروج از برجام بود. تیلرسون و متیس وزرای خارجه و دفاع وقت آمریکا، حامی ماندن در برجام بودند و استیو بنن و تا حدی پمپئو که آن زمان یکی مشاور استراتژیک ترامپ بود و دیگری رئیس سیا، خروج آمریکا از برجام را بدیهی میدانستند. سرانجام ترامپ از این توافق خارج شد. نیویورکتایمز مینویسد درحالیکه مذاکرات میان برایان هوک نماینده وزارت خارجه آمریکا با اروپاییها درباره حفظ برجام به شرط آنچه غربیها تحکیم موارد آن میخواندند، پیشرفت کرده بود و حتی سندی 5صفحهای در این زمینه تهیه شده بود، ترامپ خروج از برجام را اعلام کرد. این اقدامی بود که اسرائیل، عربستان و امارات در آن نقش داشتند و صحنهگردان آن جان بولتون بود که از مدتها قبل مانند ترامپ وعده این خروج از توافق را داده بود. نقشی که بولتون در اجرای سیاستهای ضدایرانی واشنگتن ایفا میکند، همان نقشی است که دیک چنی در دولت بوش اجرا میکرد. دستکم این نگاهی است که اسرائیلیها دارند و نیویورکتایمز برای آن شواهدی آورده است.
نویسندگان گزارش نیویورکتایمز سپس به سالهای آخر دولت بوش پسر اشاره کرده و از مکالمات دو نفره و چندنفره مقامات دولت اسرائیل با آمریکاییها برای ترغیب آنها به حمله به ایران نمونههایی را ذکر میکنند. نتانیاهو در سال2007 بهعنوان رهبر حزب لیکود، در واشنگتن با دیکچنی دیدار میکند و به او درباره دستیابی ایران به بمب هستهای هشدار میدهد. نیویورکتایمز به نقل از منابع اسرائیلی خود مینویسد؛ در آن زمان نه فرماندهان پنتاگون و نه مسئولان غیرنظامی آمریکایی و حتی خود جورج بوش هم اشتهایی برای یک جنگ پیشدستانه دیگر نداشتند. اما چنی تا حدی با نتانیاهو همنظر بود. او هم مانند بولتون مدتها روی پرونده ایران کار کردهبود و در دولت دوم بوش پسر، در دفاع از اقدام نظامی علیه ایران، استدلال میکرد. رابرت گیتس وزیر دفاع دولت بوش که بعدها در دولت اوباما هم این سمت را حفظ کرد، با چنی درباره عاقلانه بودن یا نبودن حمله به ایران بحثهای زیادی میکرد. گیتس میگفت که باید به دولت اسرائیل درباره هرگونه حمله به ایران هشدار داده شود، چنی اما میگفت: 20سال بعد اگر یک ایران هستهای ظهور کند، مردم خواهند گفت که دولت بوش میتوانست جلوی آن را بگیرد.
در ماههای آخر دولت جورج بوش، او بهعنوان آخرین سفر به بیتالمقدس رفت. ایهود اولمرت نخستوزیروقت و ایهود باراک وزیردفاع وقت اسرائیل او را در نشستی غیررسمی در یکی از شبهای این سفر دوره کردند. بوش برای شنیدن حرفهای ایهود باراک درباره ضرورت اقدام نظامی علیه ایران، ابراز بیتمایلی میکند. بوش میگوید: شما موضع من را درباره مسئله ایران میدانید؛ من مخالف حمله هستم. باراک اما سخنرانی طولانی درباره تهدید ایران میکند که در میانه توسط بوش قطع میشود. بوش روی میز میکوبد و میگوید: ژنرال باراک میدانید نه یعنی چه؟ نه یعنی نه.
این تلاش اسرائیلیها برای ترغیب آمریکا به حمله به ایران در دولت اوباما هم ادامه مییابد. نتانیاهو بعد از نخستین دیدار با اوباما بهعنوان رئیسجمهور در ماه می سال2009، جمله معروفی درباره او گفت که بعدها بارها تکرار شد: اوباما بخشی از مشکل است نه بخشی از راهحل. نخستین دیدار آنها خوب پیش نرفت اما رابطه دو طرف در سطح مقامات کابینه رابطه خوب و نزدیکی بود. با این حال نیویورکتایمز مینویسد که دولت اوباما از ابتدا شروع مذاکرات با ایران را از دولت نتانیاهو پنهان نگه داشته بود. این موضوع باعث ناخشنودی و بیاعتمادی دولت نتانیاهو شد. نتانیاهو همزمان با مذاکرات اولیه و پنهان آمریکا با ایران که از طریق کانال عمان انجام میشد، بارها آمریکاییها را بهصورت مستقیم و غیرمستقیم در جریان برنامههای خود برای حمله احتمالی به ایران قرار داده بود. هدف از این اقدام نتانیاهو تحت فشار قرار دادن دولت اوباما برای تحریم و فشار بیشتر بر ایران بود. اما نیویورکتایمز مینویسد، این تلاشهای نتانیاهو نتیجهای عکس آنچه هدف او بود بهدنبال داشت. دولت اوباما با این فشار و تهدید به جنگ، برای رسیدن به توافق با ایران بیشتر تشویق میشد. نیویورکتایمز به نقل از سفیر وقت اسرائیل در آمریکا نوشته که او در سال2012، شبها با تلفن روشن میخوابید و هرزمان منتظر بود که خبر حمله اسرائیل به ایران به اطلاع او برسد و او برای رفتن به کاخ سفید یا دفتر سیانان آماده شود. دولت اوباما هم فکر میکرد نتانیاهو برای تحتتأثیر قرار دادن نتیجه انتخابات ریاستجمهوری علیه اوباما و به نفع میترامنی رقیب جمهوریخواه او، دست به این حمله بزند.
البته نیویورکتایمز به نقل از منابع اسرائیلی نوشته است: مخالفت با این حمله درون دولت و ارتش اسرائیل بسیار بالا بود. نتانیاهو هم بهدلیل این مخالفت، تصمیم به حمله را عملی نکرد. چهرههای نظامی و غیرنظامی دولت اسرائیل بهدلیل بیم از اقدامات تلافیجویانه ایران و همچنین متحدان آن در منطقه، با چنین حملهای بهشدت مخالف بودند.
وقتی دولت اوباما به توافق هستهای با ایران نزدیک شد، اوباما مکالمات تلفنی طولانی با نتانیاهو داشت تا او را هم با این توافق همراه کند. در این مکالمات نتانیاهو، اوباما را به بسیج کنگره علیه توافق تهدید میکرد. نتانیاهو در آن زمان به مشاورانش گفته بود در آمریکا فقط 2 نیروی سیاسی دولت و کنگره وجود ندارند؛ بلکه نیروی قویتری هم هست و آن افکار عمومی است. نتانیاهو مدعی شدهبود که 30سال است افکار عمومی آمریکا را علیه ایران بسیج کرده و اینبار هم میتواند. البته وقایع بعد از آن دستکم تا قبل از به قدرت رسیدن دونالد ترامپ نشان داد که این ادعای درستی نبود.
نیویورکتایمز در انتهای این گزارش مینویسد: نتانیاهو اکنون روی ترامپ بیشتر از 2رئیسجمهور قبلی آمریکا حساب کرده است. معلوم نیست که ترامپ تسلیم بازی نتانیاهو میشود یا نه.