x
۱۶ / شهريور / ۱۳۹۸ ۰۷:۳۵

نگاه به دوردست، قتل و حکم قصاص را در‌پی داشت

نگاه به دوردست، قتل و حکم قصاص را در‌پی داشت

دعوا به‌خاطر نگاه به دور‌دست باعث شد تا مردی جانش را از دست بدهد و دیگری با درخواست اولیای‌دم به قصاص محکوم شود.

کد خبر: ۳۷۹۰۴۴
آرین موتور

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، این قتل دو سال پیش اتفاق افتاد و مأموران با گزارش درگیری به محل حادثه رفتند. آنها متوجه شدند مردی با ضربه چاقوی همسایه خود مجروح شده و روی زمین افتاده است. با انتقال مرد مجروح به بیمارستان فرد ضارب دستگیر شد. ساعاتی بعد خبر رسید فرد مجروح جانش را از دست داده است‌. پلیس مرد متهم را مورد بازجویی قرار داد. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: من از کاری که کرده‌ام بسیار پشیمانم.

پرونده بعد از اعترافات متهم و صدور کیفرخواست برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. در ابتدای جلسه محاکمه نماینده دادستان در جایگاه قرار گرفت. او کیفرخواست علیه متهم را خواند و خواستار صدور حکم قانونی شد. در ادامه رسیدگی اولیای‌دم در جایگاه قرار گرفتند و خواستار صدور حکم قصاص شدند.

وقتی نوبت به متهم رسید، او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: من پیرمرد را کشتم اما قصد کشتن نداشتم. ما سال‌ها همسایه بودیم و رابطه بسیار خوبی با هم داشتیم. همیشه با احترام با هم برخورد می‌کردیم و هیچ‌کدام فردی نبودیم که برای مردم دردسر درست کنیم. روز حادثه من مثل هر روز از سر کار برگشتم. خیلی خسته بودم و هوا هم خیلی گرم بود. در ابتدای ورودی ساختمان ما یک روشویی بود. من دست و صورتم را در آنجا شستم تا کمی خستگی از تنم بیرون برود. همین‌طور که داشتم دست و صورتم را خشک می‌کردم، به دور‌دست نگاه کردم، نفس عمیقی کشیدم و می‌خواستم به خانه بروم که یک‌دفعه پیرمرد از خانه‌اش بیرون آمد. او فکر کرد من به خانه او نگاه می‌کردم و عصبانی شد. به من حمله کرد و مرا زد و درگیری بین ما ایجاد شد. من گفتم اشتباه می‌کنی من به خانه‌ات نگاه نمی‌کردم اما قبول نکرد و دوباره فحاشی و داد و بیداد کرد. همسایه‌ها جمع شدند. درگیری خیلی بالا گرفته بود. با وساطت همسایه‌ها دعوا تمام شد. من و پیرمرد به خانه رفتیم. مدتی بعد زنگ در خانه را زدند من در را باز کردم و دیدم پیرمرد دوباره آمده است. او به من گفت اطمینان دارد که من خانه او را نگاه می‌کردم. گفتم این‌طور نیست. باز سعی کردم قانعش کنم که من این کار را نمی‌کردم، اما او این‌بار با عصبانیت بیشتری آمده‌ بود و چاقو همراه داشت. گفت من باید تاوان این کارم را پس بدهم. گفتم من اصلا خانه تو را نگاه نمی‌کردم و تاوان چه چیز را باید پس بدهم! سعی کردم او را آرام کنم اما او هر لحظه عصبانی‌تر می‌شد. چاقو کشید و فحش ناموسی به من داد. من هم که خانواده‌ام داخل خانه بودند خیلی عصبانی شدم و از شدت عصبانیت چاقو را از دستش گرفتم و یک ضربه به او زدم. متهم گفت: من اصلا فکر نمی‌کردم ضربه‌ای که می‌زنم به قلبش برخورد کند. یک‌دفعه او جلوی در خانه من روی زمین افتاد و غرق خون شد. از حادثه‌ای که اتفاق افتاده بود، خودم ترسیدم. باور کنید اصلا قصد کشتن او را نداشتم و چاقو هم مال من نبود چاقو مال خود مقتول بود که من از دستش گرفته بودم. بعد هم بلافاصله با پلیس و اورژانس تماس گرفتم و درخواست کمک کردم. با اینکه پیرمرد با آمبولانس به بیمارستان برده شد، اما جانش را از دست داد. باور کنید من اصلا قصد چنین کاری را نداشتم و متوجه هم نشدم چاقو به قلب پیرمرد برخورد کرد. خودم فکر کردم چاقو را به شکمش زده‌ام. در ادامه جلسه دادگاه، وکیل متهم در جایگاه قرار گرفت و دفاعیات خود را مطرح کرد. وقتی دوباره نوبت به متهم رسید او در آخرین دفاع قبول کرد که با چاقو متهم را زده ‌است و گفت: من او را زدم اما قصد کشتن نداشتم.

متهم در‌حالی‌که سرش را پایین انداخته بود، گفت: از اتفاقی که افتاده‌ است خیلی پشیمان و ناراحت هستم. من جوانم و خانواده‌ام در شرایط بسیار بدی قرار گرفته‌اند. می‌دانم حق نداشتم پدر را از یک خانواده بگیرم و البته قصدی هم برای این کار نداشتم، اما درخواست دارم اولیای‌دم عذرخواهی من را قبول کنند. من از کرده‌ام پشیمانم و درخواست دارم اولیای‌دم گذشت کنند. من واقعا قصد کشتن نداشتم و تقاضا می‌کنم در درخواست خود برای قصاص تجدیدنظر کنند.

قضات شعبه 5 دادگاه کیفری استان تهران بعد از گفته‌های متهم از اولیای‌‌دم خواستند تا یک‌بار دیگر فکر کنند و اگر امکان دارد اعلام گذشت کنند، اما اولیای‌دم گفتند قصدی برای گذشت ندارند.

در پایان قضات شعبه 5 دادگاه کیفری استان تهران وارد شور شدند و متهم را به دلیل قتل عمدی به قصاص محکوم کردند. رأی صادره در مهلت قانونی قابل تجدید نظرخواهی است و دیوان عالی کشور پرونده را بررسی خواهد کرد.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x