پول و ثروت و مدرک همسر آرامش نمیآورد
رابطه زن و شوهر، به قدمت خلقت آدم، به قداست متعالیترین ارزشها، به عظمت گستره هستی، به برکت همه نسلها در همه عصرها و تجلیگر اولین تعامل انسانهاست.
به عبارت دیگر در زندگی همسران موفق، رابطه زنها و شوهرها با مادر، خواهر، پدر، برادر و دیگر نزدیکان نه تنها نمیتواند کمترین اثر ناخوشایندی بر روابط فیمابین ایشان بگذارد، بلکه بر حسن سلوک و اعتماد متقابل و شیرینی زندگی مشترک آنها میافزاید؛ درواقع حسن تدبیر و تنظیم دایره و دامنه ارتباط با خویشان، دوستان و آشنایان با همفکری و همدلی زن و شوهر بلنداندیش معنا مییابد و محور و معیار اصلی ارتباط خویشاوندی و عاطفی، تأمین نیازهای فطری و رضامندی خاطر یکدیگر است. در یک زندگی مشترک موفق، زن و شوهر فهیم همه سعی و تلاش خود را در جهت جلب رضایت خاطر و فراهم ساختن آسایش و آرامش روان و نشاط درونی یکدیگر مبذول میدارند و از اینرو ضمن ابراز محبت نسبت به خویشاوندان و تکریم شخصیت ایشان به رسالت و مسئولیت خطیر همسری اندیشیده، همه مهر، محبت و عطوفت خود را در همه حال تقدیم همسر مینمایند. به این ترتیب تأمین نیازهای عاطفی اصل و عنصری مهم و ساختاری در تداوم و پایداری زندگی مشترک است. نگاهی به آمارهای جدایی و طلاق نیز این موضوع را تأیید میکند.
به عنوان مثال منطقه ۱ و ۲ تهران بالاترین آمار طلاق را دارد و از هر پسر و دختری که ازدواج کرده در دو سال گذشته یکی راضی است، یکی جدا شده، یکی دعوا دارد و یکی بیتفاوت است. این نتایج آماری حکایت از عدم فکر در غایت ازدواج دارد که اشتباه انتخاب میکنند و این اشتباه بزرگ در انتخاب باعث جدایی زودرس میشود.
یکی از دلایل کجروی انسانها و طلاق ناامنی روانی و عدم تأمین نیازهای عاطفی است. ریشه طلاق در ایران و همه جای دنیا دافعههای روانی، رفتاری و جنسی است و متقابلاً ریشه احساس آرامش و تجربه خوشبختی در بین زوجهای جوان در دنیا جاذبههای روانی، رفتاری و جنسی است. اینکه به زیارت همسر میآید و نگاه قشنگ به او دارد همیشه آماده است و منتظر و نگران، این از جاذبههای رفتاری و روانی است و جاذبههای روانی و رفتاری مقدمه جاذبههای مطلوب جنسی است.
با انجام دادن مصاحبههای ساده بالینی با زوجهای پریشان و مصرّ بر جدایی و طلاق در همه جای جهان بهسادگی درمییابیم که ریشه اصلی غالب همسرگریزیها، همسرستیزیها، طلاق و جدایی، موارد و مسائلی همچون قیافه و مدرک تحصیلی، سن و شغل و تبار اقتصادی و اجتماعی نیست، بلکه اصلیترین عامل کشاکشهای زناشویی و جدایی، مسائلی همچون ناامنی درونی، خلأ و انزوای عاطفی و در یک کلام دافعههای روانی و نفسانی است.
اگر پسر و دختری ازدواج کنند و تا آخر عمر هر لحظه در مغزشان و در قلبشان و هر لحظه به آرامش اهدایی از سوی ازدواج فکر کنند هیچوقت جدا نمیشوند و مقوله طلاق رخ نمیدهد. در بسیاری از افرادی که ازدواج کردهاند میبینید ازدواج فقهی و شرعی صورت پذیرفته و چندین فرزند هم دارند، اما ازدواج عاطفی و آرامشگری ضعیف بوده است ولذا بایستی دوباره با همسرتان از این منظر ازدواج کنید. پس همسر مطلوب همسر آرامشگر است، همسر میتواند زیبا، تحصیلکرده و پولدار باشد، اما اگر آرامشگر نباشد نقص دارد ولی اگر آرامشگر باشد در زندگی مشترک دکتری دارد. اگر آرامشگر بود بقیه ویژگیها فرعی است، قد و قواره و سن و تحصیلات مهم نیست. یک آقایی دیپلم گرفته در ادارهای استخدام شده و ۱۵ سال در دبیرخانه کار میکند و متخصص شده است، اگر دانشگاه هاروارد با او مصاحبه کند بلافاصله مدرک فوقلیسانس امور اداری را به او اهدا میکند. یا فردی دیپلم گرفته و ۱۵ سال در بانک کار میکند و بسیار باتجربه شده است، پس بهترین دانشگاههای معروف دنیا به او فوقلیسانس امور بانکی میدهند. خانمی دیپلم گرفته و بعد فوقلیسانس امور بانکی از دانشگاه پیام نور گرفته و حالا بیکار است، پس صرف مدرک تحصیلی مهم نیست. هوش، بصیرت، مهارتهای ارتباطی و تجارب حرفهای مهمتر از مدارک تحصیلی است. اصل این است که فرد آرامشگری را در زندگی آموخته باشد وگرنه مدرک تحصیلی و ثروت و شغل آرامش نمیآورد.