x
۰۶ / مرداد / ۱۳۹۸ ۰۵:۱۰

وقتی خشکسالی نقطه امید می‌شود

وقتی خشکسالی نقطه امید می‌شود

امیر کنار درهای چوبی بزرگ و مرتفع اقامتگاه، منتظر است. جوانی است با قامتی متوسط و چهره‌ای که به سبزه می‌زند؛ او و پدر همسرش در دل کویری در 240 کیلومتری شاهرود در روستای کوچک «رضا آباد» راهی بزرگتر و سریعتر از جاده خاکی – آسفالت باریک و پردست‌انداز را بین روستایی که در نقشه‌های چاپی هم اثری از آن را نمی‌بینی با جهان خارج از روستا باز کرده‌اند.

کد خبر: ۳۶۹۴۶۸
آرین موتور

به گزارش اقتصادآنلاین، ایران نوشت: یک کانال تلگرامی، صفحه اینستاگرام و یک سایت اینترنتی به جهان بیرون از روستا می‌گوید که اگر از میامی در مسیر جاده شاهرود – مشهد به سمت «بیارجمند» بپیچی و از «خارتوران» و پارک ملی «دلبر» که آخرین بازماندگان یوزپلنگ آسیایی در آن پناه گرفته‌اند عبور کنی، در سه راهی احمد آباد، مسیر مستقیم رضا آباد را پیدا می‌کنی. جایی که جریان آب یک رودخانه در دل کویر، اولین شگفتی رضا آباد را پیشکش نگاه‌هایی می‌کند که بعد از صدها کیلومتر رانندگی در جست‌و‌جوی یک تجربه تازه‌اند.

این رودخانه شعبه‌ای از کال شور است که به گفته اهالی رضا آباد در تمام فصول سال آب در آن جریان دارد. هرچند بعد از گذر از روستا و طی مسافتی چندین کیلومتری، آب در بستر شنی کال شور ناپدید می‌شود. یاد حرف فرد ریچاردز جهانگرد و هنرمند انگلیسی می‌افتم که در سفرنامه‌اش می‌نویسد: «معلوم نیست رودهای ایران از کجا سرچشمه می‌گیرند و کجا غیب‌شان می‌زند.» با این حال در رضا آباد اگر زمین را چند متری بکنی به آبی می‌رسی که کال شور آن را به روستا می‌آورد و بستر شنی- ماسه‌ای روستا آن را می‌بلعد و در درون خود نگاه می‌دارد؛ آب اما شور است و استفاده از آن فقط برای کشاورزی محدود، ممکن است.

حیاط‌ بیشتر خانه‌های روستا دو در دارند؛ در آدم رو، در شتر رو. درهای شتر رو، بزرگ، چوبی و مرتفعند. در اندازه و مناسب قامت 3هزار نفر شتری که نگهداری و پرورش آنها کار اصلی مردم روستاست.

در روستایی که به‌دلیل بستر شنی – ماسه‌ای و آب شور، امکان کشاورزی موفق و به صرفه از اهالی روستا گرفته شده است و دامپروری و شترداری، تنها راه معاش اهالی روستاست، در جایی که به‌دلیل خشکسالی‌های متوالی، سال‌هایی می‌رسد که زمین بوته خاری را هم برای تغذیه شتر دریغ می‌کند و تنها سرمایه و دارایی اهالی را در مرز نابودی قرار می‌دهد، کار و اشتغال از مهم‌ترین دغدغه‌های جوانان روستاست. اگر خانواده دام داشته باشند، جوان‌ها می‌مانند و به کمک پدر و مادر در شتر‌داری و دامداری با آنها همراه می‌شوند وگرنه راهی شهرهای اطراف می‌شوند برای کارگری.

رضا آباد قدمت چندانی به‌عنوان یک روستا ندارد، سال 1346 اولین خانه این روستا ساخته شد. پیش از آن محل قشلاق عشایری بوده که از هرات به حاشیه کویر مرکزی ایران کوچ می‌کردند و رد پای این کوچ نشینان را هم می‌توان از خراسان جنوبی تا سمنان یافت. در گذشته‌ای که چندان هم دور نیست یکی از مسیرهای قاچاق مواد مخدر، از پایین‌دست همین روستا بود. یکی از اهالی تعریف می‌کند که این مسیر محل جولان شترهای قاچاقچی بوده است. به این شترها در مبدأ و مقصد تریاک می‌دادند و بعد از مدتی دیگر کسی شترها را هدایت نمی‌کرد چون شترهای معتاد می‌دانستند اگر بارشان را به مناطق مرکزی ایران برسانند به آنها تریاک خواهند داد!

رضا آباد می‌رفت که مانند ده‌ها روستایی که از شاهرود تا مشهد تاب خشکسالی 20 ساله را نیاوردند و خانه‌های خشت و گلی‌شان از سکنه خالی شدند، متروک شود اما چند سالی هست که امید و زندگی به این روستا برگشته است. خانه‌های نیمه ویران و متروک روستا درحال نو شدن و تعمیر است، کوچه‌ها آسفالت شده و دیگر در تاریکی شب عابران ناآشنا گم نمی‌شوند. تیر چراغ برق‌ها همه کوچه را در شب روشن می‌کنند و جا به جا می‌توان اسکلت‌های بناهای درحال ساخت را دید.

همه این اتفاق‌های خوب از زمانی افتاد که پای گردشگران به رضا آباد باز شد. قله‌سیاه، رمل‌های کویری، کال نمک و برداشت سنگ نمک از کف کال شور، پارک ملی توران، تماشای ستارگان در شب‌های کویر، خوردن غذاهای محلی مثل کتلت شتر، کشک و بادمجان، قوروتی، کمه جوش، جولان در کویر با ماشین‌های آفرود، صنایع دستی روستا، چشم‌انداز دوگانه سبزه‌زار و کویر در مسیری که به روستا منتهی می‌شود و... جاذبه‌های دیر شناخته روستاست که با همت امیر روزپیکر و رضا ترابی پدر همسرش به دنیای بیرون از روستا معرفی شده‌اند.

امیر می‌گوید: «با کمک پدر همسر و پدرم تصمیم گرفتیم شغل جدیدی را در روستا تجربه کنیم؛ گفتیم حالا که خساست طبیعت نمی‌گذارد جوانان در روستا بمانند، پای دیگران را به‌خاطر همین طبیعت به روستا می‌کشانیم.

من پیمانکار آلومینیوم جاجرم بودم و آنجا کار می‌کردم. آبان ماه 94 بیکار شدم. آن موقع بود که به ذهنم رسید این اقامتگاه را راه‌اندازی کنیم. وقتی در بین خانواده و فامیل پیشنهاد را مطرح کردم به جز پدر همسر و پدرم همه مخالف بودند. حق هم داشتند. سرمایه‌گذاری در دل کویر نگران‌کننده است. آن هم وقتی که حامی مالی نداشته باشی و بنیه اقتصادی‌ات شکننده باشد. با این حال به خدا توکل کردیم و دست به کار شدیم.»

حالا علاوه بر امیر و پدر همسرش، اهالی دیگر روستا هم اقامتگاه‌های گردشگری و بومگردی راه انداخته‌اند و تعداد آنها به 10اقامتگاه رسیده است. رضا ترابی می‌گوید: «در اردیبهشت ماه، مهر و آبان، بهمن ماه و تعطیلات نوروز، تعداد گردشگران به اوج می‌رسد. سال گذشته یک جشنواره در روستا برگزار کردیم. به قدری گردشگر به روستا آمد که تقریباً همه خانه‌ها و اتاق‌های خالی روستا اجاره شد.  طی دو ماه با جذب گردشگر 70میلیون تومان درآمد داشتیم.»

بیشتر گردشگرانی که به رضا آباد می‌آیند مشهدی هستند. برای مشهدی‌ها، رضا آباد نزدیک‌ترین کویری است که می‌توان به آن دسترسی داشت. در کنار گردشگران داخلی، جاذبه‌های روستا چشم گردشگران خارجی را هم گرفته؛ گردشگران آلمانی، فرانسوی، ایتالیایی و بویژه هلندی‌ها. با این حال و با وجود نزدیکی راه گردشگران مشهدی، دسترسی به این روستا برای آنها چندان هم آسان نیست. این راه هرچند از جاده اصلی بیشتر از 50 کیلومتر نیست اما کل این مسیر پر از دست‌انداز و چاله است. بویژه پس از گذشتن از مزینان؛ زادگاه دکتر علی شریعتی. با این حال این مسیر به رفتنش می‌ارزد چه از سمت شاهرود و میامی و بیارجمند و چه از سمت سبزوار و مزینان. شب‌های رضا آباد برای گردشگران خاطره انگیز است.

شب که می‌شود دروازه‌های آسمان در برابر چشمانی که از عمق تاریکی در میان رمل‌ها به آن خیره شده‌اند گشوده می‌شود، کهکشان راه شیری، دب اکبر و دب اصغر، اقیانوس بی‌کران ستاره‌هایی که عظمت هستی را به رخ زمین نشینان می‌کشند، عبور پرشتاب شهاب سنگ‌ها و... چهره دیگری از شب را نشان می‌دهند که برای شهرنشینان غریب است. اینجا احساس می‌کنی ماه دست یافتنی است؛ ماه هم که نباشد، تازه نوبت جولان و درخشش ستاره‌هاست. اهالی روستا می‌گویند، برای گردشگران کویر، تماشای ستاره‌ها در شب از جذاب‌ترین و هیجان انگیز‌ترین ساعات سفر است. ما آنها را خارج از روستا می‌بریم تا هیچ نور مزاحمی نباشد. در قسمت‌های گود کویر و جاهایی که در محاصره رمل‌ها قرار گرفته، دیگر هیچ نوری نیست. به گردشگران می‌گوییم برای لحظه‌ای چشم‌های خود را ببندند تا به تاریکی مطلق زود عادت کنند آن وقت به آسمان نگاه می‌کنند و... خب کیف می‌کنند!

از روستا صدای ساز و موسیقی، سکوت شب را شکسته است. پایین‌تر از اقامتگاه، بساط عروسی به پاست. صدای موسیقی راهنمای ماست تا از کوچه‌های نیمه روشن عبور کنیم و به کوچه‌ای برسیم که بخش زیادی از آن را داربست زده و چادری بزرگ روی آن کشیده‌اند و داخل چادر را با قالی‌ها و پشتی‌های رنگارنگ و چراغ‌ها و لامپ‌ها و ریسه‌های نورانی مختلف تزئین کرده‌اند. داماد؛ جوانی است که به تازگی محکومیت زندانش تمام شده؛ دوران کشدار انتظار برای نامزدش تمام شده و امشب، شب عروسی است. جوان‌های روستا، حلقه رقص را تشکیل داده‌اند. رقص «سه قرصه» کرمانجی با ریتم و آهنگ موسیقی شمال خراسان و ترانه‌ای فارسی که خواننده جوان سبزواری می‌خواند. لحظه‌ای که ما به سور عروسی می‌رسیم خواننده میکروفن به دست اعلام می‌کند جوانان محل این آهنگ را درخواست کرده‌اند تا به عشق همه جوانان زندانی بخوانم. آنهایی که منتظرند زندان تمام شود و شب عروسی از راه برسد. اینجا روستا هم از زندان طبیعت خشک رها شده و راهی به شادمانی یافته است. خواننده جوان می‌خواند: «چرا غزل بدون ساز نمی‌شه/ هوای پر پرواز نمی‌شه»

نوبیتکس
ارسال نظرات
x