به گزارش اقتصادآنلاین، شکوفه حبیبزاده در شرق نوشت: ارتباط عمیق فرهنگی بین این دو کشور همسایه، در کنار ناامنیهای مرزی که در چند ماه اخیر ایجاد شد، یادآور جنگ نیابتی بین هند و چین در مرزهای این دو کشور است؛ موضوعی که این کارشناس امور بینالملل تأکید میکند دو کشور باید نسبت به آن هوشیاری کافی داشته باشند تا خاک کشورشان، محل نزاع و جنگ نیابتی نشود. احمد در این گفتوگو میگوید: هرچند شرایط و شواهد نشاندهنده آن است که چین و هند برای تبدیلشدن به تنها «هژمون» در آسیا، در تلاشاند بنادر گوادر و چابهار را به رقیب یکدیگر بدل کنند، ایران و پاکستان باید تلاش کنند دو قدرت عمده در یک منطقه با تقسیم قدرت به دنبال بهدستآوردن هژمونی در منطقه نباشند. بااینحال، او در کمال ناامیدی میگوید: «از آنجا که ایران و پاکستان به لحاظ مالی به هند و چین وابسته هستند، تهران و اسلامآباد گزینه «صبر و تماشا» را در نظر خواهند داشت». مبارزه با تروریسم، گسترش روابط اقتصادی و تجاری و فشارهای عربستان بر پاکستان و مشارکت احتمالی ایران و آمریکا در مقابل چین از دیگر بخشهایی است که از این کارشناس بینالمللی درباره آنها نظرخواهی شده است.
زمینههای اصلی همکاری اقتصادی بین ایران و پاکستان، چه میتواند باشد؟
از آنجایی که هر دو کشور همسایه پاکستان و ایران غنی از منابع هستند و مهمتر از همه، در یک منطقه مهم اقتصادی قرار دارند (این منطقه کشورهای آسیای مرکزی، آسیای غربی را به آسیای جنوب و غرب آسیا متصل میکند)، پتانسیل فوقالعادهای را برای پاکستان و ایران فراهم میکند تا همکاریهای اقتصادی خود را بهطور درخور توجهی در منطقه افزایش دهند. با توجه به تحریمهای آمریکا علیه اقتصاد ایران، زمینههای همکاری اقتصادی دوجانبه شامل انرژی، حملونقل هوایی، دامداری و ارتباطات تجاری فراهم است. با توجه به احیای اخیر بخش حملونقل هوایی پاکستان تحت نیروی هوایی این کشور، این بخش میتواند از ایران برای تقویت چهارمیلیارددلاری بازار تکنولوژی و 20میلیارددلاری بخش حملونقل حمایت کند. از آنجا که ایران حدود هزارو 183 میلیارد فوتمکعب گاز و 157.6میلیارد بشکه نفت دارد، میتواند به کمبود انرژی پاکستان کمک کند تا نفت و گاز مورد نیاز خود را برای تأمین نیازهای روزافزون انرژی در آینده قابل پیشبینی فراهم کند. پاکستان همچنین میتواند از ایران سنگآهن، قراضهآهن، خرما، مواد شوینده، ترانسفورماتور، مواد شیمیایی، قیر، پلیاتیلن، پروپیلن و... وارد کند؛ درحالیکه ایران میتواند خرید خود را از برنج، میوههای تازه، پارچه، گوشت و ماشینآلات مکانیکی از پاکستان افزایش دهد. در این زمینه، دولت پاکستان بهطور جدی نیاز به استفاده از دیپلماسی ماهر و باهوش دارد؛ زیرا دولت ترامپ به فلجکردن اقتصاد ایران از طریق تحریمهای یکجانبه مالی در ماه می 2018 متعهد است.
همکاری مشترک اقتصادی ایران و پاکستان تا چشمانداز سال 2021 میلادی، در سطح 5 میلیارد دلار ترسیم شده است اما تاکنون به این رقم نرسیده است. با توجه به مشابهتهای فرهنگی دو کشور، فکر میکنید علت این عدم موفقیت چه میتواند باشد؟
عوامل خاصی وجود دارد که عمدتا مسئول جلوگیری از افزایش میزان تجارت دوجانبه در پاکستان و ایران تا سال 2021 به 5 میلیارد دلار هستند. این عوامل عبارتاند از تحریمهای آمریکا علیه ایران، افزایش مشارکت هند با ایران، مسئله طولانیمدت تجارت قرقیزستان و اسلامآباد متکی بر بستههای کمک مالی عربستان سعودی. جدا از این، موارد دیگری هم وجود دارد. تعرفههای بالا در ایران، عوارض گمرکی بالای اقلامی که در آن پاکستان دارای مزیت نسبی است (بهعنوان مثال نساجی)، روند آهسته تأییدیه واردات در ایران، کمبود زیرساختهایی که میتواند تجارت را در طرف پاکستان تسهیل کند، خطوط ریلی، جادهای و هوایی فقیر و تعداد کم بازارچههای مرزی.
در این مدت، همواره دو بندر چابهار و گوادر بهعنوان رقیب هم مطرح شدهاند. شما با این دیدگاه موافق هستید؟
بله، تا حد زیادی با این دیدگاه موافقم. گرچه در حقیقت، دو بندر چابهار و گوادر بیشتر از رقیب، مکمل در منطقه هستند، (بهویژه) زمانی که در زمینه بزرگتر رقابت بین هند و چین در منطقه اقیانوس هند در نظر گرفته شوند. آنچه باید مورد توجه قرار دهیم، سهم چین و هند در این دو بندر دریایی است. چین بهشدت در بندر گوادر مشغول به کار است تا تجارت خود را با خاورمیانه، آفریقا و اروپا گسترش دهد تا از مسیر کوتاهتر، ارزانتر و کمتر مخاطرهآمیز بهرهمند شود؛ درحالیکه هند بهخاطر دسترسی به منطقه آسیای میانه و افغانستان مایل به حضور در بندر چابهار است. بنابراین، دهلینو عمدتا تمایل دارد در بندر چابهار سرمایهگذاری کند تا به این طریق، بندر گوادر را در آینده قابلپیشبینی کند. چرا؟ چون هندوستان نگران است که حضور چین در گوادر، اساسا بخشی از سیاست چینی «ریسمان مروارید» در منطقه اقیانوس هند برای محاصره هند در جنوب آسیا باشد. به طرز چشمگیری، آمریکا همچنان در هند موضع خود را در منطقه برای کاهش سرعت رشد اقتصادی چین و ارتقای نظامی(در آینده) در منطقه بزرگ اقیانوس هند تقویت میکند. ازاینرو، احتمال دارد تلاشهای چین و هند برای تبدیلشدن به تنها «هژمون» در آسیا، بنادر گوادر و چابهار را به رقیب یکدیگر بدل کند.
آنچه ما باید در نظر داشته باشیم، این است که با یک دیدگاه واقعگرایانه و نگاهی به دوره جنگ سرد، میتوان در نظر داشت که دو قدرت عمده در یک منطقه با تقسیم قدرت به دنبال بهدستآوردن هژمونی در منطقه نباشند. بااینحال، ایران و پاکستان میخواهند دو بندر خود را بسازند و در نتیجه آنها را در آینده به یکدیگر متصل میکنند. بهاینترتیب، ازآنجاکه ایران و پاکستان به لحاظ مالی به هند و چین وابسته هستند، تهران و اسلامآباد گزینه «صبر و تماشا» را در نظر خواهند داشت.
آیا پاکستان از توسعه چابهار ناراضی است؟
خیر، در عوض، برای پاکستان تبدیلشدن آهسته اما درعینحال مداوم چابهار به یک شهر بزرگ در دریای عمان مهم است. با توجه به همکاریهای اقتصادی، دیپلماتیک و امنیتی پاکستان در گذشته (به استثنای دهه 1990 با توجه به حضور طالبان)، اسلامآباد بسیار مایل است که ایران از آسیای مرکزی و افغانستان بهسوی جهان بزرگتر از طریق بندر چابهار متصل شود.
تمایل پاکستان برای گسترش همکاریها در چابهار چگونه است؟
پاکستان بارها تمایل خود را نسبت به ایجاد بندر در گوادر و چابهار ابراز کرده است. بهطور دقیقتر، پاکستان میخواهد مسیر ترانزیت خود را به ایران پیوند دهد و منطقه آسیای میانه را از طریق این دو بندر دریایی به جهان متصل کند. علاوهبراین، پاکستان همچنین خواستار هماهنگی کامل اطلاعات با ایران و انجام عملیات مشترک ضد ترور و ضدشورش در منطقه «پاکستان-ایران» برای امنیت آینده سیستانوبلوچستان ایران، بندر چابهار و استان بلوچستان پاکستان است. احتمالا تحت قدرت یک قدرت جهانی بزرگ و یک کشور منطقهای، برخی از گروههای ستیزهجو بر روی مرز پاکستان و ایران عمل میکنند که حملات مرگبار را در هر دو طرف مرز انجام دهند.
چرا پاکستان از رسیدن خط لوله صلح به کشورش استقبال نمیکند؟
من فکر میکنم پاکستان از خط لوله گاز ایران- پاکستان (IP) که خط لوله صلح نامیده میشود، از ماه مارس 2013، زمانی که افتتاح شد، استقبال کرد. همانطورکه خط لوله دو هزار کیلومتر برای انتقال 22 میلیارد مترمکعب (780 میلیارد فوت مکعب) گاز طبیعی از میدان پارس جنوبی ایران به پاکستان بهطور سالانه برقرار بود، اسلامآباد تصمیم گرفت بخشی از آن (به ارزش دو میلیارد دلار) را بهمنظور خلاصشدن از بحران انرژی بر عهده بگیرد. بااینحال پاکستان پول نقد مورد نیاز خود را نداشت و ظرفیت تکنولوژیکی برای ساخت بخشی از خط لوله هم در دست نداشت. مسلما نمیتوان انعکاس فشار سعودیها را برای بهانجامنرسیدن خط لوله صلح نادیده گرفت. بدیهی است ترس از اعمال تحریمهای اقتصادی علیه ایران یک بار دیگر بهدنبال عقبنشینی یکجانبه آمریکا از برنامه جامع اقدام مشترک (JCPOA) در ماه می 2018، سبب شد پاکستان از خط لوله جلوگیری کند.
خوشبختانه هرگونه تغییر ناگهانی در رفتار توهینآمیز رئیسجمهور دونالد ترامپ یا هر دولت آینده آمریکا به نفع ایران (آمریکا میتواند با ایران تا حدودی مشارکت کند. حدود این مشارکت معطوف است به محدودکردن چین که بهلحاظ اقتصادی و نظامی در حال ظهور و رشد در منطقه است)، میتواند بهشدت به پاکستان و ایران برای تکمیل خط لوله کمک کند. بااینحال به نظر میرسد امکان دسترسی به این هدف، با توجه به ماهیت روابط خصمانه بین ایران و آمریکا در منطقه منا (خاورمیانه و شمال آفریقا) دور از ذهن است.
یکی از مهمترین همکاریهای ایران و پاکستان در کنار گاز، میتواند تأمین برق پاکستان از سوی ایران باشد. دیدگاه پاکستان نسبت به این موضوع چیست؟
پاکستان با کمبود انرژی روبهروست. پاکستان به تأمین انرژی از ایران نیازمند است تا برق را برای برخی مناطق بلوچستان تأمین کند. شهر گوادر 14 مگاوات از 70 مگاوات را از طریق یک خط انتقال 400 کیلومتری از شهر «پیشین» در استان سیستانوبلوچستان ایران واقع در مجاورت شهر «ماند» بلوچستان دریافت میکند. پاکستان از پیشنهاد ایران برای تأمین سه هزار مگاوات برق استقبال میکند. اسلامآباد از پیشنهاد سفیر ایران و حسن روحانی، رئیسجمهور ایران، قدردانی کرده است که واردات برق ایران به پاکستان میتواند از صد مگاوات به سه هزار مگاوات افزایش یابد. همانطورکه تابستان در حال نزدیکشدن است، دولت عمرانخان باید برنامهای برای واردات برق مورد نیاز پاکستان از ایران ارائه دهد تا کاربران داخلی و تجاری پاکستان در ماههای آینده رنج نبرند.
پاکستان در حال دریافت کمک مالی حیاتی از عربستان است. در این بین رابطه پاکستان با ایران چه اهمیتی برای این کشور دارد؟
بله، با توجه به مسائل پشت سر هم تعادل پرداخت و کاهش شدید ذخایر ارزی پاکستان، اسلامآباد بهتازگی بسته عربستان سعودی را به مبلغ شش میلیارد دلار بهعنوان کمک مالی دریافت کرده است تا مشکل اقتصادی خود را کاهش دهد. با وجود این، پاکستان به نظر میرسد (تحت دولت فعلی) سیاست خارجی خود را متنوع کرده و تمایل دارد روابط اقتصادی، دیپلماتیک و نظامی را با روسیه، چین، ترکیه، اندونزی، ایران و برخی کشورهای خاورمیانه و اروپایی گسترش دهد. همانطورکه از دیدار عمرانخان با ایران بهمنظور تقویت همکاریهای اقتصادی و امنیتی دوجانبه به نظر میرسد، پاکستان اولویتبندی روابط خود با ایران را آغاز کرده است.
سؤال افکار عمومی آن است که چرا پاکستان با وجود اینکه ارتش قدرتمندی دارد، مرزهای مشترک خود با ایران را امن نمیکند و ما شاهد حوادث متعدد تروریستی در این مرزها هستیم؟
همانطورکه اشاره کردم، برخی از قدرتهای خارجی بهشدت از برخی گروههای ستیزهجو و تروریستی در منطقه پاکستان حمایت میکنند که هدف آنها ستیزهجویی و شورش در منطقه است. نیروهای نظامی ارتش پاکستان بهدلیل تنش به خطوط دروند اعزام شدهاند و ارتش پاکستان بهتازگی عملیات ضد جنگ و گسترش نیروهای نظامی را در مرز پاکستان و ایران گسترش داده است. پاکستان و ایران باید هماهنگیهای اطلاعاتی خود را بهموقع گسترش دهند و همکاریهای مشترک ضد شورش را در سرتاسر مرز انجام دهند تا یک بار برای همیشه، شورشیان ریشهکن شوند. نیازی به گفتن نیست که برخی از قدرتهای منطقهای و جهانی اختلافنظر را در اختیار ستیزهجویان و شورشیان قرار میدهند تا حملات مرگبار را در استان سیستانوبلوچستان و بلوچستان پاکستان انجام دهند. هدف اصلی و طراحی نامناسب در پشت این جنگهای نیابتی این است که پاکستان و ایران یکدیگر را متهم کنند؛ بنابراین مانع از همکاری پاکستان و ایران در زمینه همکاری دوجانبه امنیتی، روابط دیپلماتیک، سیاسی و اقتصادی میشوند. پاکستان و ایران باید از آن (برنامهریزی) آگاه باشند. ما نباید فراموش کنیم که همهچیز عادلانه است نهتنها در عشق، بلکه در سیاستهای منطقهای و جهانی در روابط بینالمللی معاصر.
ایران و پاکستان چگونه میتوانند در زمینه مبارزه با تروریسم با یکدیگر همکاری داشته باشند؟
خب، این به نظر میرسد مهمترین سؤال و مهمترین موضوع است که در زمینههای جنگ چگونه میتوان همکاری دوجانبه مؤثر داشت. پاکستان و ایران نباید اجازه دهند قدرتهای دیگر از خاک این دو کشور برای جنگهای نیابتی استفاده کنند. هماهنگی هوشمندانه و هماهنگ بههمراه عملیات شدید ضد جنگ در سرتاسر مرز پاکستان و ایران نیز بهشدت نیاز است. به همان اندازه مهم است که دو کشور باید در طول کل مرز پاکستان و ایران امنیت ایجاد کنند تا ستیزهجویان و شورشیان نتوانند در ایران نفوذ کنند، درحالیکه عملیات علیه پاکستان علیه عناصر سرکش خاص انجام میشود و برعکس.