آینده انجمنها؛ روشن یا تاریک؟
بیش از 20 سال است که از تاسیس انجمن های هنری تجسمی در ایران می گذرد. با تاسیس انجمن های طراحان گرافیک، هنرمندان نقاش و هنرمندان مجسمه ساز، روند مطالبه گری هنرمندان وارد فاز جدیدی شد. هنرمندان در همگرایی با یکدیگر توانستند رخدادهای مهمی را برنامه ریزی و اجرایی کنند و رابطه نسل های مختلف در دور همی ها و نشست ها و نمایشگاه ها بیشتر شد و سهم انجمن ها در برگزاری دوسالانه هایشان فزونی گرفت و برگزاری دوسالانه ها توسط انجمن ها توانست سطح چانه زنی انجمن ها را پیش مدیران دولتی بیشتر کند. شاید به همین دلیل است که در دوره هایی مدیران دولتی علاقه ای به برگزاری دوسالانه ها توسط انجمن ها نداشتند! پس از 88 و قهر کردن انجمن ها با دولت و جشنواره فجر، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خیالش آسوده شد که انجمن ها دیگر برای برگزاری دوسالانه ها به ارشاد فشار نمی آورند!
این نکته ضروری است که بدانیم چانه زنی انجمن ها و مطالبه گری ایشان چه معنایی دارد و سطح مطالبات در کجا قرار دارد؟ در بیشتر دوره ها مخالفت اعضای هیات مدیره ها با دولت، به عنوان یک پز اپوزیسیونی مطرح بوده. زیرا مدیران انجمن ها همیشه ترسیده اند که توسط وزارت ارشاد «مصرف» شوند. یعنی در یک بُعد خبری و پروپاگاندایی مورد مصرف قرار گیرند و ارشاد در ارایه بیلان کاری تایید هنرمندان را ضمیمه گزارش کاری خود کند. نگرانی هنرمندان و انجمن ها از این مصرف شدن وقتی اهمیت می یابد که بدانیم سطح همکاری دولت با انجمن ها به برگزاری نمایشگاه ها و دوسالانه ها محدود شده و بعد از آن دیگر همکاری ای بین این دو دیده نشده است. بنابراین انجمن ها همواره در برگزاری جشنواره ها، خواسته اند که دولت تمام اختیارات را به انجمن ها و هنرمندان واگذار کند و دولت به طور کامل کنار بکشد. واضح است که در هیچ مقطعی دولت و مدیریت فرهنگی آن، اجازه چنین کاری را نداشته است. یک دلیل اش احتمال خارج شدن آن رخداد از ضوابط ها و چارچوب های مشخصی است که پیامدهای سیاسی و امنیتی با خود به همراه می آورد.
از سویی دیگر برخی از هنرمندان سطح مطالبه گری انجمن های هنری تجسمی را دریافت امکاناتی همچون آتلیه، رنگ و بوم و مجوزهای مورد نیاز نهادهایی مثل اماکن و شهرداری و ... از وزارت ارشاد می دانند. واقعیت این است که برای حل مشکل باید شفاف دید و شفاف عمل کرد. در یک وضعیت شفاف باید گفت که وزارت ارشاد و یا دستکم اداره کل هنرهای تجسمی آن، نه چنین امکان مالی برای رفع مشکلات هنرمندان در وضعیت بودجه ای خود لحاظ کرده و نه قوانینی برای مجاب کردن نهادهایی مثل شهرداری و اماکن و نیروی انتظامی در اختیار دارد تا مشکلات هنرمندان را برطرف کند.
خواست دیگر هنرمندان و انجمن ها تخصیص بودجه ای ثابت از دولت است. این خواسته همچنان که از سوی بخشی از جامعه هنری و مدیران انجمن ها پیگیری می شود از سوی بخش دیگری رد شده است! چون برخی معتقدند که تخصیص بودجه باعث می شود که استقلال انجمن ها زیر سئوال برود و نتوانند در برابر دولت موضع انتقادی خود را حفظ کنند. در چنین وضعیتی ماندن در یک موقعیت اپوزیسیونی تنها دلخوشی نهادهای هنری و صنفی مستقل در عرصه هنرهای تجسمی است که خود را از همه نقدها و عقوبت ها و شماتت ها کنار بگذارند.
اما چرا نهادهایی مثل وزارت ارشاد، شورای شهر، زیباسازی شهر تهران، سازمان برنامه و بودجه و شهرداری تهران، بودجه هایی ثابت و یا موردی به نهادهای هنری مستقل مثل خانه سینما، خانه تئاتر و خانه موسیقی پرداخت می کنند اما به هنرمندان تجسمی وقعی نمی گذارند. یک دلیل آن این است که هفت انجمن هنرهای تجسمی کشور تبدیل به خانه نشده اند و این بودجه ها براساس قوانینی به خانه ها تعلق می گیرد. در دوره ای که عضو هیات مدیره انجمن هنرمندان نقاش ایران بودم این موضوع به یکی از موارد گفت و گوی بین هیات مدیره انجمن ها بدل شد. اما برخی از انجمن ها علاقه ای نداشتند تا در زیر مجموعه یک خانه تعریف شوند و استقلال صنف خود را از دست بدهند. چون در انتخاب هیات مدیره خانه هنرهای تجسمی این احتمال می رفت که آن انجمن نماینده ای نداشته و صنف اش کمتر کارایی داشته باشد. دانستن این نکته هم خالی از لطف نیست که در میان انجمن های هفت گانه تجسمی، انجمن عکاسان مجوزش را از وزارت کشور گرفته و انجمن صنفی طراحان گرافیک مجوزش را از وزارت کار اخذ کرده است. انتخابات انجمن های هنرمندان نقاش، هنرمندان مجسمه ساز، تصویرگران ایران و سفالگران توسط وزارت ارشاد تایید می شود اما تا اداره ثبت اسناد و املاک، این انتخابات را تایید نکند هیات مدیره جدید مجوز نمی گیرد. زیرا این انجمن ها به صورت شرکت ثبت شده اند. اگر از انجمن خوشنویسان به عنوان قدیمی ترین انجمن هنری ایران (که سازوکار خود را دارد و بودجه های مخصوص و مستقل خود را دریافت می کند) صرف نظر کنیم، 6 انجمن دیگر با سازوکار مختلف مدیریتی و دلواپسی های اساسنامه ای راه خود را می روند و تجمیع شان در زیرمجموعه یک خانه، کار دشواری است.
اما بد نیست بدانیم خانه هرمندان ایران با داشتن 100 هزار عضو انجمن های هنری و خانه های هنری هنوز نتوانسته بودجه مستقل خود را اخذ کند. نداشتن یک ردیف بودجه ثابت این خانه را که مهمترین پایگاه انجمن های تجسمی کشور است با مشکلات بسیاری روبرو کرده است. یکی از این دلایل شاید ریشه در تغییر مدیران بالادستی در شهرداری تهران باشد که تا پیش از این بخشی از بودجه این خانه را تامین می کردند. پس یکی از مشکلات انجمن ها می تواند تعابیر سیاسی از وضعیت فرهنگی و هنری و تغییر مدیران ارشد در سازمان های حامی هنر باشد. این تغییرات مدیریتی و نبود یک ردیف بودجه مستقل، گوشزد می کند که استقلال مالی انجمن های تجسمی ضرورتی است که باید به سمت اش رفت. این کار باید از طریق کار کارشناسی بر روی مسئله اقتصاد هنر و توجیه کردن بنگاه های اقتصادی خصوصی برای سرمایه گذاری بر روی هنرهای تجسمی آغاز شود. و اگر چه این راه بسیار دشوار است و با فرازونشیب های اقتصادی و تحریم های بین المللی و ورشکستگی نسبی بنگاه های اقتصادی خصوصی، نمی توان آینده مشخصی برای استقلال مالی انجمن ها متصور بود اما باید راه را با اولین قدم آغاز کرد تا انجمن های تجسمی از فشار نداشتن بودجه ای ثابت در دولت و حکومت رها شوند.
* عضو هیات مدیره پیشین انجمن هنرمندان نقاش ایران