x
۲۵ / فروردين / ۱۳۹۸ ۰۹:۳۴
سید مهدی حسینی بررسی کرد:

قرارداد‌های نفتی نیازمند سازگاری با شرایط تحریم است/ زمان حمله به تحریم‌های غیرقانونی آمریکاست

قرارداد‌های نفتی نیازمند سازگاری با شرایط تحریم است/ زمان حمله به تحریم‌های غیرقانونی آمریکاست

«از همان سال ١٣٩٤ پایه‌های تحریم ١٣٩٧ بنا شد. اتفاقاتی که در سال ٩٧ رخ داد نتیجه چندین سال انتخاب سیاست‌های غلط بود. وقتی بعد از برجام برای توسعه صنعت نفت آماده می‌شدیم، سیلی از سرمایه‌گذاران برتر نفتی دنیا به ایران سرازیر شده بودند و می‌خواستند که خودشان را به اقتصاد ما بواسطه این صنعت جذاب وصل کنند، اما برخی مانع شدند. ما این فرصت تاریخی را با سیاست‌های غلط و خود تحریمی از دست دادیم. متأسفانه از اواخر دوره‌های ریاست جمهوری اوباما استفاده نکردیم. اگر این اتفاق می‌افتاد، هزینه خروج از برجام برای امریکا بسیار گران می‌شد و امروز منتظر سختی‌های بیشتر در سال ١٣٩٨ نبودیم.»

کد خبر: ۳۴۶۷۲۶
آرین موتور

 به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، این بخشی از گفت‌و‌گوی سید مهدی حسینی یکی از کارشناسان برجسته صنعت نفت درباره وضعیت این صنعت در سال جدید است. او که در زمان اجرای برجام از روزهای خوش پیش روی صنعت نفت می‌گفت، امروز در چند قدمی پایان مهلت دور اول معافیت های نفتی  از مصائب کشور در صورت ادامه روند فعلی می‌گوید. حسینی که در این گفت‌و‌گو به وضعیت بخش نفت در سال ٩٧ نیز نگاهی انداخته است، مثبت‌ترین رخداد نفتی این سال را بهره‌برداری از فازهای ٢ و ٣ پالایشگاه میعانات گازی ستاره خلیج فارس برمی شمارد. اما راه حل‌هایی هم برای بهبود شرایط ارائه می‌دهد. نظیر طراحی یک مدل جدید قراردادهای نفتی که سازگار با شرایط تحریم باشد. تحلیل او از شرایط موجود و نیازهای صنعت نفت کشور را در ادامه بخوانید.

وضعیت صنعت نفت در سال ٩٧ را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

تحولی که ناشی از خروج امریکا از برجام رخ داد، از زمان تهدید به تحریم، اعلام زمان‌بندی برای آن و از ماه نوامبر همه برنامه‌های این صنعت را تغییر داد.

وقتی آخرین گزارش کنگره امریکا را نگاه می‌کردم به نکته ای برخوردم که این تحریم‌ها آنقدر گسترده و باتجربه طراحی شده که باید به مسئولان حق داد که نتوانند کار زیادی انجام دهند.

بنابراین ما در سال ٩٧ وضعیت خوبی نداشتیم و صرفاً از این فرصت چند ماهه که تا پیش از آغاز رسمی تحریم‌ها وجود داشت، به اضافه اینکه امریکا نمی‌توانست صدور نفت ما را به صفر برساند و در نهایت به اجبار به ٨کشور معافیت داد، توانستیم صادرات نفت انجام دهیم.

البته معتقدم امریکا در سال ٩٨ هم مجبور خواهد بود که معافیت‌ها را تا حدی تمدید کند.

اما یک نکته! مسائل اجتماعی و اقتصادی بویژه بخشی که با بین‌الملل در ارتباط است با توجه به شرایطی که داریم یک روزه اتفاق نیفتاده است. ما باید همیشه سیاست هایمان را به گونه‌ای طراحی کنیم که آینده دورتر را هم ببینیم.

یعنی معتقدید که اتفاقات سال ٩٧ نتیجه سیاست‌های اشتباه گذشته بود؟

بله. می‌خواهم برگردم به اینکه چرا به اینجا رسیدیم و وضع خوبی نداریم. در سال‌های اخیر برنامه‌ریزی کرده بودیم و سیاست توسعه را در اولویت قرار داده بودیم که البته تقریباً متوقف شد؛ به گونه‌ای که حتی در همایش اخیر شرکت اکتشاف، معاون برنامه‌ریزی و توسعه وزارت نفت اعلام کرد که تا سال ١٤١٩ ظرفیت تولید نفت ایران همین خواهد بود که الان هست. معنی آن متوقف شدن نگاه توسعه‌ای است. علت اینکه سیاست‌های توسعه‌ای را کنار گذاشتیم، آن هم درحالی که با توجه به ذخایر و ویژگی‌های زمین شناسی هنوز کشور ما مستعد توسعه است، چیست؟ ما بیشتر از ٢٠ تا ٣٠ درصد روی یک میلیون کیلومتر مربع سرزمین‌های دارای نفت ناشی از لایه‌های رسوبی که فرصتی برای اکتشاف است، کار نکرده‌ایم و مابقی آن مانده است؛ اما چرا؟

با وجود همه پیشرفت‌هایی که سایر انواع انرژی از جمله تجدیدپذیرها پیدا کرده‌اند، پیش‌بینی این است که تا ٢٠٥٠ حدود ٦٠ درصد از سبد انرژی متعلق به نفت و گاز باشد.

با توجه به این علائم که نشان می‌دهد نفت و گاز مزیت نسبی کشور است، در سبد انرژی جهان جایگاه برجسته‌ای دارد و وضعیت زمین شناسی ما اجازه می‌دهد که فرصت‌های اکتشافی و توسعه‌ای جدید داشته باشیم، اما کار چندانی در این بخش انجام نداده‌ایم. اگر وضعیت را با دیگر کشورهای تولیدکننده مقایسه کنیم، عراق با ١٢٠ میلیارد بشکه ذخایر شناخته شده که همیشه نصف ما تولید داشت، امروز ٤.٧ میلیون بشکه در روز تولید می‌کند و هدف‌گذاری ٦ میلیون بشکه در روز را دارد. روسیه با ١٠٠ میلیارد بشکه ذخایرشناخته‌شده، امروز ١١ میلیون بشکه تولید می‌کند. امارات متحده عربی برای تولید ٥ میلیون بشکه هدفگیری کرده است. کویت هم تولید ٤میلیون بشکه در روز را در سر می‌پروراند. اما اینها کشورهایی هستند که ذخایرشان از ما کمتر است.

در همین حال کشورهای دیگر ضریب بازیافت نفت خود را بالا برده‌اند. عربستان امروز ضریب بازیافتی بالاتر از ٥٠ درصد دارد. امارات هم به همین شکل است. الان کمتر تولیدکننده نفت خامی با ضریب بازیافت کمتر از ٤٠ درصد در حال تولید نفت است اما در همین وضعیت ضریب بازیافت مخازن نفتی ایران رقمی در کمتر از ٢٥ درصد است.

اینها نشان می‌دهد که ما پتانسیل تولید ٦ میلیون بشکه را براحتی داریم. معنای این حرف آن است که ما می‌توانیم از نفت تولید ثروت کنیم، ثروت می‌تواند در بخش‌های مولد اقتصادی تزریق شود و رشد و توسعه اقتصادی به همراه بیاورد. وقتی اقتصاد ما بزرگ شود سهم نفت در آن کوچک می‌شود و در نهایت اقتصاد بدون نفت رقم می‌خورد. این اقتصاد نیاز به پول و سرمایه، تحقیق و پژوهش و تکنولوژی در تمام صنایع و زیربناهای خود دارد. اینها یک برنامه میان مدت و درازمدت می‌شود. اما یک شبه به دست نمی‌آید و باید از سال‌ها قبل برای آن برنامه‌ریزی می‌کردیم تا امروز به وضع موجود گرفتار نشویم.

چرا صنعت نفت ما به این شدت آسیب پذیر شده است؟

در سال ٩٧ گرفتاری ایران در خروج امریکا از برجام و برگشتن تحریم‌های بسیار بسیار سخت که با شدت در حال اجراست، دوباره اوج گرفت. گروه امریکایی اقدام علیه ایران تاکنون به بیش از ٤٠ کشور دنیا سفر کرده تا با تهدید و تطمیع آنها را با خودش همراه کند و فعالانه علیه ما اقدام می‌کنند. خب چگونه است که ما به اینجا می‌رسیم و اینقدر آسیب پذیر می‌شویم؟ اعتقاد من این است که آن تفکر توسعه‌ای که بشدت در نیمه اول دهه ١٣٧٠ شروع شد، با جذب سرمایه خارجی برای توسعه میدان مشترک پارس جنوبی و ظرفیت‌سازی بیش از یک میلیون بشکه که ظرفیت تولید نفت ما را به ٤ میلیون و ٣٥٠ هزار بشکه رساند، باید ادامه پیدا می‌کرد و جلو می‌رفت.

دوم در صنعت نفت و گاز بخصوص در اکتشاف و تولید که ریسکی‌ترین نوع صنعت در تمام دنیاست، باید عاقلانه و با برنامه جلو می‌رفتیم. هیچ کشوری جز چند کشور شبیه ما حاضر نیستند که پول هایشان را در این بخش خرج کنند و این کار را به دوش شرکت‌های نفتی می‌گذارند. چراکه آنها بلد هستند چطور از ریسک پول بسازند و به همین خاطر امروزه میلیاردها دلار سرمایه انباشته و سودهای سالانه دارند که گاهی با همه درآمد کشورهای نفتی برابری می‌کند. همه دنیا این روش را دنبال می‌کنند، اما ما می‌خواستیم خلاف آن حرکت کنیم. به طوری که در سال ١٣٨٤ با تغییر دولت سیاست‌های توسعه‌ای عوض شد و این ادامه پیدا کرد تا زمان تحریم‌های سازمان ملل متحد که دیگر نمی‌شد کاری انجام داد.

با گذشت آن دوره‌ها شاهد برجام بودیم. با این امید که تحریم‌های سازمان ملل کنار برود و جریان توسعه مجدداً با کمک سرمایه خارجی برقرار شود. این تفکر آنقدر جدی بود که شرکت ملی نفت و به طور کلی وزارت نفت هم کارها و مذاکرات نفتی را همگام با مذاکرات هسته‌ای جلو می‌برد. نگاه توسعه‌ای بود اما توقف آن نگاه بعد از برجام به کشور ضربه دیگری زد. آن برنامه می‌توانست کشور را به جایی برساند که آنقدر برای توسعه قرارداد بسته باشیم و شرکت‌های بزرگ نفتی که لابی‌های قدرتمندی در تعیین سیاست‌های بین‌المللی دارند را درگیر کرده باشیم و اقتصادشان را با اقتصاد خودمان گره می‌زدیم که امکان تحریم به این شکلی که امروز شاهد آن هستیم اتفاق  نیافتد.

من معتقدم هر گروه سیاسی و هر کسی که باعث شد نه تنها روند توسعه متوقف شود بلکه به عقب برگردیم، دولتی که از مواضع خود تحت این فشارها عقب نشینی کرد، وزارت نفتی که پا پس کشید و خودش را محدود کرد، همه عاملان این حادثه‌اند و باعث شده‌اند که امریکا امروز براحتی بتواند ما را تحریم کند.

اتفاقاتی که در سال ٩٧ رخ داد نتیجه چندین سال انتخاب سیاست‌های غلط بود. وقتی برای توسعه آماده می‌شدیم و بعد از برجام سیلی از سرمایه‌گذاران برتر دنیا به صنعت نفت ایران سرازیر شده بود و می‌خواستند که خودشان را به اقتصاد ما بواسطه این صنعت جذاب وصل کنند، برخی مانع شدند. این موضوع هزینه خروج از برجام را برای امریکا بسیار گران می‌کرد. اما ما این فرصت تاریخی را با سیاست‌های غلط و خود تحریمی از دست دادیم. از همان سال ٩٤ پایه‌های تحریم ٩٧ را بنا کردیم.

متأسفانه از آخر دوره‌های ریاست جمهوری اوباما استفاده نکردیم که بخواهیم قراردادی امضا کنیم.

 قراردادهای نفتی می‌توانست مانع از خروج امریکا از برجام یا تحریم شود؟

مسلماً اگر امروز ١٥ قرارداد نفتی داشتیم شاهد اتفاقی بودیم که در دوره قراردادهای بای بک رخ داد. آن زمان تحریم‌ها را با بیش از ٢٠ قرارداد جذب سرمایه خارجی با همه شرکت‌های آسیایی، اروپایی و امریکای جنوبی شکست دادیم. ما در آن دوره با وجود همین تحریم‌ها که از سوی امریکا بود توانستیم از اختلاف منافع بین اروپا و آسیا با امریکا استفاده کنیم و با همه کشورهای مهم اروپایی مثل انگلیس، فرانسه، ایتالیا، هلند و دانمارک قرارداد ببندیم و با کره و چین و حتی ژاپن هم قرارداد بستیم. نتیجه آن شد که مدیرعامل یک شرکت نفتی در همایشی در لندن اعلام کرد هر قرارداد نفتی که ایران می‌بندد مانند میخی بر تابوت تحریم‌های امریکاست. یعنی پیروزی ١٠٠ درصدی سیاست‌های نفتی ایران که ٨ درصد رشد اقتصادی برای ایران به همراه می‌آورد. اما در سال‌های اخیر با این سیاستی که از سوی تصمیم‌سازان کشور دیکته شد، کار به جایی رسید که امریکایی‌ها در تحریم ما را این‌طور تحت فشار قرار داده‌اند. مگر آنکه ما تلاش کنیم به اصل تحریم حمله کنیم.

 چطور می‌توانستیم از این تضاد منافع استفاده کنیم؟

اینکه حتی شوروی سابق هم مانند ما مستقلانه مقابل امریکا نایستاد، یک خاصیت بزرگ داشت. این موضوع در کنار سیاست‌های دیوانه‌وار ترامپ در امریکا یک مطلبی را به دنیا ثابت کرد و آن هم بازی کردن جهان در چارچوب طراحی شده توسط امریکاست و ابزار این بازی و آقایی امریکا بر دنیا هم دلار است. این تلنگر بزرگی بود که ما به جهان زدیم. اگرچه خود قربانی بودیم. به طوری که می‌بینیم اتحادیه اروپا امروز برای کاهش این نقش و حفظ برجام تلاش می‌کند و به‌دنبال باز کردن منافذی نظیر SPV است. درست است که این‌ها فقط منفذ است اما ما می‌توانیم از این فرصت با سیاست‌های درست، مذاکرات و فشار استفاده کنیم. الان انگیزه‌هایی برای همراه شدن اروپا با ایران وجود دارد. از طرف دیگر چین و روسیه که در برجام همراه ایران بودند، الان تحت فشار امریکا قرار گرفته‌اند و می‌توان از این فرصت استفاده کرد. البته منافع کشورها در رابطه تجاری با امریکا چندین برابر ایران است اما این جنگ تعرفه و سیاست‌های یک جانبه امریکا، چه در رابطه با سازمان ملل متحد و چه در برابر کشورهای جهان و روش‌های ترامپ در تحقیر این کشورها می‌تواند برای ما فرصت باشد.

در پی این اتفاقات دنیا درحال فاصله گرفتن از دلار است. برای مثال چین و ژاپن کشورهایی هستند که چندان رفیق نیستند اما تصمیم گرفته‌اند که روابط تجاری خارج از کانال دلار برقرار کنند. این اتفاق میمون و ناشی از تلنگرهایی است که ما به جهان زدیم. اتحادیه اروپا هم به‌دنبال تقویت یورو به این منظور است. البته دلار به اندازه‌ای بازار را تصاحب کرده است که کنار گذاشتن آن کار راحتی نیست. سال‌ها قبل در اوپک پیشنهاد شده بود که معاملات نفتی را از حالت دلاری خارج کنند اما با بررسی بازار این نتیجه حاصل شد که هیچ ارزی توانایی جایگزینی با دلار را ندارد. حتی گردش پولی دلار در ژاپن بیش از گردش پولی ین است. با این حال می‌شود از ظرفیت‌های اندک موجود به نفع کشور استفاده کرد.

ما باید چکار کنیم؟

باید به تحریم‌های امریکا حمله کنیم.

آیا ابزار این حمله را داریم؟

من بارها و بارها و بارها تأکید کرده‌ام که ما ابزارش را بخوبی داریم و نمی‌دانم چرا این کار را انجام نمی‌دهیم. با بررسی‌های دقیق حقوقی و مطالعاتی که کردم، می‌توانم ثابت کنم که خروج از برجام به نحوه‌ای که امریکا اقدام کرده با هیچ کنوانسیون و قانون بین‌المللی همخوانی ندارد و دیدیم که شکایت از امریکا در دیوان دادگستری لاهه بر همین اساس پاسخ داد و ما موفق شدیم. بعد از ملی شدن صنعت نفت و گرفتن رأی موافق از دیوان دادگستری لاهه که انگلیس علیه ما اقامه دعوا کرده بود، دیگر رأیی به این زیبایی و صراحت نداشتیم. در این رأی تمام قضات به اتفاق آرا تحریم‌های امریکا را محکوم کرده‌اند. این حکم لازم‌الاجراست اما امریکا اجرا نکرد. این کشور و متحدانش بدترین اقدامات را علیه کشور ما کرده و هر روز هم در منطقه علیه ما توطئه می‌کنند. حالا که ما حکم علیه این کشور گرفته‌ایم باید آن را اجرا کنیم. نباید دست روی دست گذاشت.

چه کسی باید حکم را اجرا کند که دستور برداشته شدن تحریم‌ها داده شود؟

شورای امنیت سازمان ملل متحد. من بارها به تمام مسئولان گفته‌ام که قبل از اینکه دیر شود باید شکایت کنیم و عدم اجرای حکم صریح دیوان دادگستری لاهه که برای همه اعضای سازمان ملل متحد لازم‌الاجراست و استیناف هم ندارد. امریکا حق وتو در شورای امنیت را هم ندارد. چراکه شکایت علیه این کشور است.

آیا کشورهای دیگر هم وتو نخواهند کرد؟

امکان آن بسیار ضعیف است. چراکه آنها ثابت کرده‌اند که می‌خواهند برجام زنده بماند و همین‌طور یک نهاد سازمان ملل علیه رأی یک نهاد دیگر خود رأی نخواهد داد. بنابراین شانس موفقیت ما بسیار بالاست که یک قطعنامه علیه امریکا بگیریم.

آیا امریکا اجرا می‌کند؟

اگر اجرا هم نکند دو خاصیت دارد. نخست دست ما در معاملات نفتی و تمام مذاکرات پر خواهد بود؛ دوم آنکه هم همه دنیا امریکا را به‌عنوان یک متمرد از قوانین بین‌المللی خواهند شناخت و هم کشورهای دنیا یک محمل حقوقی پیدا خواهند کرد که با تحریم‌های امریکا همراهی نکنند. چراکه قطعنامه‌های سازمان ملل برای همه دنیا لازم‌الاجراست.

اینها راه‌هایی است که ما در آن حرکت نمی‌کنیم و من نگران هستم. تحریم‌ها را می‌توانیم ریشه‌ای حل کنیم.

سال ١٣٩٨ وضعیت چگونه خواهد بود؟

اگر ما مسأله تحریم‌ها را ریشه‌ای حل نکنیم در سال جدید به سختی گرفتار خواهیم شد و حداکثر می‌توانیم یک میلیون و ٢٠٠ هزار بشکه نفت بفروشیم. لذا قانون بودجه تحقق پیدا نخواهد کرد. امیدواریم که قیمت نفت بالاتر از ٥٤ دلاری باشد که در بودجه دیده شده است و بخشی از کمبود را جبران کند. اما به هرحال بسیاری از بنگاه‌های اقتصادی کشور در حال فروپاشی هستند و این‌ها مالیات بده بودند و سهم زیادی در تأمین بودجه داشتند، از این‌رو احتمالاً اهداف مالیاتی تحقق پیدا نخواهد کرد و کشور با کسری بودجه‌ای سنگین مواجه خواهد شد. این موضوع روی مباحثی نظیر اشتغال و رشد اقتصادی تأثیر منفی خواهد گذاشت.

اولویت نفت فعلاً فروش است و باید تمام تلاشش را برای فروش نفت به کار گیرد و پول آن را به کشور بازگرداند. کار بسیار سختی خواهد بود. اگر تغییری رخ ندهد، کسی انتظار زیادی ندارد که صنعت نفت غیر از نفت فروشی در سال ٩٨ بتواند کاری را انجام دهد.

یعنی توسعه در سال٩٨ کاملاً متوقف خواهد شد؟

باید گوشه‌هایی از کار انجام شود تا ظرفیت تولید نفت و گاز حفظ شود. در تحریم این کارها توسط شرکت‌های ایرانی باید انجام شود و ایرانی‌ها پول و تکنولوژی کافی ندارند. اما درحدی که به‌صورت نرمال سطح تولید را نگه داریم باید این شرکت‌های موجود کاملاً حمایت شوند و این حمایت باید با مدل جدیدتر قراردادهای نفتی انجام شود. شرکت ملی نفت باید دوباره قرارداد نفتی طراحی کند و در این قرارداد‌ها توجه به روش کار آسان با شرکت‌های داخلی شود. معتقدم دیگر مدل‌هایی که برای پسا برجام طراحی کرده بودیم کارآیی ندارد و باید موانع موجود برداشته و قراردادهای حمایتی تنظیم شود.

از نظر شما مثبت‌ترین اتفاق صنعت نفت در سال ٩٧ چه بود؟

افتتاح فازهای پالایشگاه ستاره خلیج فارس اتفاق بسیار خوبی بود که افتاد. اگرچه این پالایشگاه سال‌ها بود.

در بخشی از صحبت‌هایتان به ضریب بازیافت نفت خام اشاره کردید. در دوره تحریم و بدون تکنولوژی‌های به روز دنیا توان افزایش آن وجود ندارد. اما آیا آماری هست که میزان زیان ایران از این عدم توسعه را نشان دهد؟

اگر قرار بود که ضریب بازیافت مخازن نفتی ما ٥٠ درصد باشد میزان ذخایر قابل استحصال کشور ١٥٠ میلیارد بشکه اضافه می‌شد و با در نظر گرفتن متوسط قیمت١٠٠ دلار برای هر بشکه نفت خام، ١٥ تریلیون دلار ثروت ملی ایجاد می‌شد.

اما با روشی که امروز ادامه می‌دهیم این پول را دور می‌ریزیم و در حقیقت ثروتمان را زیر زمین دفن خواهیم کرد. معنی توسعه همین افزایش ضریب بازیافت است. عراق اکثر پروژه‌های جدیدش روی افزایش ضریب بازیافت متمرکز است. با افزایش ضریب بازیافت خودشان را به اینجا رسانده‌اند و برای ما هم شدنی است. اما آنها راهش را پیدا کرده‌اند. تکنولوژی و پول سرمایه‌گذاران خارجی را آورده‌اند و الان هم برای تولید ٦ میلیون بشکه در روز هدف‌گذاری کرده‌اند. اما ما کجا هستیم؟ دور هم نشسته‌ایم و با درگیری و خود تحریمی فرصت‌ها را می‌سوزانیم. نتیجه هم این چیزی است که امروز هستیم. باید فکر کنیم و زیرساخت‌ها رو فراهم کنیم. اگر تغییری در روند موجود ایجاد نکنیم سال‌های بسیار سختی در انتظار ماست.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x