عبرت از سرنوشت کارون، هامون و زاینده رود/ انتقال آب خزر، شکست تصمیمات مدیریتی است
تاوان استقرار غیراصولی صنایع آب بر را نباید سرمایه های ملی در نقاط دیگر ایران بدهند و وزارت نیرو و نمایندگان مجلس باید نگاه های بخشی درباره طرح های انتقال آب را کنار گذاشته و از سرنوشت کارون و هامون و ارومیه و زاینده رود عبرت گیرند.
اقتصادآنلاین-لیلا میبان؛ بی اعتنایی نمایندگان مجلس به بودجه طرح مطالعاتی انتقال آب خزر به کویر سمنان در جلسه روز گذشته مجلس نشان می دهد خطر نابودی منابع طبیعی و سرمایه های اجتماعی و اقتصادی ایران هنوز برای مسئولین به صورت کارشناسی مورد توجه نیست.
سابقه مدیریت منابع آب در ایران، خشکی دریاچه ارومیه، زانیده رود، هامون، هورالعظیم، استحصال آب در خوزستان، اتمام منابع آب زیرمینی و فرونشست های گسترده در ایران نشان می دهد، مدیران ایرانی به لحاظ مدیریت و کارشناسی منابع آب از اعتبار کافی برخوردار نیستند.
دریاچه خزر که به دلیل وسعت لقب دریا را به آن داده اند، پهنه ای محدود است که به دریاهای آزاد راه ندارد. از سوی دیگر این دریاچه از تملکات برون مرزی ایران است که منابع آن با پنج کشور همسایه در اشتراک است.
خشک شدن دریاچه ارومیه و رودخانه های کارون و زاینده رود، که در سال های گذشته باعث اختلاف بین استان های درگیر این ماجرا بوده است، ابعادی در سطح منطقه و ملی داشته است، خزر دریاچه ای مشترک با پنج کشور دیگر است که انتقال آب از آن مدعی العمومی در سطح بین المللی پیدا خواهد کرد.
استان های شمالی نیز در سال های گذشته با تغییرات اقلیمی و کم بارشی گسترده ای روبرو بوده اند. در تابستانی که گذشت زنگ خطر خشکسالی در استان مازندران به صدا آمد و این استان با تنش خشکسالی روبرو شد. مازندران که از پرباران ترین استان های کشور محسوب می شود، در سال آبی جاری نیز که بسیاری از استان های ایران از شرایط خشکسالی خارج و بارندگی های مناسبی را ثبت کرده اند، نسبت به حوضه های آبریز دیگر از رشد بارشی کمتری برخوردار بوده است.
رودخانه های استان مازندران از جمله تجن، هراز و سفید رود که جزو رودخانه های پرآب و دائمی این استان محسوب می شوند، در سال های اخیر با کاهش سطح آب روبرو بوده اند، افت منابع آبی در این رودخانه ها در تابستان گذشته به حدی بوده است که بخش هایی از این رودخانه ها در پایین دست کم آب شده و به رودخانه های فصلی تبدیل شدند.
در کنار این، خشکسالی استان های دیگر ایران در سال های گذشته، باعث تحمیل بار مهاجرتی بالایی به استان های شمالی شده است که این تراکم جمعیتی بالا و شتاب توسعه باعث تشدید نیاز به منابع آبی می شود. این مسئله درحالی مطرح است که توسعه پایدار بر مبنای آمایش سرزمین همچنان در استان های شمالی و تمام ایران با ابهام روبروست و توسعه اصولی تنها در حد حرف باقی مانده است.
این در حالی است که طبق برنامه ششم توسعه انتقال بین استانی آب نیز ممنوع اعلام شده است. انتقال آب جدای از عواقب محیط زیستی آن، عواقب اجتماعی و اقتصادی بسیاری نیز به همراه خواهد داشت، با تخریب منابع طبیعی، در دهه های آینده تنش های بین حوضه ای همانند آنچه بین استان های اصفهان، خوزستان، یزد و چهارمحال و بختیاری مطرح است، استان های شمالی را نیز درگیر خواهد کرد و انسجام ملی را در کل سرزمین ایران به مخاطره می اندازد.
از سوی دیگر تخصیص بودجه مطالعاتی به طرحی که در گذشته با مخالفت کارشناسان و با نظرات کارشناسی رد شده است، باعث هدر رفت منابع ملی، و استفاده غیرمنطقی از دارایی های کشور می شود. در شرایط فعلی که با فشار تحریم ها چرخه اقتصاد کشور کوچک تر شده است، تخصیص بودجه ای مشخص به طرحی که تبعات اجرایی آن نه تنها استان های شمالی و مرکزی ایران، بلکه کشورهای همسایه را نیز درگیر خواهد کرد، همان نگاه بخشی و کوچکی است که وزیر نیرو از نبود آن در بین ارگان های اجرایی شاکی و ناراضی است.
تاوان استقرار غیراصولی صنایع آب بر و احداث شهرها در نقاط کم آب را نباید سرمایه های ملی در نقاط دیگر ایران بدهند و وزارت نیرو و نمایندگان مجلس بهتر است منافع شخصی و نگاه های بخشی به طرح های انتقال آب را کنار گذاشته و از سرنوشت کارون و ارومیه و زاینده رود عبرت بگیرند.