قطر چگونه قطر شد؟
چگونه قطر طی نیمقرن از شیخنشینی فقیر به بازیگری تأثیرگذار در معادلات بینالمللی تبدیل شد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، راهی طولانی و پرفراز و نشیب، جزیرهای کوچک و فقیر در حاشیه جنوبی خلیجفارس را طی کمتر از نیمقرن به قدرتی تأثیرگذار در مناسبات بینالمللی میرساند. کشوری که تا پیش از استقلال در 1971 بهگفته سفیر سابق انگلیس در عربستان بهعنوان یکی از فقیرترین مستعمرات بریتانیا در سرتاسر جهان بهحساب میآمد که اصلیترین منبع درآمدش صید مروارید بود، حالا با گذشت نیم قرن، ثروتمندترین کشور جهان است که درآمد شهروندان آن بهطور میانگین سالانه 125هزار دلار اعلام شده است؛ تقریبا بیش از 3برابر یک شهروند فرانسوی. قطر چگونه این مسیر را پیمود؟ از کجا شروع کرد و چه انتخابهای سرنوشتسازی در این راه داشت؟
تمام ماجرا در نفتوگاز خلاصه میشود؟
بدونشک در نگاه اول سهم نفت و گاز از هر عامل دیگری در توسعه پرسرعت قطر طی نیمقرن گذشته بیشتر ارزیابی میشود؛ عواملی که قطعا دو ستون اصلی اقتصاد این شبهجزیره کوچک در حاشیه جنوبی خلیجفارس را تشکیل میدهند. اما آیا این تمام ماجراست و با تکیه به آن میتوان موقعیت منحصربهفرد امروز قطر در سطح خاورمیانه، آسیا و حتی غرب را توضیح داد؟ پاسخ به این سؤال منفی است. درک پدیده نوظهور قطر بدون مطالعه دقیق سیاستهای رهبران این کشور طی دهههای گذشته و همچنین جهتدهی قدرتهای بینالمللی به آن قطعا غیرممکن است.
کشف نخستین چاههای گازی قطر به دهه60 میلادی بازمیگردد؛ زمانی که این کشور همچون سایر مناطق جزیرهالعرب تحت سلطه بریتانیا بود. در 1971 اما کشف میدان گاز شمالی (در ایران با عنوان پارسجنوبی شناخته میشود) نشان از موقعیت ویژه قطر داشت؛ کشفی که همزمان بود با استقلال این شیخنشین عربی؛ گنجی که راه زیادی تا استفاده از آن برای قطر وجود داشت، چراکه اولا در آن زمان گاز انرژی باارزشی همچون امروز به شمار نمیرفت و از سوی دیگر موقعیت جغرافیایی بسیار دور قطر از کشورهای صنعتی در شرق و غرب باعث میشد این کشور هرگز به جایگاهی ویژه در بازار انرژی جهانی دست پیدا نکند.
کودتای سرنوشتساز
شیخنشین کوچک قطر که بهعنوان یکی از اقمار منظومه سیاسی سعودی در خلیجفارس شناخته میشد، در سال1996 شاهد تحولات بیسابقهای بود که سرنوشت این کشور را تغییر داد. شاهزاده حمد بنخلیفه آلثانی (امیر سابق قطر) درحالیکه پدرش به قاهره سفر کرده بود، علیه او کودتا کرد و ظرف چند ساعت قدرت را در دوحه بهدست گرفت. این کودتای سریع و البته آرام که بهنظر میرسد از سوی جریاناتی در خارج از این کشور بهطور غیرمستقیم حمایت شده بود، همانطور که به نقطه تحولی در مسیر توسعه قطر تبدیل شد، آغازی بود بر بحرانهای بیپایان این کشور با همسایگان عرب آن در خلیجفارس؛ همسایگانی که هیچگاه حاضر به پذیرش حقیقی حاکمان سیاسی جدید قطر نشده و دستکم 2بار تا آستانه حمله نظامی به این کشور پیش رفتهاند و هماکنون نیز نزدیک به 2سال است قطر را از تمامی جهات محاصره کردهاند.
با این حال، شیخ حمد چشمانداز مشخصی برای آینده کشورش داشت؛ چشماندازی که با سرمایهگذاری گسترده در صنعت Liquefactions (مایعسازی گاز) شروع شد. این سرمایهگذاری که شاید در زمان خود عجیب بهنظر میرسید، راه را برای تبدیلشدن قطر به قطب گاز طبیعی جهان باز کرد. به این ترتیب تولیدات گاز طبیعی قطر معضل صادرات از طریق لولههای پرهزینه طولانی را دور زده و به شکل مایع همچون نفت از طریق کشتیها راهی غرب و شرق جهان شد. به گفته اکونومیست، هزینه تولید و صادرات گاز در قطر یکسوم هزینه مشابه در آمریکاست و این دستاورد حاصل سرمایهگذاری قطر در صنایع نامبرده است؛ صنایعی که بهترین زیرساختها را در اختیار قطر قرار داد بهگونهای که این کشور امروزه 30درصد مایحتاج جهان از گاز طبیعی را تامین میکند.
باور به قدرت نرم
البته ماجرا به اینجا هم ختم نمیشود و موقعیت کنونی قطر حتی با مطالعه برنامههای اقتصادی این کشور نیز بهتنهایی قابل درک نیست، چراکه بخش مهمی از این قدرت به نفوذ سیاسی، منطقهای و حتی فرهنگی قطر برمیگردد. کمی بعد از کودتا، شیخ حمد فرمان تاسیس شبکه الجزیره را صادر کرد، اما پیشینه این فرمان چه بود؟
در همان سال، شبکه بیبیسی عربی که تلویزیون عربی خود را بهتازگی تاسیس کرده بود، اعلام کرد بهزودی این شبکه را تعطیل خواهد کرد؛ علت این تصمیم، دخالتهای مکرر و غیرقابل کنترل عربستان سعودی در تحریریه شبکه تازه تاسیس بیبیسی به زبان عربی بود. در پی تعطیلی شبکه نزدیک به 150خبرنگار عربزبان که نزدیک به یک سال آموزشهای بسیار حرفهای در یکی از معتبرترین شبکههای جهانی دیده بودند، بیکار شدند و دقیقا در همینجا بود که شیخ حمد اعلام کرد قطر آماده است از این ظرفیت بدون تکرار اشتباهات عربستان استفاده کند. به این ترتیب شبکه الجزیره با همان کادر خبری و با نزدیک به 150میلیون دلار بهعنوان سرمایه اولیه در 1996 آغاز بهکار کرد؛ شبکهای که بدونشک قدرتمندترین پایگاه خبری در سرتاسر جهان عرب به شمار میآید که تأثیر بینظیری بر تحولات خاورمیانه طی دستکم یک دهه اخیر داشته است.
میزبانی قطر از خبرنگاران زبده جهان عرب نمونهای ساده از میزبانی این کشور از مراکز تحقیقاتی عربی و غربی، متفکران برجسته و همچنین علمای دینی تأثیرگذاری است که بهتدریج دوحه را به قطبی غیرقابل انکار در جهان عرب تبدیل کردهاند؛ قطبی که با استفاده از همین ظرفیتهای مادی و معنوی اکنون از معادلات اساسی شرق آسیا گرفته تا سرتاسر خاورمیانه و حتی آفریقا اثرگذار است. پیمان نانوشته قطر با جریان و احزاب اسلامگرا، از طالبان گرفته تا حماس و البته از همه مهمتر اخوانالمسلمین بخش اساسی از قدرت نرم این کشور را شکل داده است.
این مسیر پرفرازونشیب برای قطر بدون تهدید نبوده؛ تهدیدی که اصلیترین مصداق آن نگاه همسایگان عرب قطر به مناسبات سیاسی جدید این کشور بعد از کودتا بوده است. دوحه اما برای دفاع از خود هرگز همچون همسایگانش به سرمایهگذاریهای نظامی نامتعارف متوسل نشده و ارتش این کشور از قضا در مقایسه با سایر کشورهای عرب خلیجفارس بسیار کوچک است؛ سیاستی که نشان میدهد دوحه راه دیگری را برای دفاع از خود انتخاب کرده؛ ائتلافهای هوشمندانه؛ ائتلافهایی که در درجه اول شامل روابط ویژه قطر با آمریکا و ترکیه شده و در مرحله بعد، روابط متفاوت این کشور با ایران و سایر کشورهای غیرعربی منطقه ازجمله پاکستان را دربرمیگیرد. مجموعه این سیاستها و عوامل متعدد دیگری ازجمله سرمایهگذاریهای مهم قطر در آمریکا، اروپا و قدرتهای شرقی باعث شده قطر با وجود تمام تهدیدهای منطقهای و مشکلات داخلی در مسیری مطمئن به نقطهای که اکنون در آن قرار گرفته، برسد؛ قدرتی منطقهای و بازیگری تأثیرگذار در معادلات جهانی.