چگونه به اهدافمان برسیم؟
آیا تاکنون برایتان پیشآمده است که احساس کنید پتانسیل انجام کارهای مختلفی را در خود دارید، اما از آن استفاده نمیکنید؟ شاید از تمام آنچه برای تحقق رویاهایتان لازم است، آگاهی داشته باشید و بهخوبی بدانید برای رسیدن به آنها چه کارهایی باید انجام دهید، اما به هر دلیلی خود را از حرکت در مسیر تحقق این رویاها بازمیدارید.
در حقیقت هیچ حرکت رو به جلویی انجام نمیدهید. شاید در این میان عامل بازدارندهای وجود داشته باشد که باعث ناتوانی شما در بهبود کیفیت زندگیتان شده باشد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان، استفاده از تمام پتانسیلها اساسا به این معناست که در هر شرایط و موقعیتی سعی کنیم نتیجه بهتری از فعالیتهایمان به دست بیاوریم؛ به این معنا که در زمان کمتر، فعالیت بیشتری انجام دهیم و در نتیجه آن، به نتایج بهتری دست پیدا کنیم. همهچیز به نتایج مربوط میشود، اما برای رسیدن به نتایج بهتر، پیش از هر چیز، باید تغییراتی در خودمان پدید بیاوریم و تغییر کردن مستلزم بهبود تواناییها و مهارتها و ارتقای آنهاست. اما دقیقا چگونه میتوان این کار را انجام داد؟بهطور کلی اول باید مشخص کنید کجا قرار دارید و جایگاه فعلیتان کجاست. پس از آن هدف و جایگاهی که قصد رسیدن به آن را دارید مشخص میکنید و در نهایت، برنامهای طرحریزی میکنید که برای رسیدن به هدفتان بر اساس آن عمل خواهید کرد. این هدف بسته به موقعیت و زندگی شخصی شما هر چیزی میتواند باشد: ممکن است شایستگی و توانایی دریافت ترفیع شغلی را در خود ببینید و بهدنبال دستیابی به آن باشید؛ یا ممکن است احساس کنید این پتانسیل در کسبوکارتان وجود دارد که آن را به سطح تازهای از سودآوری ارتقا دهید. فارغ از آنکه هدفتان چه باشد، زمان آن فرا رسیده است که با خودتان صادق باشید و تلاش کنید برنامه حرکت در مسیری را طرحریزی کنید، که با گام برداشتن در آن بتوانید به نتایج بهتری دست پیدا کنید. برای به حداکثر رساندن پتانسیل کامل، باید تواناییها و مهارتهای خود را ارتقا دهید. این ارتقا زمانی میسر میشود که مسئولیت بالا بردن استانداردهای شخصیتان را بپذیرید.هر چیزی که تاکنون در زندگی به دست آوردهاید، بهخاطر استانداردهای شخصیای بوده است که برای خود در نظر گرفتهاید. اگر در موقعیتهای مختلف، استانداردهای سطح پایینی برای خود داشته باشید، آنگاه دستیابی به نتایج نهچندان مطلوب، جای تعجبی نخواهد داشت.با رساندن استانداردهای شخصی به سطوح بالاتر، این توانایی را خواهید داشت که عملکرد خود را هم به سطوح بالاتری برسانید. البته همیشه دستیابی به این استانداردهای بالاتر ممکن نیست، اما همین تلاش کردن برای رسیدن به آنها، در مقایسه با هدف قرار دادن استانداردهای متوسط، شما را به هدف نهایی بسیار نزدیکتر میکند.بالا بردن استانداردهای شخصی قدم اولی است که باید برای تحقق هدف نهایی برداشته شود. برای آنکه بتوانیم از تمام پتانسیلهایمان استفاده کنیم، عوامل دیگری هم هستند که حائز اهمیتاند و باید مد نظر قرار بگیرند.به دو چیز نیاز دارید که کار خود در این زمینه را آغاز کنید: چشمانداز شخصی و شرح وظایف. در ادامه مسیری که برای دستیابی به هدف پیش رو خواهید داشت، میتوانید از این دو، بهعنوان راهنما و دستورالعمل استفاده کنید. تنها این نکته را بهخاطر داشته باشید که چشمانداز و وظایفتان باید متناسب با تواناییهایتان باشد.هر کاری که انجام میدهید، باید در تناسب با تواناییهایتان باشد. البته این مساله به این معنا نیست که نقاط ضعف خود را بهکلی فراموش کنید؛ برای برطرف کردن و بهبود آنها هم میتوانید تلاش کنید، اما در نهایت این تواناییها یا نقاط قوت شما هستند که امکان حرکت رو به جلو و پیشرفت را فراهم میکنند.گام دوم به رسمیت شناختن این وظیفه است که همیشه باید بهدنبال پیشرفت بود و بهتر و بهتر شد. سعی کنید هر چیزی را که فکر میکنید برای دستیابی به اهداف بهتر کمکتان خواهد کرد، بیاموزید.در گام سوم باید سعی کنید روحیهای رقابتی در خود بهوجود بیاورید. هر روز باید خود را به چالش بکشید تا امکان حرکت رو به جلو و نزدیکتر شدن به اهداف میسر شود. اگر خودتان را به چالش نکشید، پیشرفت نخواهید کرد و اگر پیشرفت نکنید، عملا امکان تغییر کردن هم وجود نخواهد داشت. اگر شما تغییر نکنید، نمیتوانید انتظار تغییر اوضاع و شرایط را داشته باشید. به این شکل وضعیت شما همانند قبل باقی خواهد ماند. نکته دیگری که برای استفاده حداکثری از پتانسیلها باید مد نظر داشته باشید، استقبال از انتقادها و بازخوردهاست. میتوانید از این بازخوردها برای بهبود شرایط کمک بگیرید. بهتر است سختگیرترین منتقدتان خود شما باشید.برای آنکه بتوانید خود را در حد استانداردهای سطح بالایی که برای خود در نظر گرفتهاید، نگه دارید، باید نسبت به خودتان سختگیر باشید. افرادی که در زندگی به موفقیتهای چشمگیر دست پیدا میکنند، همیشه مسئولیتپذیرند. آنها بهطور مداوم خود را به چالش میکشند تا سختتر و بهتر کار کنند.آخرین چیزی که به آن نیاز خواهید داشت، برنامه ریزی برای فعالیتهاست؛ برنامهای که با استفاده از آن بتوان تمامی فعالیتهای یادشده را در قالب یک مجموعه واحد در کنار هم قرار داد. هدف اصلی این برنامه راهنمایی شما به سمت اهدافتان است. در ادامه این مقاله با ما همراه باشید تا شما را با پیشنیازهای تحقق این هدف آشنا کنیم.
پرورش ذهنیتی با ریسکپذیری بالا
یکی از خصوصیاتی که بهمنظور استفاده از تمام پتانسیلها باید مد نظر قرار دهید، ریسکپذیری بالاست. در زندگی هیچچیز قطعی نیست و گاهی اوقات ممکن است نتیجه تصمیمهایی که گرفتهایم، متفاوت از چیزی باشد که انتظارش را داشتهایم.افراد موفق به این خاطر به جایگاه کنونیشان رسیدهاند که هنگام رسیدن زمان تصمیمگیریهای دشوار، از زیر بار آن شانه خالی نکردهاند. بهعلاوه، آنها در مواجه با تصمیمهایی که فقط احتمال نزدیکتر کردن آنها به هدف را افزایش میداده است، ریسک ناشی از به نتیجه نرسیدن آن تصمیمها را میپذیرفتهاند.البته منظور ما از ریسکپذیری، خطر کردن بیمهابا نیست و این دو با یکدیگر متفاوت هستند. اگر افراد موفق زیادی باشند که با ریسک کردن به جایگاه کنونیشان رسیده باشند، در سوی دیگر هم داستانهای بیشماری وجود دارد از کسانی که بیگدار به آب زدهاند و داروندار خود را از دست دادهاند. بنابراین میتوان گفت ریسک کردن هم ملاحظات و پیشبینیهای مختص به خود را دارد.پیش از آنکه ریسک انجام کاری را بپذیرید، باید معایب و مزایای احتمالی ناشی از آن را خوب ارزیابی کنید. هدف نهایی شما باید گرفتن تصمیمی باشد که کمترین ریسک و بیشترین امکان نتیجهبخشی را داشته باشد. البته رسیدن به چنین تصمیمی کار سادهای نیست. داشتن میزان معقولی از دانش، درک و آگاهی نسبت به شرایط و موقعیت میتواند در تصمیمگیری کمک شایانی به شما کند. به این صورت میتوانید از آیندهنگری لازم برای اتخاذ تصمیمهای حسابشده بهرهمند شوید. البته در هر صورت همیشه میزان مشخصی از عدمقطعیت وجود خواهد داشت و این امریست اجتنابناپذیر. گاهیاوقات برای آنکه به ادامه مسیر رو به پیشرفت خود ادامه دهید، باید تصمیمهای دشواری بگیرید و البته این مساله گاهی شجاعت شما را میطلبد و باید در صورت نیاز، رویکرد خود را با تصمیمی که گرفتهاید سازگار کنید. فراموش نکنید که تنها در صورتی توانایی و فعالیتهای شما منجر به دستیابی به بهترین نتایج ممکن خواهد شد که ریسکهای لازم برای دستیابی به اهدافتان را بپذیرید.
به چالش کشیدن خود با روحیه رقابتی
ویژگی دیگری که برای استفاده از تمام پتانسیلها باید مد نظر قرار بگیرد، داشتن روحیهای رقابتی است. منظور این است که خودتان را به چالش بکشید تا بتوانید هر روز بهترین عملکرد ممکن را از خود نشان دهید.هدفتان باید این باشد که در هر کاری که انجام میدهید، بهدنبال دستیابی به برترین نتیجه باشید و هر روز بهواسطه فعالیتهایتان به پیشرفتهایی پایدار و تصاعدی دست پیدا کنید. با این تفاسیر، رقابت شما با خودتان خواهد بود. به بیان بهتر، با خود دیروزتان رقابت میکنید. میتوانید از این معیار(مقایسه فعالیتهای امروز با روز گذشته) برای استفاده در استاندارد سنجش کارایی خود استفاده کنید.برای اینکه از تمام پتانسیلهایتان استفاده کنید، باید تلاش کنید تا حتی از بهترین عملکردتان هم عملکرد بهتری داشته باشید. استانداردهایتان را بالا ببرید و سعی کنید فعالیتهای خود را بهتر انجام دهید. سعی کنید هر روز با روشهایی هر چند کوچک و جزئی به بهتر شدن نتایج کمک کنید.
داشتن چشمانداز برای استفاده از تمام پتانسیلها
نکته دیگری که برای استفاده از تمام پتانسیلها باید مد نظر قرار داد، داشتن چشماندازی متقاعدکننده است که مشوق شما برای حرکت رو به جلو باشد. این چشمانداز اساسا به تعریفی ارتباط پیدا میکند که از موفقیت در بلندمدت دارید. درباره تصویری است که شما از خودتان در هفتهها، ماهها و سالهای آینده در ذهن دارید و قصد دارید شبیه به آن شوید. چنین چشماندازی میتواند مشوق هر روزه شما برای حرکت رو به جلو باشد.داشتن چشماندازی متقاعدکننده از آینده به شما کمک میکند تا به موانع و مشکلات اجتنابناپذیری که در طول مسیر خود با آنها مواجه میشوید، خیلی فکر نکنید و بهجای آن، تمرکزتان بیشتر بر چشمانداز واحدی باشد که از آینده در ذهن دارید.البته، چشمانداز شما، منحصر به شخص شما نمیشود. استفاده از تمام پتانسیلها فقط به شخص شما بستگی ندارد. افراد دیگر هم میتوانند دانش، مهارتها، ابزارها، منابع و حمایتی را که برای دستیابی به اهدافتان لازم دارید، در اختیار شما بگذارند و به این شکل، در استفاده از تمام پتانسیلهایتان به شما کمک کنند.
مسئولیتپذیر بودن با رویکرد خودانتقادی
برای استفاده از تمام پتانسیلها، باید پاسخگوی تمامی اقدامات و تصمیمهایتان باشید. به این معنا که مسئولیت کامل کاری را که انجام میدهید و نتیجهای را که از آن حاصل میشود، بپذیرید.رویکرد خودانتقادی یا خودارزیابی صادقانه برای مسئولیتپذیر بودن اهمیتی کلیدی دارد. باید با خودتان صادق باشید و با دقت و جدیت، پیشرفتتان را ارزیابی کنید. تنها به این طریق قادر خواهید بود خود را در موقعیتی قرار دهید که توانایی پدید آوردن تغییراتی را داشته باشید که در نهایت زمینهساز حرکت رو به جلو و پیشرفتتان میشوند.خواهناخواه، در طول مسیر خود گاهی به اشتباه خواهید افتاد و گاهی شکست خواهید خورد. چیزی که اهمیت دارد این است که در چنین مواقعی باید از انداختن تقصیرات به گردن دیگران خودداری کنید و بهجای آن، مسئولیت همهچیز را بهعهده بگیرید، نتایج مثبت و منفی را ارزیابی کنید و در نهایت، از تجربه حاصلشده برای اثربخشی بهتر فعالیتهای آینده استفاده کنید.افراد موفق اغلب بیشتر از دیگران به خودشان سخت میگیرند و با جدیت بیشتری خود را قضاوت میکنند. آنها بالاترین استانداردها را برای خود در نظر میگیرند و از هر فعالیتی که انجام میدهند، انتظار برترین نتیجه را دارند. به همین خاطر است که در مقایسه با افراد عادی، به اهداف بسیار بیشتری دست پیدا میکنند.شما نیز تنها در صورتی قادر خواهید بود از تمامی پتانسیلهایتان استفاده کنید که از یادگیری و پیشرفت استقبال کنید. و البته دستیابی به این هدف تنها با مسئولیت پذیری کامل میسر خواهد شد.
اعتمادبهنفس لازم برای گذر از سد موانع
برای استفاده از تمام پتانسیلها باید به اعتمادبهنفس لازم برای گذشتن از سد موانع دست پیدا کنید.اعتمادبهنفس اساسا ماهیت چندان ثابتی ندارد. گاهیاوقات برای دستیابی به آن تقلا میکنیم و در سوی دیگر، گاهی میزان اعتمادبهنفسمان بیش از حدی میشود که مورد نیاز است. البته برای بیشتر افراد، اعتمادبهنفس به خودشان ارتباط چندانی ندارد و بیشتر وابسته به اتفاقاتی است که در اطرافشان میافتد. وقتی همهچیز خوب پیش میرود و همه در کنار شما هستند، داشتن اعتمادبهنفس آسان خواهد بود، اما زمانی که روال معمول کارها به هم میخورد و دیگران زبان به انتقاد از شما میگشایند، حفظ اعتمادبهنفس کار آسانی نخواهد بود.اعتمادبهنفس افراد موفق همانند افراد عادی بیثبات نیست و از عزتنفسشان ریشه میگیرد. صرفنظر از اینکه اطرافشان چه اتفاقی رخ بدهد، آنها مطمئن هستند که از پس انجام کارها برخواهند آمد، چراکه به عزت نفس بالایی دست پیدا کردهاند. این ویژگی، آنها را از آسیبهای ناشی از موانع زندگی و انتقاد اطرافیان به دور نگه میدارد.البته افراد موفق با این اعتمادبهنفس به دنیا نمیآیند و بهجای آن، در کنار کسب دانش، حمایت، منابع و تجربه بیشتر برای فائق آمدن بر مشکلات، بهمرور زمان این ویژگی را در خود تقویت میکنند.استفاده از تمام پتانسیلها تا حدود زیادی به میزان اعتمادبهنفس شما بستگی دارد. وقتی اعتمادبهنفس داشته باشید، احتمال پذیرفتن ریسک انجام برخی فعالیتها، بهمنظور دستیابی به اهداف مطلوب، از سوی شما بیشتر میشود. اگر اعتمادبهنفس باشد، همهچیز ممکن است.
سخن پایانی
تعداد کسانی که در زندگی خود به تمام پتانسیلهایشان دست پیدا کرده باشند و صادقانه این ادعا را مطرح کنند، احتمالا چندان زیاد نخواهد بود. به هر عنوان، شما نیز در هر کجای این مسیر که باشید، بهتر است بهخاطر داشته باشید که روند استفاده از تمام پتانسیلها، هیچگاه به پایان نمیرسد و همیشه چیزهای جدیدی هست که میتوانید بدانید، یاد بگیرید و انجام دهید تا به سطح کیفی بهتری در زندگی خود دست پیدا کنید. تمامی اینها به پذیرفتن مسئولیت این نکته برمیگردد که اساسا هیچ پایانی بر روند یادگیری نمیتوان متصور بود. باید به یادگیری، پیشرفت و توسعه مهارتها و تواناییهای خود به شیوههای مختلف تمایل نشان دهیم و از آنها بهمنظور دستیابی به اهداف و چشماندازی که در زندگی برای خود مشخص کردهایم، استفاده کنیم.تمامی اینها البته بدون کار و تلاش محقق نخواهد شد. باید همیشه هوشیار و در انجام فعالیتهایتان ثابتقدم باشید و تنها در این صورت است که میتوانید عملکرد بهتری نسبت به دیروز خود داشته باشید. همهچیز به این برمیگردد که بتوانید این روند را حفظ کنید و بهمرور زمان مهارت و توانایی بیشتری پیدا کنید و نتایج حاصل از فعالیتهایتان بهتر و بهتر شود. بهعلاوه باید دانست که پایانی برای رشد و پیشرفت نمیتوان متصور بود و باید همیشه به این روند پایبند بود. این مسیر اصلیای است که با گام برداشتن در آن، امکان استفاده از تمام پتانسیلهای خود را خواهید داشت.