راهکارهایی برای تعادل بین کار و زندگی
تعادل بین کار و زندگی، یکی از چالش‌های افراد است. فرقی ندارد که چه تازه وارد شغلی شده باشید و چه در حال ادامه دادن شغل قبلی خود هستید، به هر حال دارای مسئولیت‌های زیادی هستید که بایستی آنها را انجام دهید و گاهی حس می‌کنید که هیچگاه زمان کافی برای انجام وظایف خود ندارید و نمی‌توانید همه کارهایتان را آنطور که دوست دارید، انجام دهید.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان، اما راهکارهایی هم هست که می‌توانید بین زندگی شخصی و زندگی کاری خود تعادل ایجاد کنید که در اینجا خواهید خواند:
این را درک کنید که همه چیز به طرز فکر شما بستگی دارد: محیط کاری هر کسی با دیگران فرق دارد. موفقیت یک اتفاقی نیست که یک شبه رخ دهد، بلکه یک سفر است. در نتیجه نداشتن تعادل در زمانبندی بین کار و زندگی، برای شما آسیب زننده است. اگر به این طرز فکر برسید، آغازی خواهد بود برای برقراری تعادل بین زندگی شخصی و زندگی کاری.
برای خودتان محدودیت‌های کاملا شفاف ایجاد کنید: قدم بعدی برای رسیدن به تعادل، این است که برای خودتان یکسری محدویت‌های مشخص و شفاف ایجاد کنید و به قانونی که برای خودتان ایجاد کردهاید عمل کنید. مثلا برای خودتان زمان بگذارید که تا ساعت ۶ کار می‌کنم، سپس از دفتر کارم خارج می‌شوم و اگر نیاز به اضافه کاری بود، فقط یک ساعت شب بین ۹ تا ۱۰ را به آن اختصاص می‌‌دهم. در ضمن این قوانین را به همکاران خودتان نیز بگویید و آنها را مطلع سازید. با کارفرمای خود نیز صحبت کنید و او را قانع کنید که این قوانین برای بهبود عملکرد کاری شماست و در انتها از او بخواهید شما را حمایت کند. البته گاهی رویدادهای ناگهانی رخ می‌دهند که باعث به‌هم زدن قوانین شما می‌شوند اما همینکه صریحا متوجه شوید چه اتفاقی اورژانسی هست یا نه، خوب است.
هدفهای واضح و واقعی برای خود داشته باشید: مفهوم تعادل بین زندگی و کار، به این معناست که هردوی اینها مهم است و هر دو اولویت دارند ولی در مسیرهای مختلف بایستی انجام شوند. قدم سوم برای رسیدن به تعادل این است که هدفهای خودتان را واضح و واقعی تعریف کنید. اگر اهدافتان مشخص نباشند، نمی‌توانید تعادلی بین کار و زندگی ایجاد کنید و حتی ممکن است در تله بیش از حد کار کردن بیفتید. اگر ندانید چه زمانی قرار است به هدفتان برسید، کار کردن شما شبیه به راه رفتن روی تردمیل است. به همین صورت در مورد زندگی شخصی خود نیز اگر اولویت بندی نداشته باشید ممکن است نسبت به آن بی اهمیت شوید و فکر کنید نسبت به کارتان کمتر مهم است. پس به طور آگاهانه تصمیم بگیرید که می‌خواهید چطور و با چه کسانی زمان خود را سپری نمایید.
حواس پرتی‌ها را به حداقل برسانید: از آنجایی که قرار نیست هفت روز هفته و بیست و چهارساعته کار کنید، بایستی ساعاتی را که کار می‌کنید، ساعت کارآمد و مفیدی باشند. هنگامی‌که زمان خود را آنطوری که باید، سپری نکنید دچار استرس می‌شوید. سعی کنید سی دقیقه با تمرکز روی یک کاری زمان بگذارید سپس یک وقفه کوتاه داشته باشید و دوباره با تمرکز برگردید به کار. حتی در مورد کارهای شخصی یا کار در منزل نیز به همین صورت عمل نمایید.
همیشه کیفیت را به کمیت ترجیح دهید: اگر قرار است چند روز خاطره ساز داشته باشید، واقعا در طول این چند روز چه کارهایی خواهید کرد؟ زندگی آنقدر کوتاه است که ارزش انجام کارهایی که واقعا دوست نداریم را، ندارد. مثلا شاید اولین قسمت خیلی از سریال‌ها را ببینید و متوجه شوید آن چیزی نیست که دوست دارید پس نیازی نیست زمان خود را برای دیدن تمام قسمتها هدر دهید. در ضمن اعضای خانواده نیز می‌توانند به هم کمک کنند که اگر متوجه شدند یکی از آنها دارد وقتش را الکی با کلیک کردن در اینترنت هدر می‌دهد، به او تذکر دهند. پس پنجمین راه برای رسیدن به تعادل، این است که زمان خود را روی چیزهای باارزش و باکیفیت بگذارید. کمیت برای شما مهم نباشد، بلکه کیفیت مهم باشد.
تا جایی که می‌توانید از دیگران کمک بگیرید: اعضای خانواده و یک دوست، اشخاصی هستند که می‌توانند به شما کمک کنند تا نیازی نباشد همه کارها را خودتان به تنهایی انجام دهید. در ضمن قرار نیست در همه کارها عالی باشید، قبول کنید که گاهی نیاز به کمک دیگران دارید.
یکی از راههای داشتن تعادل، خوب خوابیدن است: با تشخیص اینکه تمام استرس‌ها فقط در ذهن شما وجود دارد و واقعی نیستند، پس باید از ذهن خود به خوبی نگهداری کنید. یکی از راههای محافظت از ذهن، خوابیدن به اندازه کافی است. بهتر است همیشه سر یک ساعت مشخص بخوابید تا صبح زود با ذهنی تازه از خواب بیدار شوید و برای گذران روز خود کاملا مجهز باشید.
به گذشته نگاه کنید: تعادل داشتن می‌تواند از طریق درس گرفتن از گذشته نیز باشد. نگارش خاطره‌ها، برای مرور در آینده، هم برای خودتان و هم برای فرزندان، مفید است. مرور گذشته‌ها می‌تواند برای برنامه ریزی بهتر در آینده، مفید باشید. این کار را با یک خاطره نویسی ساده در دفترچه یا وبلاگ خود می‌توانید انجام دهید.
