همکاری مادر و پسر در قتل پدر خانواده
پسر جوانی که به خاطر اختلاف پدرومادرش و بیکاری پدرش او را به قتل رسانده است، بعد از محاکمه در دادگاه کیفری استان تهران به قصاص محکوم شد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، سه سال قبل خبر گمشدن مردی میانسال به مأموران پلیس داده شد. همسر و فرزند مقتول به مأموران گفتند خبر ندارند کیوان کجا رفته است؛ اما از وقتی که از خانه بیرون رفت، دیگر برنگشت.
چند روز بعد از این ماجرا پلیس جسد مردی را که با مشخصات کیوان همخوانی داشت، پیدا کرد. بعد از تأیید هویت جسد مشخص شد این مرد همان کیوان است. همچنین براساس نظریه پزشکی قانونی معلوم شد متهم بر اثر واردشدن ضربات جسمی سنگین بر سرش جانش را از دست داده است.
نحوه کشتهشدن کیوان نشان میداد او قربانی یک انتقامگیری شده است. با توجه به مدارک بهدستآمده کارآگاهان جنایی از خانواده کیوان بازجویی کردند. گفتههای متناقض فرزند و همسر مقتول ظن پلیس را برانگیخت و مأموران این دو را بازداشت کردند.
بعد از چندین جلسه بازجویی سرانجام مهرداد، فرزند کیوان، لب به اعتراف گشود و گفت: پدرم چند سال بود که بیکار بود و در خانه میماند. او هیچوقت از خانه بیرون نمیرفت؛ مگر اینکه مادرم کاری داشت یا قرار بود میهمانی برای مادرم بیاید. اختلاف بین آنها زیاد شده بود؛ بههمیندلیل هم مادرم تصمیم به قتل پدرم گرفت.
او مدتها بود که درباره قتل پدرم با من صحبت میکرد و میگفت هیچ راهی برای رهاشدن ما وجود ندارد؛ مگر اینکه پدرت را بکشیم. زمانی که این مسئله مطرح شد، من اول ناراحت شدم؛ اما آنقدر مادرم از اینکه پدرم بد است، برای من گفت تا اینکه راضی شدم مادرم را کمک کنم. روز حادثه مادرم گفت پدرت خوابش سبک است؛ بنابراین باید ضربه را کاری بزنی. او دمبل را روی دست من بست. پدرم خواب بود. من با دمبلی که روی دستم بود، چند ضربه پشت سر هم به سر پدرم زدم. مادرم گفت آنقدر باید ضربه بزنی که پدرت دیگر نتواند بلند شود.
بعد از اعتراف این جوان مأموران از مادر او بازجویی کردند. این زن گفت: من در قتل شوهرم نقشی نداشتم. من فقط میخواستم کاری کنم پسرم گیر نیفتد. پسرم خودش با پدرش اختلاف داشت. شوهرم به همه گفته بود میخواهد پسرمان را به خارج از کشور بفرستد تا او آنجا زندگی کند و همین هم باعث شد که پسرم ناراحت شود. او نمیخواست به خارج برود. زمانی که تصمیم گرفت پدرش را بکشد، من خبر نداشتم و بعد از قتل بود که فهمیدم چه اتفاقی افتاده و کمک کردم پسرم جسد را خارج کند؛ چون نمیخواستم او به دردسر بیفتد.
زمانی که مأموران خانه متهمان را بررسی کردند، مقداری اسید و سرنگ نیز پیدا کردند. مهرداد به مأموران گفت: مادرم اسید خریداری کرده بود تا جسد را با اسید از بین ببریم و اگر لازم شد اسید به پدرم تزریق کنیم؛ اما دیگر برای این کار نه زمان داشتیم و نه اصلا لازم شد که اسید را استفاده کنیم.
بعد از تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست برای این مادر و پسر، پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در ابتدای جلسه رسیدگی که در شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، نماینده دادستان کیفرخواست را خواند؛ سپس پدر و مادر مقتول بهعنوان ولیدم در جایگاه قرار گرفتند و خواستار مجازات متهمان شدند. آنها گفتند حاضر به گذشت از نوهشان نیستند و خواستار مجازات عروسشان هم هستند.
در ادامه مهرداد در جایگاه قرار گرفت. او گفت: قبول دارم پدرم را کشتم؛ اما واقعا نمیدانم چرا این کار را کردم. مادرم مدام میگفت تو باید پدرت را بکشی و وقتی گفتم من نمیتوانم این کار را بکنم، گفت که به کس دیگری اعتماد ندارد و فقط به من اعتماد دارد. اگر به کس دیگری بگوید که پدرم را بکشد، ما را لو میدهد. او آنقدر درباره این موضوع گفت که من را قانع کرد این کار را بکنم.
متهم درباره اینکه چرا دمبل را به دستش بسته و سپس ضربات را به پدرش زده است، گفت: مادرم گفت خواب پدرت سبک است و اگر دستت بلرزد، پدرت بیدار میشود و نقشه لو میرود؛ بههمینخاطر هم دمبل را به دستم بست تا از دستم نیفتد. او اسید هم خریده بود که وقتی پدرم بیهوش شد، اسید به بدنش تزریق کنیم که البته کار به آنجا نرسید و قتل انجام شد. بعد هم جسد را داخل گونی گذاشتیم و از خانه خارج کردیم.
در ادامه زن جوان بهعنوان متهم ردیف دوم در جایگاه قرار گرفت. او اتهام معاونت در قتل را رد کرد و گفت فقط برای اینکه کمکی به پسرش کرده باشد، در انتقال جسد با او همکاری کرد.
این متهم گفت: شوهرم من را اذیت میکرد؛ اما تحمل میکردم. موضوع این بود که مدام میگفت بچه را میخواهد به خارج بفرستد که من و پسرم با این کار مخالف بودیم.
قضات با پایان گفتههای این زن و وکلای مدافع متهمان وارد شور شدند و متهم ردیف اول را به قصاص و متهم ردیف دوم را به 18 سال حبس محکوم کردند.