موفقیت تصادفی نیست
برخی انسانها، آرزوها و رویاهای خود را با هدف اشتباه میگیرند و بدین علت در برخورد با مشکلات و حوادث ناگوار، معمولا روحیه خود را از دست میدهند و همواره از ناراحتیهای پیش آمده گلایه کرده و ناله سر میدهند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان، اگر کسی هدف مشخص داشته باشد و با انگیزه روشن زندگی کند، در مقابل مشکلات و حوادث نامساعد تسلیم نشده و موانع را با شهامت، تلاش فراوان و صبوری و شادابی، یکی پس از دیگری از پیش پای خود برمیدارد.
افراد موفق پس از تعیین هدف یا اهداف مشخص و شفاف، با پشتکار، به رویاهای خود واقعیت میبخشند.
در حقیقت نخستین گام برای رسیدن به هدف توجه به هدف است. هدف همیشه باید در ذهن مجسم باشد و جزو باورهای در دسترس و همیشگی انسان قرار گیرد.
گروهی از انسانها هدف یا اهدافی برای خود در نظر گرفتهاند، اما این اهداف آن قدر نامشخص، کلی و در هم هستند که به راحتی نمیتوان راه رسیدن به چنین اهدافی را یافت. این گروه آن قدر سرگرمی، مشغولیت، گرفتاری و مشکلات برای خود درست کردهاند که فرصت اندیشیدن به هدفهای خود را ندارند تا جایی که گویا هدف، از ذهن و آگاهی آنان محو گردیده است. از طرف دیگر این افراد آن قدر آرزوهای دست نیافتنی دارند که جز خستگی روحی و جسمی چیزی عایدشان نمیشود، زیرا هدف آنان کاملا مشخص نیست و با وجود کار و تلاش فراوانی که انجام میدهند، نتیجه مطلوب به دست نمیآورند.
افراد موفق لزوما شایستهترین، سالمترین و باهوشترینها نیستند. بلکه کسانی هستند که با انگیزه عالی تلاش و جدیت و با استفاده از تمامی امکانات موجود و همچنین ثبات و دوام و خستگی ناپذیری در جهت تحقق اهداف مشخص شده خود، گام بر میدارند و گام به گام به هدف نزدیک میشوند و سرانجام به صورت تصاعدی بر موفقیتهای آنها افزوده خواهد شد.
موفقیت یک امر تصادفی نیست بلکه برای موفقیت روشها و شیوههای منطقی وجود دارد. این شیوهها در دسترس همه قرار دارد به گونهای که همه میتوانند از نیروی شگفت انگیز درون خویش بهره برده و به انسانهایی موفق و برتر تبدیل شوند. این انسانها به طریق زیر چهار مرحله یا گام را پشت سر میگذارند تا به آن چه که میخواهند، برسند. گام اول: هدف خود را مشخص کرده و میدانند دنبال چه چیزی هستند و چه میخواهند و نتیجه دلخواه را پیشبینی میکنند. گام دوم: قدمهای عملی بر میدارند، یعنی عملا مشغول به کار میشوند و در راه رسیدن به هدف حرکت میکنند. گام سوم: میدانند که فعالیتهای انجام گرفته همیشه آنها را به نتیجه مطلوب نمیرساند. لذا پیوسته راههای منتهی به هدف و نتایج را کنترل و بررسی کرده و آنچه که آنها را از هدف دور میسازد از سر راه بر میدارند. گام چهارم: در تغییر رفتار انعطاف دارند و در مقابل شیوههای غلط مقاومتی از خود نشان نمیدهند. و پس از اینکه متوجه شدند این راه آنان را به مقصد مشخص شده نمیرساند، درصدد کشف راه جدید بر میآیند تا در آن مسیر حرکت کنند.