چگونه ترس کودکان را برطرف کنیم؟
در بسیاری از مطالعات شنیده و خواندهایم که میزان مشخصی از اضطراب، بخش ضروری و الزامی در زندگی است اما وقتی این اضطراب به حدی تشدید میشود که ترس برای زندگی انسان تعیین تکلیف میکند و بر تمام جنبههای زندگی وی حاکم میشود، باید به فکر چاره بود؛ به خصوص زمانی که این مشکل برای کودکان پیش میآید.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان، یکی از مهمترین مشکلاتی که والدین باید درباره آن اطلاعات کسب کنند و برای برطرف کردن آن در کودک خود چه به کمک دارو و چه از طریق مشاوره تخصصی تلاش کنند، ترس بیمارگونه در فرزندان خردسال است. شما به عنوان یک پدر یا مادر در این شرایط چه اقدامی را ترجیح میدهید؟ به عقیده شما بهترین شیوه کمک به کودک برای پیش رفتن در دنیایی که همیشه پر از خطرات مختلف است، چیست؟
به احساسات کودک خود گوش دهید
اولین گام برای غلبه بر ترس این است که بیاموزیم چگونه به احساسات خود گوش فرا دهیم. وجود احساس ترس تا حدی ضروری و مناسب است و به ما کمک میکند که از خطرات دوری کنیم. برای مثال باید به کودکمان بیاموزیم که حتما هنگام عبور از خیابان احتیاط کرده و هر دو سمت خیابان را ببینند. به بیان دیگر باید به آنها بیاموزیم که برخی از رانندهها ممکن است بی دقت باشند.هرگز این پیام را به کودک خود القا نکنید که ترس، احساس بدی است. در واقع ترس یک چراغ زرد است که به ما هشدار میدهد احتیاط کنیم.« هوشمندی احساسی » از طریق خودآگاهی آغاز میشود یعنی توانایی تشخیص احساسات متفاوت در وجودمان، وقتی ایجاد میشوند و نیز توانایی دسته بندی کردن آنها و آزمودن عواملی که این احساسات را ایجاد میکنند.گام بعدی آموختن نحوه کنترل احساسات است به طوری که به آنها اجازه ندهیم بی مهابا و افسار گسیخته رها شده و بر افکار ما غالب شوند.
با همدیگر حرف بزنید
در این جا مثالی مناسب مطرح شده که نشان میدهد شما چگونه میتوانید بعنوان یک پدر یا مادر با حرف زدن با کودک خود به او کمک کنید تا هوشمندی احساسی بیشتر پیدا کند. یکی از مهمترین ترسهای مشترک کودکان و نوجوانان این است که از صحبت کردن در جمع هراس دارند.هر چند همه لزوما قرار نیست در زندگی خود سخنرانی کنند و یا مخاطبان زیادی داشته باشند اما برای بسیاری از کودکان حتی پاسخ دادن به یک سوال در کلاس میتواند هراس آور باشد. اگر در این شرایط کودکتان ساکت میماند و مضطرب میشود، این احساس ناخوشایندی است که هر چند ممکن است موقتی باشد اما کنترل آن لحظه از زندگی کودک را در اختیار میگیرد و تجربهای تلخ برای او ایجاد میکند.
از الفاظ تمسخرآمیز استفاده نکنید
هرگز کودک خود را مخصوصا مقابل همسالان و خواهر و برادرهای دیگرش تمسخر نکنید. گاهی برخی از والدین یا خواهر و برادرهای بزرگتر برای تشویق کودک به مقابله با نگرانیهایش او را مورد تمسخر و مضحکه قرار میدهند در حالی که این روش تاثیر عکس دارد. به طوری که نه تنها مقاومت کودک را برای رفع مشکلش تشدید میکند بلکه باعث میشود او از حرف زدن با شما درباره احساساتش خجالت زده شده و اجتناب کند.
کودک خود را تنبیه نکنید
هیچگاه سعی نکنید که با زور و تهدید و یا تنبیه کودک او را به شجاعت وا دارید. این تاکتیک ممکن است در لحظه بکار آید اما ترس کودک را از ریشه درمان نمیکند و برای رفع منشا ترس در کودک موثر نیست و حس قدرت و رضایت واقعی ناشی از غلبه بر ترس را در فرزندتان هرگز ایجاد نمیکند.
صبور باشید
بدون شک مدتی طول میکشد تا کودک به ترسهای بیمارگونه خود غلبه کند. بنابراین برای رفع تدریجی اضطراب کودک صبور و باحوصله باشید. بهترین راه کار این است که با ملایمات و تعادل و به طور تدریجی کودک را تشویق کنید تا با آنچه موجب هراسش شده مواجه شود. شما میتوانید در این مواقع درباره موضوع مورد ترس شفاف و واضح با فرزندتان حرف بزنید و به او بگویید که این یک نگرانی طبیعی است که خودتان هم با آن مواجه میشوید. به کودک خود بگویید مطمئن هستید که او میتواند در نهایت بر ترس خود چیره شود.
به تشویق کردن ادامه دهید
یک تکنیک مفید دیگر این است که نقاط قوت و پیشرفتهای فرزندتان را مدام مورد تحسین و تشویق قرار دهید. به او تمام ترسهای قبلی را که با آموزش و تمرین بر آنها غلبه کرده یادآوری کنید. مثلا اینکه قبلا موقع مدرسه رفتن گریه میکرده اما الان با شوق و به سرعت سوار اتومبیل میشود تا زودتر به مدرسه برسد. بنابراین شما هم به عنوان والدین باید نسبت به زمانهایی از روز که کودک کارهایش را بدون ترس و نگرانی انجام میدهد هوشیار باشید و برای شجاعتهایش او را تشویق کنید.
مراجعه به متخصص
اگر احساس کردید با وجود استفاده از روشهای فوق، ترس بیمارگونه در کودک ادامه پیدا کرده و او را از شرکت در فعالیتهای روزانه بازداشته با یک متخصص رواشناسی اطفال و خانواده مشورت کنید.
با ترسهای خود روبهرو شوید
آخرین نکتهای که باید همیشه به یاد داشته باشید این است که کودکان شما مانند اسفنجهایی هستند که احساسات اطرافشان را جذب میکنند. یکی از بهترین هدایایی که میتوانید به آنها بدهید، آن است که خودتان نیز با ترسهایتان روبه رو شوید و برای درمان ترسهای بیمارگونه در وجودتان تلاش کنید. به محض اینکه احساس اضطراب در وجودتان کاهش یافته و فروکش کند متوجه میشوید که برخی از ترسها و نگرانیهای کودکتان نیز به خودی خود ناپدید میشوند و از بین میروند. پس شجاع باشید و به تلاش خود برای شجاع زیستن ادامه دهید