مجریهای میلیونر و خط شکن تلویزیون+عکس
مجریانی از صدا و سیما مد نظر بوده اند که علاوه بر اجراهای پر سروصدا و گاه سبک بازی هایشان در صدا و سیما، مهمترین فعالیت شان مربوط به اجرا در سالن هایی خارج از ساختمان جام جم است؛ همایش های دولتی و جشن های خصوصی تبلیغاتی در سالن ها و تالارهای سراسر ایران.
هفته نامه حاشیه نوشت: مجریان صدا و سیما همیشه مهم بوده اند؛ این را اخبار و حواشی که همواره پیرامون آنها منتشر می شود، تایید می کند. آنها بیشتر از هر کسی که فعالیت رسانه ای می کند، دیده می شوند و تبعات این دیده شدن گاهی برای آنها ناراحت کننده است و اغلب موجب سودآوری اقتصادی می شود؛ یک روز خبر مرگشان منتشر می شود و مجبور می شوند با حضور فیزیکی شان آن را تکذیب کنند. فردا مطبوعات از ازدواجشان با فلان ستاره می نویسند و روز دیگر از انتشار فیلم های خصوصی شان در جشن های مختلط و در آخر اتهام جاسوسی و مهاجرت به خارج و فعالیت رسانه ای در ماهواره های فارسی زبان. البته این اخبار همیشه در حد شایعه باقی نمی مانندو بوده اند مجریانی که فیلم های خصوصی منتسب به خودشان را تایید کرده اند یا برخی از آنها که واقعا کشور را ترک کرده اند و آن سوی مرزها مجری شبکه های فارسی زبان شده اند. حتی یک بار خبری از همین مجریان تلویزیونی منتشر شد مبنی بر اینکه او برای بیرون انداختن مستاجرش مجبور به اجیر کردن آدم کش شده است! به هر حال آنها شاید بیش از آنکه به لحاظ استانداردهای رسانه ای بایددیده شوند محبوب و مشهور می شوند و از همین رو این قضایا باید برایشان طبیعی شود اما رویدیگر بروز این وضع نه تنها برای آنها آزاردهنده نیست بلکه باعث می شود روی قیمت شان برود. می دانیم که هیچ یک از آنها به حقوق دو سه میلیونی صدا و سیما قناعت نمی کنندو در بیرون از این سازمان کلی فعالیت سودآور اقتصادی دارند. تلویزیون اعتبار و محبوبیتی به آنها می دهد تا بتوانند برای چند دقیقه اجرا در مراسم خصوصی و دولتی مختلف، چند میلیونی به جیب بزنند. حتی گاه چند اجرا در روز باعث می شود برای اینکه به همه آنها به موقع برسند، آمبولانس سوار شوند و با آژیر سد ترافیک را بشکنند. در این گزارش، علاوه بر این فعالیت های اختصاصی در گفتگو با برخی از آنها که به سبک بودن متهم هستند، خواسته ایم بررسی کنیم که از کی مجریان صدا و سیما توانستند از سنت های اجرا فراتر روند و جلو دوربین رسانه ملی آنقدر صمیمی و شوخ و شنگ باشند تا گاهی محدودیت ها را دور بزنند و به حساب خنده و شوخی و لودگی، هر چه می خواهند بگویند. در صفحات پیش رو، مجریانی از صدا و سیما مد نظر بوده اند که علاوه بر اجراهای پر سروصدا و گاه سبک بازی هایشان در صدا و سیما، مهمترین فعالیت شان مربوط به اجرا در سالن هایی خارج از ساختمان جام جم است؛ همایش های دولتی و جشن های خصوصی تبلیغاتی در سالن ها و تالارهای سراسر ایران. بالاتنه مجریان اتوکشیده مجریان صدا و سیما از وقتی توانستند به اجراهای خارج از سازمان در جشن های خصوصی و دولتی راه یابند که به عنوان مجریان شلوغ کن و پر سروصدا شناخته شدند. تا مدت ها کار اجرا در صداوسیما، شکل و شمایلی مشخص داشت؛ یک آقا یا خانم بسیار موقری می نشست جلوی دوربین و اعلام برنامه می کرد. نه حق داشت با کسی شوخی کند، نه کسی را دست بیندازد و نه اینکه خارج از متنی که برایش نوشته اند، چیزی اضافه کند. او باید خیلی لفظ قلم و مودبانه و بدون تحرک با مخاطبانش روبرو می شد. البته آنهایی که در خانه هایشان ربروی او نشسته بودند به واقع مخاطبان او نبودند. او تنها هدفگذاری ها و سیاست گذاری های کلی را به «سمع و نظر» تماشاگران می رساند و نقشی جز این نداشت. یکی از سیاست های نانوشته سازمان صداوسیما در رابطه با مجریان، این بود که آنها همیشه چیزی جز بالاتنه نبودند. همیشه مجبور بودند بنشینند و میزی سترگ جلویشان تعبیه شده باشد. تا پیش از تغییر این روندمجریان را هیچ گاه ایستاده نمی دید و تحرکی در اجراها نبود. سخت بود سازمانی که چنین شمایلی برای کار اجرا را تثبیت شده می دید، بخواهد از آن فراروی کند و دست مجری را در هدایت برنامه باز بگذارد؛ اینکه مجری بتواند همه کاره باشد، با مهمان برنامه شوخی کند و دستش بیندازد و آنقدر لودگی کندتا مخاطب فراموش کند روبروی قابی نشسته که رسانه ای جدی و تحلیلی است اما تلویزیونی ها هم می دیدند که در غرب مدت هاست شیوه های نخ نما و کلاسیک اجرا دیگر جوابش را پس داده است و مجبور به پذیرش برخی تغییر و تحولات بودند. چه کسی خط اتو را شکست؟ سرانجام صورت اجراها تغییر کرد و آن شق و رق های پیشی با قیافه های اخمو و جدی جایشان را به شوخ و شنگ ها دادند.اگر بخواهیم به اولین اجراهای متفاوت در صداوسیما برسیم باید به سال های اولیه دهه 70 بازگردیم وبه برنامه ای با نام «بعد از خبر». تا پیش از این، خبری از لبخند روی لب های مجری حتی نبود.
محمود شهریاری می گوید نخستین بار او یخ اجراها را شکسته: «من در دوره ای با آقای آتش افروز بعد از اخبار سراسری برنامه «بعد از خبر» را اجرا می کردم. اجرای آن موقع خیلی جدی بود. مجری های شق و رق می نشستند و اعلام برنامه می کردند. فقط قسمت بالاتنه دیده می شد و مجری خیلی رسمی حرف می زد. ما برای اولین بار برنامه ای متنوع اجرا کردیم، تهیه کننده به ما گفت سه، چهار دست لباس بیاورید تا سه، چهار برنامه را در یک شب ضبط کنیم. بعد از برنامه اول، کار را متوقف کرد و گفت شما خیلی شاد هستید در حالی که الان نه عید است و نه دهه فجر! شما چرا باید خوشحال باشید. من پرسیدم چرا باید ناراحت باشیم. برنامه ضبط شده را برد و به مدیر گروه اجتماعی شبکه یک نشان داد. او گفته بود ما تا به حال از اینجور برنامه ها نداشته ایم. برنامه را پیش مدیر شبکه یک بردند که او هم گفته بود من نمی دانم. برنامه 15 دقیقه ای ما را پیش رئیس سازمان صدا و سیما بردند. او گفته بود برنامه را مشروط ضبط کنیدتا ببینیم بازخورد جامعه و مسئولان چطور است. برنامه هم با اقبال مردم مواجه شد. فضا شکسته شد. دیدند می شود در یک برنامه خندید و لطیفه گفت.» بنابراین محمود شهریاری را باید پدر لبخند روی لب های مجری در صدا و سیما دانست؛ لبخندی که بعدها به قهقهه و از نظر برخی به پررویی و لودگی تعبیر شد. از آن روز تاکنون مجری ها دو دسته اند: یا خیلی جدی و اخمو هستند و به نوعی نماینده آن رویکرد پیشین به حساب می آیند و دسته دوم، خیلی شوخی و لودگی می کنند. اتفاقا ترکیب این دو فرم اجرا تا مدت ها یکی از رایج ترین شکل های اجرا در صدا و سیما بود؛ یک مجری خیلی شوخ و شنگ می آوردند و او را به جان مجری ای جدی و موقر می انداختند و لحظات درگیری و کل کل اینها می شد تمام تمهید یک برنامه زنده برای خنداندن و سرگرم کردن مخاطب تلویزیونی. واضح است که چراغ سبز سازمان صدا و سیما در اوایل دهه 70 برای خودمانی شدن مجری ها، راه را برای جذابتر شدن آنها باز کرد.از اینجا بود، شرکت های خصوصی و نهادهای دولتی دریافتند که می توانند در جشن هایشان روی این جذابیت حساب کنندو از آنها برای سرگرم کردن مهمانهایشان سود ببرند. حسین رفیعی، یکی از مجریان با سابقه تلویزیون به «حاشیه» می گوید:«مبلغ دریافتی مجریان در 15 سال پیش برای اجراهایی از این دست، 40، 50 هزار تومان بوده اما چندی است که از اینجا و آنجا می شنویم مجریان صداوسیما در اینگونه برنامه ها که اغلب کمتر از یک ساعت وقت آنها را می گیرد، نزدیک به پنج میلیون تومان می گیرند. البته آنها معتقدند بر اساس توانایی و قابلیت هایشان حق دارند چنین پول هایی را به جیب بزنند اما بدیهی است، بروز این وضع باعث برخی بدگمانی ها نسبت به سازمان صداوسیما هم می شود. این در حالی است که مسئولان صداوسیما به عنوان نهادی که پرورش دهنده این مجریان بوده، هیچ نظارتی بر این فعالیت برون سازمانی کارمندانش ندارد؛ فعالیت هایی که یکی از مقصران بروز نابسامانی اقتصادی حاصل از آن، مسلما اهالی تلویزیون می توانند باشند. ارادتمند باهوش ها! سال 1374 است و پخش زنده بازی فوتبال بین پرسپولیس و سایپا، بینندگان صدای گزارشگری را برای اولین بار می شنوند که خیلی با هیجان و پر شر و شور فریاد می زند گل ل ل ل ل ل ل. از اینجاست که بهمن هاشمی حضورش در صداوسیما به عنوان یکی از مجریان برنامه های ورزشی، رسمی تر می شود. بعدها اما او را به اجرای مسابقه های تلفنی صداوسیما می شناسیم؛ همانی که هی از کادر خارج می شود و ادا درمی آورد.
هاشمی حضوری همواره در تلویزیون داشته واین باعث نشده که او به این حضور اکتفا کند. همیشه سرش شلوغ اجرا برنامه های مختلف در خارج از سازمان است. اتفاقا سایتی شخصی هم تاسیس کرده و آنجا قابلیت های اجرایی خود را برشمرده است؛ از اجرای برنامه ها گرفته تا رزرو بلیت، انتشار خبر در مطبوعات و خبرگزاری ها گرفته تا فراهم کردن مقدمات برگزاری کنسرت مثلا اخذ مجوز برای خواننده هات و رزرو هتل و ... ظاهرا خیلی از این قابلیت ها ربطی به شخص او ندارد و از همین رو است که به «حاشیه» می گوید: «من مدیر یک دفتر تبلیغاتی هستم که یکی از کارهایش اجراست. تیم زیر نظر من این کارهای مختلف را ساماندهی می کند.» جالب اینجاست که بدانید، هاشمی به عنوان یکی از باسابقه ترین مجریان شبکه دو، نام شرکت تبلیغاتی اش را هم نزدیک به شبکه دو انتخاب کرده. این مجری با نشاط البته معتقد است اینکه نام شرکتش «نگاه دو» است، ربطی به شبکه دو ندارد و او از حضورش در سازمان در این راستا سوء استفاده نکرده: «چه ربطی دارد! آن شبکه دو است و این نگاه دو! یعنی نگاه من + نگاه تو = رسیدنه به هدف تو!» هاشمی دیده شدنش را مدیون تلویزیون می داند، اینکه حضورش در پرمخاطب ترین رسانه باعث شده قیمتش در اجراهای دولتی و خصوصی بالا برود: «واقعیت است، از دل برود هر آنچه از دیده رود.» هاشمی را به قافیه سازی در حرف هایش هم می شناسند. حتی در انتهای متنی در سایت شخصی اش هم نوشته: «از شما ذکاوت، از هاشمی ارادت!» می پرسی خب معنای این جمله تبلیغاتی چیست که می گوید: «ذکاوت یعنی چی؟» خب ... یعنی هوش، آنها! پس یعنی اگه باهوش باشید، می دانید که هاشمی ارادتمند شماست!» مجری برنامه قدیمی «الو مسابقه» می گوید اینکه برخی معتقدند او زیادی جلف است مهم نیست چون که اجرای او برای ایجاد سرگرمی و تفریح است و مردم مهم هستند که اجراهایش را دوست دارند. وقتی «فه فه» عصبانی می شود! «حاشیه» آقای آمبولانس سوار را پیدا کرد! همان است که ریوندی می گوید آمبولانس سوار می شده تا به اجراهایش برسد! محمود شهریاری هم بدون اسم بردن از کسی گفته بود که برخی مجری ها آمبولانس سوار بوده اند. حالا حسین رفیعی می گویدمن بودم! و خودش این را تایید می کند: «سال 1377 و در ایام دهه فجر مجبور بودیم با جواد یحیوی روزی به چند جای مختلف برای اجرا برویم. مدیر برنامه هایمان آمبولانسی اجاره کرده بود. آژیر را فعال می کردیم، ملت کنار می رفتند و سریع می رسیدیم. البته آن موقعیت مثل حالا نبود، برای هر اجرا 40، 50 هزار تومان بیشتر نمی دادند!»
حسین رفیعی را همه با تیپ «فه فه» در یکی از برنامه های کودک و نوجوان می شناسند. شومنی که می گوید کم حاشیه است اما یکی از آخرین شایعات در رابطه با او انتشار خبر مرگش بود؛ خبری که مدتی پیش فه فه را تا خوابیدن در سینه قبرستان برد اما به سرعت تکذیب شد. مجری محبوب گروه کودکان شبکه های مختلف صداوسیما با دلشکستگی به «حاشیه» می گوید: «همین صداوسیما که ما کارمندش هستیم هیچ واکنشی نسبت به انتشار این خبر نداشت. یادم می آید خبری مشابه درباره «رشید» هنرمند اصفهانی منتشر شده بود و برنامه 20:30 در تکذیب خبر و تقبیح این شایعه سازی ها آیتمی ساخت اما برای من نه.» رفیعی این باور را که می گوید: «مجریان تلویزیون از اعتباری که در آن کسب کرده اند برای پول درآوردن های نامتعارف استفاده می کنند» را رد می کند و معتقد است مجریان در این باره مدیون تلویزیون نیستند: «موفقیت در اجراهای بیرون سازمان ربطی به چهره شدن در تلویزیون ندارد. مثلا مرتضی ایمانی را ببینید چقدر موفق است و هر شب برنامه دارد در حالی که هیچ وقت در تلویزیون نبوده یا جواد یحیوی که هنوز پرکار است در حالی که چند سالی است در تلویزیون حاضر نیست. اگر می شد از آن اعتباری که شما می گویید همه جور استفاده کرد، الان باید خواهر و مادرهای کارگردان های موفق، بازیگران بسیار خوبی می شدند! در کار اجرا پارتی بازی نداریم. هر کسی قابلیت بیشتری داشته باشد، موفق تر است. مثلا محمود شهریاری قابلیت های بیشتری نسبت به من دارد. کارهایی که او می کند را من نمی توانم، پس حقش است که موفق تر از من باشد وبیشتر هم پول بگیرد. مردم او رابیشتر می خواهند و باید به نظر آنها احترام گذاشت. چرا کسی به علی دایی گیر نمی دهد که زیاد پول می گیری، حقش است باید بگیرد چون کارش را بلد است. من مدت هاست کم کارم اما دوره ای من و محمد حسینی وقتی برنامه «مهتاب» را اجرا می کردیم، همه کار و زندگی شان را تعطیل می کردند و می نشستند به تماشای برنامه اما الان چنین برنامه ای نداریم. وقتی در تلویزیون برنامه نداریم، مجبوریم به برنامه های بیرون از آن روی بیاوریم.» رفیعی با اینکه هنوز در صداوسیما کار می کند اما انتقاداتش به رویکردهای این سازمان جدی است: «10 ماه است از جام جم حقوق نگرفته ام، چه باید بکنم؟ اما همچنان سعی می کنم برای هر اجرایی هم نروم. ترجیح می دهم برنامه ها ارگانی باشند و حتما عام المنفعه. اگر بفهمم برای برنامه ها بلیت می فروشند اصلا نمی روم، مگر اینکه دروغ بگویند و بعدا بفهمم.» مجری باسابقه تلویزیون که مدتی است بیشتر در شبکه جهانی جام جم دیده می شود، می گوید از ارزان هاست و چون مدیر برنامه ندارد همواره کلی از مبالغ قراردادهایش را واسطه ها برمی دارند برای خودشان و گاهی پول چهار، پنج دست می چرخد تا به او برسد. حتی یک بار شخصی خودش را به عنوان مدیر برنامه او جا زده و از شرکت طرف قرارداد، سه چهارم را برای خودش گرفته. می گوید روابط عمومی شرکت ها و ارگان ها از این راه دلالی می کنند. هیچ روزی نیست که او چند بار اجرا نداشته باشد و اغلب در ماه های رجب و رمضان ماهی هفت، هشت اجرا دارد. همچنین برای اجرا از تهران خارج نمی شود. معتقد است بازار مجری های برنامه های کودکان در همین رابطه داغ تر است، آنها هستند که روزی چند جای مختلف می روند. رفیعی که کم کار است، کارگاهی دارد و آثار هنری تدریس می کند. می گوید کارش خدماتی است و با بقال و رفتگر فرقی ندارد و به همین خاطر نباید الکی در رابطه با کار اجرا حساسیت نشان داد: «ما فقط زیر ذره بین هستیم. حتی دیگر کسی به فوتبالیست ها کاری ندارد که آنقدر پول می گیرند و تازه موفق هم نیستند اما ما به خاطر پولی که بابت قابلیت و موفقیت مان می گیریم باید پاسخگو باشیم.» کار رفیعی تقلید صدا نیست اما مثل سامان گوران، مقلد صدای صداوسیما یکبار صدای علی دایی را تقلید کرده و مثل او مجبور شده عذرخواهی کند. او معتقد است کار تقلید صدا بازار گرمتری دارد چون می توان برای آن به طور مستقل کنسرتی ترتیب داد. از رفیعی می پرسیم چرا در سازمان صداوسیما نظارتی بر فعالتیت های اقتصادی مجریان در بیرون از سازمان نیست؟» او معتقد نیست که چنین نظارتی باید باشد و می گوید: «همیشه حرفش بوده اما اگر مسئولان سازمان بابت بروز این وضع خیلی ناراحتند، بروند سرکشی کنند به این جشنواره های کیش و قشم شان که کلی از پول بیت المال خرج آنها می شود. در سازمان قراردادهای 100 میلیونی امضا می شود در حالی که نصف این پول هم به عوامل آن نمی رسد.» 10 دقیقه؛ یک و دویست به تازگی به کار اجرا روی آورده و پیش ازت این، همانطور که در آیتم های «خنده بازار» با آن صورت خشن و گاه ترسناک می بینیمش، در برنامه های بیرون سازمان بازیگری می کرده. آرش میراحمدی می گوید ماه آینده کلی سرش شلوغ است و برای اجرا باید به چند شهرستان مختلف بورد.
بازیگر آیتم های «خنده بازار» به «حاشیه» می گوید: «در برنامه های جدید، خلاف گذشته که مهمان بودم و گاه در بخشی نمایش کوتاهی اجرا می کردم، مجری هستم.» میراحمدی درباره دستمزدها هم اضافه می کند: «این برنامه ها مانند «در آستان جانان» که ایام رمضان برگزار می شد یا مهمانی ارگان های مختلف در تهران و شهرستان ها بخش مالی مشخصی ندارد. قیمت ها از یک تا چهار میلیون تومان در نوسان است. مثلا برای اجرای 10 دقیقه ای مراسم شهرداری در ایوان شمس گرچه مجری نبودم و در بخشی بازی کردم، سه میلیون تومان گرفتم اما در شهرستان ها کمتر از یک میلیون اصلا به زحمت سفرش نمی ارزد.» قاضی خنده بازاری ها یک بار برای اجرا در رفسنجان یک میلیون و 200 هزاذر تومان برای 10 دقیقه اجرا گرفته و حالا هم یکی از شرکت های صوتی و تصویری برای اجرای شش شب در تهران وشهرستان او را دعوت کرده که در این اجراهای دقیقه ای جمعا 10 میلیون تومان دست او را خواهد گرفت. کمتر از یک ساعت، سه میلیون! سیروس حسینی فر این روزها حضور چشمگیر در جام جم و شبه سه سیما دارد اما از آنهاست که حقوق سه چهار میلیونی سازمان کفاف زندگی اش را نمی دهد. با اینکه می گوید برای یک ساعت تقلید صدا و اجرای برنامه ها حدودسه میلیون می گیرد اما معتقد است قیمتش متعادل است تا همه بتوانند سراغش بیایند!
او که به «بمب» خنده معروف است به «حاشیه» می گوید: «بیشتر برای ارگان ها وس ازتمان های دولتی برنامه اجرا می کنم. برای جشن های عروسی زیاد دعوت می شوم اما رد می کنم. قیمتم در تهران یک و نیم میلیون تا یک میلیون و 700 هزار تومان است و در شهرستان ها از دو ونیم تا دو و 700 البته اگر قرارداد را شخصا ببندم، 200 تا 300 هزار تومان هم به این مبالغ اضافه می شود.» حسینی فر می گوید دو سه سالی است به خاطر اینکه ادارات و سازمان ها با کمبود بودجه مواجه هستند، کم کار شده و تنها در اعیاد مذهبی است که ممکناست در روز سه بار روی صحنه برود: «دست زیاد شده اما روزی را خدا می دهد. هر کسی برند خودش را دارد و با توجه به قابلیت هایش پول می گیرد. از این رو من هم چون فقط همین منبع درآمد را دارم، همواره سعی می کنم از رقبایم عقب نمانم.» 15 میلیون درآمد در روز! یکی می گفت بعد از اینکه برنامه اش را برای شرکت ما اجرا کرد، گفتم: «آقا چهار میلیون می خواهی بگیری این چه اجرای یخی بود؟» و جواب شنیدم که «اگه بدونی چقدر خسته بودم. این چهارمین اجرای امروزم بود. شما حق داری، تخفیف می دم راضی باشی. شما سه تومن بده!» با این حساب اگر این مقلد صدا در روز چهار بار سر برنامه برود، به قراری مظنه بیش از 15 میلیون تومان در روز کاسب است. البته حسن ریوندی می گوید همیشه اوضاع بر این منوال نیست، مثلا در دو ماه محرم و صفر از این تعداد اجراها خبری نیست.
مجریان خودمانی و میلیونی تلویزیون شومن معروف این روزهای صداوسیما و برنامه های خصوصی به «حاشیه» می گوید که در سال به طور میانگین 600 اجرا دارد. البته او ادعا می کند از دست کسی پول نمی گیرد و برادرش مدیر برنامه های او است: «هر وقت پول لازم داشته باشم، می گم برام می ریزه!» ریوندی 25 سال است در سازمان کار می کند؛ همزمان با سال هایی که فرمت «جُنگ» در اجراها رایج شد و گاهی مجری ها روزی 10 اجرا هم می رفتند. در این میان مجریان مجبور بودند از آمبولانس برای عبور از ترافیک خیابان ها و رسیدن به همه اجراهایشان در طول روز استفاده کنند. ریوندی می گوید: «هیچگاه از آمبولانس استفاده نکرده و شنیده است که یکی از همکارانش در دهه 70 آژیرکش بوده است! می گویند او گرانترین هنرمند تقلید صداست اما خودش معتقداست حمید ماهی صفت از او گرانتر است. البته ماهی صفت، جوکر معروف هیچگاه کارمند صداوسیما نبوده و با این اوصاف می توان ریوندی را همچنان یکی از قیمت بالاهای صداوسیما در اجراهای خارج از سازمان دانست.