لاستیکفروشهایی که به بهشت میروند
هر روز از ساعت 9 صبح تا پنج بعدازظهر کنار مغازهای در بلوار کشاورز میایستد و از عابرانی که برای خرید یا برداشت پول از عابربانک توقف میکنند، کمک میخواهد.
به گزارش اقتصادآنلاین، محمد مساعد در شرق نوشت: کمکی برای مؤسسهای خیریه که به گفته او هم رسمی است، هم مجوز دارد، هم میتوانیم پنجشنبهها از آن بازدید کنیم. ماهی یک میلیون تومان حقوق میگیرد و هر روز اگر به رقم صد هزار تومان دریافت کمک برسد، میتواند زودتر محل کارش را ترک کند. او یکی از صدها دختری است که برای این مؤسسه خیریه کار میکنند و خانم «ب» نیز هر روز در خیابانهای اصلی شهر که محل کار این دختران است، به بازرسی وضعیت فعالیت آنها مشغول است. یک محاسبه سرانگشتی نشان میدهد هر ماه کار هرکدام از این دختران برای این مؤسسه حداقل یکمیلیونو 500 هزار تومان سود خالص دارد، مؤسسهای که نامش روی برگه قبضهای کمک بدون مُهرش، با نامی که در آدرس سایتش وجود دارد، فرق میکند و ردپایی از آن در اداره ثبت شرکتها و آگهی روزنامهها وجود ندارد. این مؤسسه چند دختر یتیم را سرپرستی میکند و البته وضعیت بهتری نسبت به هزاران مؤسسه خیریه کشور دارد که بعضا نه دفتر مشخصی دارند، نه مشخص است از کجا درمیآورند و کجا خرج میکنند. مؤسساتی که به روایتی تعداد آنها به 15 هزار هم میرسد.
خیریههایی که خیریتی در آنها هست
کمک به مؤسسات خیریه، چه محلی برای انجام وظیفه انساندوستانه باشد، چه مفری برای رهایی از جبر نظام سرمایه با دلخوششدن به اثرگذاری کوچکی در جهت ایجاد عدالت اجتماعی، چه کمکها نقدی باشند و چه نیروی فکر و جسم در قالب فعالیت داوطلبانه، چه کوچک باشند و چه بزرگ، در جامعه ما فراگیرند. بعضی از این مؤسسات خیریه در چند سال گذشته وظایفی را انجام دادهاند که دهها نهاد حمایتی در نیمقرن گذشته موفق به انجامشان نشده بودند، بعضی از آنها نیز در گسترش شبکه داوطلبان خود چنان موفق عمل کردهاند که میتوان گفت نمونههایی کمنظیر در غرب آسیا هستند. بااینحال اما داستان مؤسسات خیریه به همین تعداد ختم نمیشود. مؤسسات دیگری هم هستند که بیشتر از آنکه محلی برای کمک باشند، وسیلهای برای فعالیتهای سیاسی یا تبلیغاتیاند. ناگهان و در عرض چند ساعت عکس کودکی در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود که برای انجام یک عمل جراحی سنگین نیاز به کمک مالی بزرگی دارد، روز بعد یک مؤسسه نیکوکاری هزینه عمل کودک را بر عهده میگیرد و این خبر در هر دو مؤسسه منتشر و ساعاتی بعد در شبکههای اجتماعی بازتوزیع میشود و کاملا اتفاقی هر دو مؤسسه اعضای مشترکی دارند که فعالیت اقتصادی گستردهای در کشور دارند. حربه برندسازی از شخصیتهای اقتصادی به کمک رسانه با تمام ابزارهایش ترفند تازهای نیست و طبیعی است که نمونههای آن را در ایران شاهد باشیم اما بیحسابوکتابی در فعالیت مؤسساتی که میتوانند به همین راحتی فعالیت گسترده مالی داشته باشند، از آن پدیدههایی است که در کشوری مانند ایران غمانگیز است. مؤسساتی که محمدرضا پورابراهیمی، رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس تعداد آنها را هفت هزار مؤسسه میداند و میگوید تا امروز تعداد بسیار بسیار کمی از آنها، با وجود الزام قانونگذار، صورت مالی خود را افشا نکردهاند. همین عدم افشای اطلاعات در برابر قانونگذار نهتنها سبب بروز فسادهایی کلان در برخی مؤسسات واقعی خیریه میشود (به گزارشهای متعدد نشریات در همین باره رجوع کنید) بلکه این فرصت را به برخی سودجویان میدهد که تحت پوشش این مؤسسات، در کمال آرامش و امنیت خاطر ردپای درآمدهای غیرقانونی خود را پاک یا از پرداخت مالیات فرار کنند. چند هزار سوراخ در کیسه اقتصادی که چندان هم پر نیست.
واردات لاستیکهای یتیم
صادرات کشتیهای صغیر
غلامحسین دوانی، عضو شورای عالی انجمن حسابرسان خبره ایران، یکی از کارشناسان خبرهای است که هم تجربه سالها بررسی وضعیت صورتهای مالی مؤسسات عمومی را دارد و هم دستی پر از بررسی وضعیت اقتصادی مؤسسات خیریه. دوانی درباره مؤسسات خیریه ایران میگوید: از بین هزاران مؤسسه خیریه در ایران بهجز چند مؤسسه خیریه بزرگ که همگی میشناسیم، خیلیها صورتهای مالی خود را افشا نمیکنند. هرچند بین همین مؤسسات هم تقریبا اغلب حاضر به انتشار عام وضعیت مالی خود نیستند. ماده 3 قانون خدمات کشوری، مؤسسات یا نهادهای عمومی غیردولتی را تعریف و معرفی کرده است که از بنیاد مستضعفان و بنیاد شهید تا صندوقهایی مانند صندوق تأمین اجتماعی و صندوق بیمه اجتماعی روستاییان و عشایر و حتی مؤسسات منحلشدهای مانند سازمان دانشآموزی حزب جمهوری اسلامی را شامل میشود. وقتی در این مؤسسات و نهادها انتشار عمومی اطلاعات جدی گرفته نمیشود، تکلیف مؤسسات دیگر مانند مؤسسات خیریه کاملا روشن است. دوانی درباره مرجع رسیدگی به وضعیت مالی خیریهها میگوید: مؤسسات خیریه طبق قانون مکلف هستند تحت نظارت دولت و نماینده آن یعنی سازمان امور مالیاتی باشند. همهجای دنیا این مؤسسات زیر ذرهبین دولتها قرار دارند، زیرا بهطورکلی مستعد درگیرشدن در فساد و پولشویی هستند. طبیعی است که اگر ریگی به کفش این مؤسسات نباشد، دلیلی ندارد منابع و مصارفشان را پنهان کنند و وقتی این سطح از تلاش برای پنهانکاری مشاهده میشود، حساسیت بیشتری ایجاد میکند؛ اصلا هم عجیب نیست چون تجربه تاریخی وجود دارد که چگونه گروههای تبهکار و حتی ثروتمندان بهظاهر محترم از این مؤسسات برای مقاصد سیاسی-اقتصادی خود در جهان استفاده کردهاند. در فیلم پدرخوانده3 مافیا و کلیسا متحد میشوند و در بورس سرمایهگذاری میکنند و این تنها نمونهای از آنچه است که در جهان رخ داده و میدهد، چنانکه مافیا در جنوب ایتالیا فعالیت خیریه گسترده داشت یا اسکوبار در آمریکای جنوبی از همین طریق برای خود محبوبیت میخرید. همین امور بنیاد خیریه بیل گیتس نمونهای از تلاش برای تأسیس بنیادهای خیریه است که عملا ثروت عظیمی را از زیر چتر مالیاتی با روشهای حقوقی خارج میکند و گزارشهای متعددی از نمونههای مشابه آن وجود دارد. در ایران نیز وضعیت همینگونه است و ما شاهد هستیم مؤسساتی که با اهداف فرهنگی و انسانی تشکیل شدهاند، واردات لاستیک انجام میدهند، ساختوساز میکنند یا کشتی خرید و فروش میکنند. دوانی درباره استفادههای سیاسی از مؤسسات خیریه میگوید: استفاده از این مؤسسات در دنیای سیاست نیز بسیار تجربه شده است. برگزاری مراسمهای مختلف به بهانه امور خیریه در ایام انتخابات و توزیع کمکهای نقدی و غیرنقدی به قصد تأثیرگذاری بر جامعه هدف، یک نمونه از این سوءاستفادههاست. استفاده از اسامی مقدس و توسل به مسائل اعتقادی برای تحتتأثیر قراردادن جامعه نیز یکی دیگر از روشهایی است که بهطور گسترده استفاده میشود و همانطور که به یاد دارید در زمینه مؤسسات مالی و اعتباری همین ترفند تا آنجا پیش رفت که بانک مرکزی در نهایت استفاده از این اسامی را درباره مؤسسات مالی بهکلی ممنوع کرد؛ بنابراین بهطور عمده خیریههایی که در ایران تأسیس شدهاند بهدلیل فساد نهادینهشده مشکلزا هستند. این حسابرس خبره درباره تلاشها برای نظارتپذیری مؤسسات خیریه نیز میگوید تا قبل از وضع قوانین جدید، سازمان امور مالیاتی اشراف زیادی بر این مؤسسات نداشت، ولی با اجرای طرح جامع مالیاتی سازمان مالیاتی میتوان بر این مؤسسات نیز اشراف داشت و با متخلفان برخورد کرد، همانطورکه در دیگر نقاط جهان نیز همینگونه عمل میشود. اگر اینگونه مؤسسات در قالب ماده 139 قانون مالیاتهای مستقیم و آییننامههای آن اقدام به فعالیت کنند، میتوان امیدوار بود که شفافیت ایجاد شود، وگرنه اینگونه مؤسسات به محفلهای مخرب اقتصادی تبدیل میشوند. بهطور ویژه ناظر مالی از طرف سازمان مالیاتی باید بر فعالیت این مؤسسات نظارت کند. با تجربهای که شخصا در این زمینه دارم اصلا به فعالیت چنین مؤسساتی خوشبین نیستم و این سؤال مهم را مطرح میکنم که وقتی گزارشهای آسیبشناسی وضعیت کشور نشان از شیوع 78 درصدی تقلب و 80 درصدی بیاعتمادی به یکدیگر دارد، چگونه میتوان پذیرفت که اینهمه خَیّر در ایران وجود داشته باشد و درست عمل کند؟ حتی اگر فرض کنیم که همه این مؤسسات هم نیت خیری دارند باید تحت نظر قانون و ضابطهمند عمل کنند.
شفافیت بهنفع خودمان است
عدم شفافیت خیریهها و تبدیلشدنشان به محلی برای فعالیتهای غیرقانونی اقتصادی، اولین ضربهاش را به خودِ خیریهها میزند. ضربهای که از سلب اعتماد عمومی تا حساسیتهای نظارتی را دربر میگیرد و میتواند خیریههای واقعی را نیز متضرر کند. اشکان تقیپور، مدیرعامل یکی از مؤسسات خیریه است که تحت عنوان سازمان مردمنهاد فعالیت میکند و البته از معدود مؤسسات خیریه تهران است که هم حسابرسی سالانه میشود و هم گزارش فعالیتهایش را عمومی میکند. او درباره فعالیت خیریهها در ایران میگوید: سازمانهای مردمنهاد برای فعالیت خیریه در ایران میتوانند از سه نهاد وزارت کشور، نیروی انتظامی و سازمان بهزیستی مجوز دریافت کنند. بحث نظارت بر فعالیت خیریهها در سراسر جهان وجود دارد، زیرا خیریهها میتوانند محلی برای سوءاستفاده باشند. بههمیندلیل ما به مراجع مختلفی پاسخگو هستیم. بهطور خاص بهزیستی و سازمان امور مالیاتی با دقت وضعیت ما را رصد میکنند و بررسی امور مالیاتی ما هم بسیار دقیق است چراکه در نهایت خیریهها از مالیات معافاند و سازمان امور مالیاتی بررسی بیشتری میکند که مطمئن شود ما چیزی برای پنهانکردن نداشته باشیم. در واقع شاید بهتر است بگویم اینقدر حساسیتها روی خیریهها بالاست که بعضیها از خیر ثبت خیریه میگذرند و کار خیرشان را به شکل خانوادگی و سنتی دنبال میکنند. اما مشکل این است که چنین خیریههایی میتوانند کمکهای محدودی به اطرافیانشان انجام دهند و اجرای پروژههای خیریه بزرگ یا همافزایی از طریق مشارکت عمومی بدون ثبت مؤسسه و ایجاد سازوکارهای لازم ممکن نیست. ما هم از دولت هیچ انتظاری جز تسهیلگری و نظارت نداریم. قوانینی که امروز درباره مالیات وجود دارد درباره سازمانهای مردمنهاد گنگ است که کار ما را سخت میکند. همچنین در دیگر نقاط جهان کمک خیرین به خیریهها نوعی هزینه محسوب میشود و حتی مشوقهای مالیاتی برای آن در نظر میگیرند، اما در ایران نهتنها خبری از این مشوقها نیست بلکه حتی هزینه هم محسوب نمیشوند؛ یعنی کسی که میخواهد به خیریه کمک کند بابت این پول هم مالیات میپردازد اما اگر با همین پول برای شرکتش یک مبلمان تازه بخرد، هزینه حساب میشود و مالیات ندارد. ما انتظارمان کمک دولت برای تسهیل در امور است چراکه اگر کاغذبازی در دیگر قسمتهای جامعه ایجاد مشکل میکند در اموری که ما با آن سروکار داریم، فاجعه ایجاد میکند. ما که پل نمیسازیم یا پروژه عمرانی نداریم که بگوییم دو، سه ماه دیرتر شد اشکالی ندارد، ما با جان آدمها و نان خانوادههایی که کمکشان میکنیم سروکار داریم و این فرایندهای بوروکراتیک میتواند نتایج وحشتناکی داشته باشد. تقیپور درباره فعالیتهای خیریههای غیرشفاف میگوید: به نظر من بسیاری از خیریهها فعالیت سالمی دارند و نباید اشتباه چند نفر معدود را به پای کل یک جامعه بزرگ نوشت. اگر خیریههای خوب بودجهشان برسد تا حسابرسی کنند حتما این کار را انجام میدهند چون به نفعشان است و باعث اعتماد خیرین میشود. ما در تلاشیم حتی جامعه حسابرسان کشور را هم به کمک بگیریم تا برای انجام وظیفه اجتماعیشان حسابرسی مؤسسات خیریه را انجام دهند و باعث شفافیت آنها شوند چراکه تا وقتی شفاف نباشیم نمیتوانیم در جلب اعتماد عمومی موفق عمل کنیم.