ترامپ در حال تکمیل پازل جهانی خود است
دونالد ترامپ و کیم جونگ اون، در ساعات اولیه امروز با هم دیدار کردند تا نام خود را بهعنوان اولین رهبرانی از دو کشور در تاریخ ثبت کنند که بر سر یک میز نشستهاند.
به گزارش اقتصادآنلاین، هادی آذری در شرق نوشت: همین مسئله باعث شد تا نظر علی بیگدلی، استاد و کارشناس روابط بینالملل را درباره این دیدار تاریخی جویا شویم.
از نظر او این مذاکرات نهتنها به احتمال قریب به یقین به برقراری صلح میان دو کشور و همچنین در شبهجزیره کره خواهد انجامید؛ بلکه قطعهای دیگر از پازلی است که ترامپ برای تغییر نظم بینالمللی جهان در حال کاملکردن آن است.
به نظر شما با توجه به خصومت و دشمنی دیرینه میان این دو کشور؛ تا چه حد میتوان به نتیجهبخشبودن این مذاکرات خوشبین بود؟
با توجه به تنگنای اقتصادی شدیدی که کرهشمالی در آن گرفتار آمده است، به نظر پیونگیانگ بیش از هر زمانی خواهان پایاندادن به تحریمها و بازگشت به جامعه جهانی است. در واقع پذیرش پیششرط سنگین خلع سلاح هستهای و موشکی که از سوی آمریکا برای حضور در این نشست مطرح شده بود، حاکی از آن است که دو طرف تردیدی بر سر این توافق ندارند. البته نباید فراموش کرد که ترامپ نیز در برابر این شروط سخت، وعده داده که نظام فعلی کرهشمالی را حفظ کرده و همچنین در مدت پنج تا هفت سال این کشور را از لحاظ اقتصادی به سطح کرهجنوبی برساند. علاوهبراین، ترک زودهنگام نشست گروه هفت برای حضور در سنگاپور نیز از عزم ترامپ برای بهثمررسیدن این مذاکرات حکایت دارد. به اینها باید چراغ سبز روسیه و چین به این مذاکرات را نیز اضافه کرد.
چرا پیونگیانگ بعد از آنهمه مقاومت، باید به ناگاه به خواستههای واشنگتن مبنی بر خلع سلاح کامل هستهای و موشکی تن دهد؟
نباید فراموش کرد که بحران اقتصادی کرهشمالی رفتهرفته احتمال شورشهای اجتماعی در این کشور را قوت میبخشید. به نظر میرسد رهبران کرهشمالی نیز به این جمعبندی رسیدهاند که با توجه به شرایط جهانی، این کشور تحمل این سطح از فشار را نخواهد داشت و خود کیم جونگ اون نیز بههیچعنوان علاقهای ندارد که به سرنوشت قذافی دچار شود. بنابراین پیونگیانگ تا حد زیادی مجبور به پذیرش این شروط است و عملا چاره دیگری نداشت. بااینحال هرچند این مذاکرات بیشتر به نفع ترامپ و افزایش محبوبیت او تمام خواهد شد؛ اما باید گفت که رهبر کرهشمالی در راستای منافع ملی کشورش دست به یک اقدام شجاعانه زده است.
تبعات حصول توافق میان کیم و ترامپ را برای شبهجزیره کره و جهان چگونه ارزیابی میکنید؟
بدونتردید این دیدار تاریخی میتواند سنگ بنایی باشد برای تغییر در نظام بینالمللی که نشانههای آن از یک سال پیش و با رویکارآمدن ترامپ آشکار شده است. در واقع رویکرد ترامپ در قبال اتحادیه اروپا و اعمال تعرفههای جدید را باید ازجمله نشانههای تغییر نظم بینالمللی دانست که بعد از جنگ جهانی بر جهان حاکم بوده است. در همین راستا توافق با کرهشمالی را نیز باید در زمینه گذار نظام بینالمللی به یک دوران جدید تحلیل کرد که قواعد جدیدی را بر روابط بینالمللی کشورها با یکدیگر تحمیل میکند. در این نظام بینالمللی تغییریافته، عقل سلیم اخلاقی جای خود را به منافع ملی داده است. البته خود بازار کرهشمالی از لحاظ تجاری و اقتصادی برای آمریکا اهمیت چندانی ندارد؛ اما حل این بحران و برقراری ثبات در منطقه میتواند خیال آمریکا از سرمایهگذاری در کشورهای آسیای جنوب شرق و اقتصادهای نوظهور این منطقه را راحت کند.
موضع کرهجنوبی و چین را در قبال این مذاکرات چگونه ارزیابی میکنید؟
درباره چین باید خاطرنشان کرد که کرهشمالی همواره حکم یک نقطه کور در روابط پکن با واشنگتن را داشته است و حل بحران هستهای کرهشمالی میتواند به توسعه روابط این دو کشور و همچنین پایاندادن به جنگ تجاری آمریکا علیه چین، بینجامد. کرهجنوبی نیز که همواره با بیشترین تهدید از سوی همسایه شمالی خود همراه بوده است، بدونتردید از خلع سلاح کرهشمالی استقبال خواهد کرد.
چین همواره از کرهشمالی بهعنوان اهرمی در برابر آمریکا استفاده کرده است. آیا این مذاکرات باعث خنثیشدن این اهرم نخواهد شد؟
براساس نظم پیشین جهانی، این حرف درست است؛ اما ازآنجاکه آن قوانین بهسرعت در حال تغییر بوده و جنگ نظامی و سیاسی جای خود را به جنگ تجاری میدهد، دیگر چین به کرهشمالی به چشم اهرمی علیه آمریکا نگاه نخواهد کرد. شبیه همین اتفاق درباره رویکرد روسیه به سوریه نیز رخ داد. مسکو تا مدتی پیش از سوریه بهعنوان اهرمی علیه اتحادیه اروپا و غرب استفاده میکرد؛ اما در هفتههای اخیر نشانههای چرخش در قبال سوریه ازجمله تأکید این کشور بر خروج نیروهای نظامی غیرسوری از سوریه دیده میشود. به عبارت دیگر باید گفت که دوران این گروگانگیریهای سیاسی دیگر به سر آمده است. ترامپ به دنبال کاهش موازنه تجاری منفی آمریکا با جهان است و در این مسیر از هیچ اقدامی دریغ نخواهد کرد. البته این نگرش اقتصادی به سیاست خارجی در آمریکا مسبوق به سابقه است. از ریچارد نیکسون بعد از سفر به چین، درباره بیتوجهی مائو به او پرسیده شد و نیکسون در جواب گفت که او نه به خاطر توجه مائو؛ بلکه به خاطر بازار 850 میلیوننفری این کشور به چین سفر کرده است. درواقع فرق نظامهای ایدئولوژیک با نظامهای لیبرال این است که از هر مانع و تهدیدی برای خود یک فرصت میسازند.