x
۰۷ / ارديبهشت / ۱۳۹۷ ۱۰:۴۱

بحران ارزی و منطبق شدن منطق اقتصادی بر منطق سیاست خارجی

بحران ارزی و منطبق شدن منطق اقتصادی بر منطق سیاست خارجی

در شرایط فعلی بازار ارز سوال این است که اولا نرخ بهینه در شرایط فعلی چه نرخی است و همچنین چرا اگر توصیه های افزایش نرخ ارز متناسب با تورم جدی گرفته می‌شد، هم اکنون بحران کوچکتری داشتیم.

کد خبر: ۲۶۷۳۰۵
آرین موتور

در نوشته قبلی از راهکارهای اساسی که پیش روی ماست نوشتم. گفتم که راه حل در بخش عرضه و انتقال ارز است. گفته شد که حل کردن مشکلات ارزی با کارت سیاست خارجی در چین، روسیه و عمان از یک طرف و نیز بازی مقتدرانه با محور امارات، آمریکا و اروپا از طرف دیگر کلید حل ماجراست. در این نوشته خواهم گفت که اولا نرخ بهینه در شرایط فعلی چه نرخی است و همچنین چرا اگر توصیه های افزایش نرخ ارز متناسب با تورم جدی گرفته می شد، هم اکنون بحران کوچکتری داشتیم.

در خصوص نرخ ارز، تا قبل از این بحران، نرخ ارز واقعی (یعنی نرخی که از تفاوت میان تورم داخلی و خارجی در یک سال پایه مشخص که اقتصاد در آرامش بوده و نرخ رسمی قابل اتکاست بدست آمده) را محاسبه کردم و در این یادداشت در حدود 9 ماه قبل به آن پرداختم.

در نوشته های مختلف از جمله موارد زیر گفتم که نرخ را باید قبل از آن که بحران بیاید واقعی کنیم. چرا که به دیوار سست نمی شود تکیه داد. و نرخ پایین برای ارز دیوار سستی است که در هر دهه از سال 1352 به بعد با کوچکترین شوکی بر سر سیاستگذار و مردم خراب شده است. همچنین توضیح دادم که نرخ واقعی شاید مشکلاتی را نظیر افزایش تورم وارداتی ایجاد کند اما مزایای بزرگی از جمله افزایش صادرات، کاهش واردات، رونق تولید داخلی، افزایش اشتغال، از بین رفتن قاچاق، و .... دارد.

این موارد را بازگو کردم تا نشان دهم من همیشه طرفدار نرخ واقعی برای دلار بوده ام و با توجه به فضای سیاسی جهانی می شد پیش بینی کرد که ادامه روند سرکوب نرخ ارز ممکن نیست. اما پس از جهش دلار، کامنت های بسیاری گرفتم که خب دولت به سیاست های پیشنهادی شما عمل کرد! اما آیا این افزایش اخیر و چیزی که از آن به عنوان بحران ارزی یاد می کنیم سیاست گذاری سیاستگذار و عمل به پیشنهادهای ما بود؟

 به هیچ وجه اینطور نیست. ما جهشی که اتفاق افتاد را پیش بینی می کردیم. به همین جهت به سیاستگذار پیشنهاد می دادیم خودت بصورت تدریجی نرخ را افزایش بده تا به دام جهش و بحران ناشی از آن نیفتی. می گفتیم اگر افزایش بصورت تدریجی و ناشی از سیاستگذاری باشد هم مزایای افزایش را در تولید ملی و افزایش اشتغال خواهیم دید و هم اسیر دام گذاری عربستان-امریکا-امارات نخواهیم شد. متاسفانه جهش فعلی دلار هم منطق اقتصادی دارد و هم منطق سیاست خارجی و هنگامی که این دو منطق بر هم منطبق شوند ابزارهای ما برای حل بحران به شدت محدود می شود.

حال دیگر کار از کار گذشته است. باید بتوانیم همین شرایط را مدیریت کنیم و از این تعادل بدی که گرفتار آن شده ایم اولا بیشترین بهره را ببریم و ثانیا در میان مدت هم بتوانیم به خوبی از آن خارج شویم. در شرایط بحرانی، ابزارها و سیاست های استاندارد جواب نمی دهند. به عبارت دیگر سوراخ کج، میخ کج می خواهد. موارد مرتبط با عرضه ارز را در نوشته قبلی گفتم. در این نوشته به اختصار به تقاضای ارز می پردازم:

1.نرخ خوب در این شرایط نرخی است که بدون ایجاد بحران دیگری بتوانیم از آن دفاع کنیم. دیگر بحث راجع به نرخ واقعی و مباحث استاندارد در این خصوص گزافه گویی است. این نرخ صرفا باید برای کالاهای اساسی در نظر گرفته شود (برای حدود 15 میلیارد دلار) و باید اجازه دهیم در سیستمی مشخص مردم بتوانند ارزهای با منشا مشخص خود را به قیمت های بالاتر بفروش رسانند. بقول یکی از اقتصاددانان در این سیستم حتی می توان حجم معاملات را هم برای مردم آشکار کرد. که مثلا امروز 1 میلیون دلار حواله به برزیل به قیمت 4200 تومن مبادله شد و 10 هزار دلار نقدی برای مسافرت به قیمت 10 هزار تومان. به این شکل هم هیجانات را می شود کنترل کرد و هم با ایجاد بازاری شفاف از ایجاد بازار زیرزمینی و فساد جلوگیری کرده ایم و هم مردم حاضر به فروش دلارهایشان می شوند.

2. بازارهای سفته بازانه جانبی که بدون رد و بدل شدن دارایی های فیزیکی انتظارات مردم را مدیریت می کنند را تقویت و احیا کنیم. بازار آتی سکه یکی از این بازارهاست که با توجه به این که جا افتاده و عمق خوبی پیدا کرده باید تقویت شود تا انتظارات مردم به جای بازی روی دلار و سکه نقد در بازار آتی تخلیه شود.

3. پیمان سپاری ارزی جدی گرفته شود، مباحث مرتبط با چین، روسیه و عمان و فشار بر امارات هم از مهمترین اقدامات زیربنایی هستند.

ارسال نظرات
x