چالشهای معلمی در بین عشایر
وقتی نام مدارس چادری را میشنویم، بی درنگ به یاد مدارس عشایری میافتیم. زندگی عشایری تاریخچهای طولانی دارد و یکی از رایجترین سبکهای زندگی در قرون گذشته بوده است و هنوز هم به حیات خود ادامه میدهد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایسنا، عشایر از ریشه «عشیره» گرفته شده است و به اقوام کوچ نشینی اطلاق میگردد که از طریق دامداری امرار معاش میکنند. زندگی عشایری اگرچه هنوز به حیات خود ادامه میدهد و در حدود 1.7 درصد جمعیت کنونی ایران در مناطق عشایری سکونت دارند، با ظهور فناوریهای جدید و بهبود رفاه و گسترش شهرنشینی در ایران، نسبت جمعیت جامعه عشایری به کل جمعیت کشور کاهش زیادی پیدا کرده است.
به هر حال، فارغ از کاهش جمعیت جامعه عشایری، فهم پدیده تعلیم و تربیت در مدارس عشایری موضوع بکری به شمار میآید. برای درک چنین جریانی، باید در میان مردمان عشایری زندگی کنیم و به زندگی آنها وارد شویم، همانند خود آنها مشکلات را حس کنیم تا بفهمیم در گوشههایی از سرزمینی که عدالت آموزشی و آموزش عمومی برای همگان چندین دهه شعار مردم بوده است، واقعا چه میگذرد. زندگی عشایری برای معلمان عشایری که خود آن را تجربه کردهاند، سرشار از پیچیدگی است و اگر معلمانی که وارد آن میشوند از آگاهی کافی برخوردار نباشند، قادر نخواهند بود برای مردمی که شایسته بهترینها هستند، خدماتی سودمند انجام دهند.
دختران بسیاری در عشایر در سنین کم مجبور به ترک تحصیل یا ازدواج میشوند
عشایر با چالشهای متعدد اجتماعی، فرهنگی و بهداشتی دست به گریباناند؛ سطح سواد مناطق عشایری پایین است، هنوز والدین زیادی به اهمیت آموزش به ویژه برای دختران خود پی نبردهاند و دختران بسیاری در سنین کم مجبور به ترک تحصیل یا ازدواج میشوند.
میزان زاد و ولد در این مناطق بالاست و والدین آنان به این فکر نمیکنند که کودک حقوقی دارد و آنها باید قبل از هر چیز برای او امکاناتی مناسب فراهم کنند. برعکس، باور دارند که فرزندان بیشتر میتوانند در چرای دامها یا کشاورزی به آنها کمک کنند. همچنین، نسل جدید پدران عشایر با توجه به کم آبی و مرگ و میر دامها، به کار کردن در حومه شهرهای بزرگ پناه آوردهاند. بنابراین، تعداد زیادی از پدران دانش آموزان مدارس عشایری در حومه شهرها مشغول کارند و به نوعی بار زندگی عشایری بر دوش مادران است.
در مناطق عشایری، همچنین، دعواهای قومی و قبیلهای وجود دارد و گاهی ممکن است به مشکلاتی منجر شود. در چنین مواقعی، معلم مناطق عشایری باید به شدت مواظب باشد به هیچ طایفهای خیلی نزدیک نشود و حد وسط را در همه چیز رعایت کند، این راهبرد معلم میتواند به برقراری آرامش و صلح کمک کند و حتی معلم را به یک قاضی خوب تبدیل کند و به بعضی از کشمکشها خاتمه دهد.
ضرورت آشنایی معلمان عشایری با خطرات زندگی در مناطق عشایری
مسئله مهم دیگر، امکانات بهداشتی بسیار کم و خطرات زندگی در مناطق عشایری است. بر این اساس، ضرورت دارد معلمانی که به این مناطق اعزام میشوند، درباره بعضی از شایعترین خطرات از قبیل مارگزیدگی، گزش حیوانات، عقرب گزیدگی، مسمومیتهای گوارشی ناشی از خوردن گیاهان وحشی، آسیبهای ناشی از بازیهای محلی، تیرخوردگی، سقوط و برق گرفتگی اطلاعات کلی داشته باشند. معلمان این مناطق باید کمکهای اولیه همراه داشته باشند تا در صورتی که حوادث ناگهانی از قبیل شکستگی، تشنج یا حمله قلبی رخ دهد، بتوانند در مراحل اولیه و حیاتی به سرعت به دیگران کمک کنند.
رسم و رسوم قدیمی از جمله حاکمیت خان و کدخدا نیز پدیدهای دیگری است که هنوز در بعضی از مناطق عشایری کم و بیش وجود دارد. این افراد ممکن است نقش تعیین کنندهای در زندگی ایل یا قبیله بازی کنند. در بعضی از مراسم خاص از قبیل مراسم سال نو نیز ممکن است افراد روستا به آنها هدایایی تقدیم کنند. البته این مورد هم اکنون به ندرت پیش میآید و خوشبختانه به برکت آگاهی مردم و تعامل آنها با مردم شهرها در حال برچیده شدن است. به هر حال، معلم عشایری باید بداند که یکی از رسالتهای مهم تعلیم و تربیت، آزاد کردن شهروندان از قید و بندهای بیمعناست و او باید به آرامی این رسالت خویش را ایفا نماید. این رسالت هم از حمایت دینی برخوردار است و هم اندیشمندان تعلیم و تربیت در قرن 21 اهمیت آن را متذکر شدهاند.
محل زندگی، یکی از چالشهای معلمان عشایری
زندگی معلمان عشایری با چالشهای متعددی رو به روست که یکی از مهمترین آنها، محل زندگی معلمان است. معمولا تعداد زیادی از آنها در مدارس سکونت دارند و عملا فضای کوچک مدارس عشایری، و نبود امکانات سختیهایی را به معلمان عشایری تحمیل میکند. گاهی خانواده این معلمان به زندگی در این مناطق رغبتی ندارند و ممکن است راضی به حضور در چنین مناطقی نشوند.
در مقوله شایستگیهای معلمی جای بحثهای زیادی وجود دارد. درصدی از معلمان در مناطق عشایری سرباز معلماند. آنها معمولا درک کافی از تعلیم و تربیت ندارند و بعضا چون به تنهایی و برای گذراندن دوره سربازی به این مناطق اعزام میشوند، ممکن است علاقه چندانی هم به حرفه معلمی نداشته باشند.
درصدی دیگر معلمان رسمی مستخدم آموزش و پرورش هستند که سالهاست در این مناطق مشغول به تدریساند. آنها معمولا به واسطه تجربه خویش در این مناطق توانستهاند ارتباط خوبی با خانوادهها برقرار کنند ولی متاسفانه از آنجا که فضایی برای یادگیری مداوم به دست نیاوردهاند، به نوعی به رکود علمی دچارند. بنابراین، آموزشهای ضمن خدمت و در نظر گرفتن فضاهایی برای توانمندسازی آنها ضروری به نظر میرسد. البته این مشکل در سراسر دنیا وجود دارد. در این میان، استفاده از فناوری ویدئو کنفرانس میتواند به عنوان راهکاری برای بهبود کیفیت یادگیری در مناطق دورافتاده مورد استفاده قرار گیرد.
نبود زیرساختهای آموزشی، مخل یادگیری دانش آموزان عشایر
محیط آموزش از دیگر ابعاد مهم اجرای هر آموزش کارآمدی است. اگرچه مناطق عشایری به طور طبیعی دارای فضای مطلوبی برای آموزش پدیدههای تجربی به دانش آموزان است، نبود زیرساختهای آموزشی از قبیل کتابخانه، کلاس درس و وسایل گرمایشی، فرایند یادگیری دانش آموزان را دچار اختلال میکنند. نکته دیگر این است که دانش آموزان در مناطق عشایری ممکن است به دلیل فقر والدین به لوازم التحریر دسترسی نداشته باشد و گاهی لازم باشد معلمان در این زمینه نیز دانش آموزان را حمایت کنند.
آخرین مسئلهای که ممکن است معلمان عشایری با آن رو به رو شوند، کوچ خانوارهای عشایری است که مشکلاتی برای آموزش دانش آموزان به وجود میآورد. بیشتر عشایر معمولا ییلاق و قشلاق دارند. البته بعضی از آنها نیز کوچ نمیکنند و در روستاها میمانند. بنابراین، معلمان عشایری به ویژه در اردیبهشتماه با چندین مشکل رو به رو میشوند. گروهی از خانوارها در یک دوره زمانی نامنظم به ییلاق میروند و باالطبع، مایلاند فرزندانشان را نیز با خود ببرند. از طرفی، گروهی دیگر ترجیح میدهند به ییلاق نروند و در همان روستای محل به زندگی ادامه دهند. بنابراین، معلمان در اینجا بر سر دوراهی میمانند که کدام گروه را همراهی کنند. در مجموع لازم است معلمانی که در محیطهای عشایری آموزش میدهند، از جنبههای مختلف مورد حمایت قرار گیرند: نخست باید معلمان و به ویژه معلمان تازه کار را، از لحاظ ذهنی برای زندگی و آموزش در این مناطق آماده کرد و بافت فرهنگی عشایری را به صورت واضح برای آنها توضیح داد.
دوم، معلمانی که به این مناطق اعزام میشوند لازم است درباره بیماریها اطلاعات کافی داشته باشند. شاید گذراندن دورههای کمک اولیه بتواند در این زمینه سودمند باشد. سوم، از لحاظ مالی باید برای آنها امتیازاتی در نظر گرفت تا انگیزه بیشتری برای کار و تحمل سختیها داشته باشند. چهارم، معلمان عشایری به طور منظم باید تحت آموزشهای ضمن خدمت قرار گیرند تا کیفیت آموزش آنها بهتر شود و به رکود دچار نگردند.