در سال دوم ریاست جمهوری "ترامپ" میتوان در انتظار یک فاجعه بود
نیویورک تایمز در تفسیری نوشت: سال اول ریاست جمهوری 'ترامپ' با فاجعه ای همراه نبود؛ اما در سال دوم می توان انتظار یک فاجعه را از او، به خصوص در ارتباط با کره شمالی و ایران داشت.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از ایرنا، ' راجر کوهن' ستون نویس نیویورک تایمز در این نوشتار به مناسبت اولین سالگرد ریاست جمهوری ' ترامپ' آورده است:
یک سال از دوره ریاست جمهوری ترامپ می گذرد. او با سیاست های ناکارآمد خود و با شمشیر'اول، آمریکا'، تمام آن نظم جهانی که بعد از جنگ جهانی دوم در دنیا برقرار شده بود را به هم ریخته است. تمام نهادهای چند ملیتی بین المللی که مولود آن نظم جهانی بودند اعم از سازمان ملل و 'ناتو' ؛ حالا مورد بی مهری و بی اعتمادی این رئیس جمهور قرار گرفته اند.
یک خلاء بزرگ ایجاد شده است. البته اشتباه نکنیم. این خلاء را نه آشوب و نه چین پر نمی کنند. جهان ترامپ؛ جهان جر و بحث است؛ نه توافق.
جای شکرش باقی است که سال اول ریاست جمهوری ترامپ بدون هیچ فاجعه ای پشت سر گذاشته شد؛ اما در سال دوم باید منتظر وقوع آن بمانیم. خواه این فاجعه در ارتباط با کره شمالی باشد؛ خواه ایران.
ترامپ در استراتژی امنیت ملی خود که آن را در ماه دسامبر معرفی کرد؛ سرفصل دیپلماسی و مملکت داری او، 'دیپلماسی قابل رقابت' است؛ نه همکاری.
پول ابزاری نیست که فقط در استخدام ساخت تسلیحاتی باشد که مرگبار بودن تنها کاربردشان است. دیپلماسی ؛ برعکس نیازمند استفاده موثر از منابع محدود است.مثله کردن وزارت خارجه و بالا بردن بودجه نظامی کشور به وضوح تفکرات و نوع جهان بینی ترامپ را عیان می کند.
در سرزمین های فلسطینی؛ 'محمود عباس'رئیس تشکیلات خودگردان سرانجام بعد از یک سال وعده و وعید شنیدن ها و همچنین چنگ و دندان دیدن ها از سوی کاخ سفید؛ در این ماه حساب کار دستش آمد و فهمید که از آمریکا رو دست خورده است.او میانجیگری آمریکا برای صلح خاورمیانه را رد کرد و همه تلاش های 'ترامپ' برای صلح در خاورمیانه را 'سیلی آمریکا بر گوش فلسطینیان' دانست.
او سفیر آمریکا در اسرائیل را 'یک انسان کریه و متجاوز' خواند و'توافق اسلو'را یک توافق مرده خواند. به هر حال عباس هر ضجه و ناله ای کند، این حرکات او جز نمایش ضعف و عجز فلسطینیان نیست.
واقعیت یک کلام است؛ ترامپ به وعده اش عمل کرد و فاتحه روند صلح اسرائیل - فلسطینیان را خواند.
اقدام ترامپ درماه گذشته در مورد به رسمیت شناختن 'بیت المقدس ' به عنوان پایتخت اسرائیل ؛ یک اقدام کاملا تحریک آمیز بوده است. این اقدام به آغوش فاجعه رفتن است. حتی 'رکس تیلرسون ' و ' جیمز متیس ' وزاری خارجه و دفاع آمریکا هم در ارتباط با این تصمیم گیری ترامپ گفتند که؛ رئیس جمهور اسیر هوی و هوس های خود است.
'هانا پولین - گالای' مدرس دانشگاه 'تل آویو' می گوید:'تصمیم گیری ترامپ درمورد اورشلیم (قدس) امید را در دل طرفین این مناقشه کشت و فقط عرصه را برای ملی گراهای راست گرا باز کرد. حالا این تفکر راست گراهای اسرائیل است که برنده شده است. به راست گراها بابت گوش ندادن شان به صحبت های فلسطینیان و سهیم نساختن شان در مالکیت معبد مقدس، جایزه داده شد. این یعنی یک فاجعه ، یعنی خطرناک ترین چیزی که می توان تصورش را کرد'.
در مورد کره شمالی و خطر کردن با آن، ترامپ ظاهرا به تبعیت از تفکرش که یک جنگ هسته ای می تواند فقط یک وسیله باشد و حمام خون به راه نیاندازد و فقط خون بینی 'کیم جونگ - اون' را بریزد؛ عمل خواهد کرد.
یک جنگ هسته ای محدود یعنی نقض غرض. اما به هر حال این ایده دور از انتظار هم نیست. به خصوص اگر ترامپ احساس کند که در تحقیقات در مورددخالت روسیه درانتخابات آمریکا حسابی سرخورده شده است؛ شاید به کله اش بزند دست به یک عمل محیر العقول در حوزه سیاست خارجی اش بزند.
این فکر چندان هم دور از ذهن نیست. ' پنتاگون' ساخت سلاح های کوچک هسته ای را در دستورکار قرار داده است.
همین عمل محیرالعقول؛ در رابطه با ایران هم قابل پیش بینی است.او تا همین حالا هم حسابی حماقت خود را در ارتباط با بی اعتبار شمردن توافق هسته ای ایران نشان داده است.
کاخ سفید'اوباما'توانست با توافق هسته ای ایران جلوی ساخت بمب ایران را بگیرد. حالا اگر 'کاخ سفید' ترامپ بتواند به نحوی جلوی ساخت بمب کره شمالی را هم بگیرد؛ چه می شود! اما متاسفانه ترامپ خود را به کری زده است. او از احیای عظمت آمریکا صحبت می کند اما تا به حال حتی قدم هم به کالیفرنیا نگذاشته است. این ایالت، مهد خلق تکنولوژی و نوآوری های آمریکاست و شرکت هایی را تولید می کند که هوش و حواس را از جهان برده اند.
چیزی که در کالیفرنیا نظر ترامپ را به خود جلب می کند؛ این است که مردم این ایالت او را دوست ندارند. اتفاقا ترامپ هم اصلا دوست ندارد که مورد بی حرمتی دیگران واقع شود خواه این افراد آمریکایی باشند خواه خارجی .
در عرصه جهانی. جایگاه قدرت جهانی بودن ؛ خیلی پیشتر از آغاز به کار ترامپ، از آمریکا روی گردانده و میل به چین نموده است.
سهم چین از تولید جهانی از 4 درصد در دو دهه قبل، به 15 درصد رسیده است.
اوباما هیچ اعتقادی به عظمت آمریکا و احیاء آن نداشت. مصداق آن؛ جنگ سوریه بود. اوباما بشدت از درگیر ساختن آمریکا در جنگ داخلی سوریه پرهیز می کرد. ترامپ هم البته معتقد به کناره گیری بود اما این عقب نشینی را سریعا هدایت کرد.
قابل توجیه است که رقبای آمریکا هم نسبت به آن بی اعتماد شدند.
برعکس واشنگتن؛ روسیه و چین دشمنان ایدئولوژیک آمریکا؛ کاملا مصمم و با اراده اند .
روسیه در سوریه برنده شد. از اوکراین عقب نشینی نکرد. این اعمال ' ولادیمیر پوتین' باعث شد تا اروپایی هایی همچون مجارستان دیگر نسبت به این استبداد در نمای ظاهری دمکراسی پوتین بدبین شوند. حملات سایبری روسیه به دمکراسیهای غرب به خصوص آمریکا؛ هم مزید بر علت این بدبینی بود.
”این اخلالی که ترامپ در روند کار هر جریانی ایجاد کرده است؛ منبعث از ذهنیت غلط او راجع به واژه ' آمریکا' است.
بازخورد اعمال ترامپ تا به حال فقط به قدرت گرفتن جاهلان؛ آدم کش ها؛ قلدرها؛ نژادپرستان؛ ناسیونالیست ها و بومی پرستان در سرتاسر جهان بوده است.
اینک سال دوم ریاست جمهوری ترامپ نشان خواهد داد؛ آیا تمام این اشخاصی که ترامپ آنها را از بند رها کرد و دایه درونی او آیا بدون ' آتش و خشم' هم قابل مهار کردن هستند یا نه؟.