تحصیل دانشآموزان در مناطق زلزلهزده کرمانشاه
یک سیزدهبهدر بیپایان در شهر برقرار است. هر وجب از زمینهای چمن، پیادهروها، فضاهای باز و حیاط مدارس پر شده از چادرهای سفید و ردیف بندها و رختهای شسته و آویزان. از ٢١ آبان تا همین حالا ساکنان سرپلذهاب زیر آسمان ساکن شدهاند، انگار که یک روز سیزدهبهدر از خانه بیرون آمده باشند و بعد زندگیشان در همان بیرون ادامه پیدا کند، نحسی سیزده زلزله در این شهر و در ذهن آدمها ادامه دارد و خودش را در قامت محل اسکان موقت، شیوه زندگی موقت، کلاسهای درس موقت و زندگی موقت سرپلذهاب.
انگار که اینجا تهران، شیراز، مشهد، تبریز یا هر جای دیگری باشد. پسربچههای هفت ساله هر جا که باشند قبل از هر چیز صدای خندهها و داد و بیدادشان از توی کلاس درس بیرون میزند. فقط وقتی که هر از گاهی یکیشان نگاه نگرانش را به سوی در میدوزد و بلند صدا میزند: «مامان! مامان!» موقعیت جغرافیاییشان خودش را از سایر شهرها جدا میکند. «من اینجام پسرم.» مادرها به صف پشت در کلاس ایستادهاند، باید بچهها را ببینند که خیالشان راحت باشد، باید بچهها ببینندشان که خیالشان راحت باشد. امیرعلی کلاس اول است؛ ١٠ روز است دوباره به مدرسه برگشته. مدرسه یعنی یک مجتمع بزرگ فرهنگی، یکی از معدود ساختمانهایی که پدر و مادرها رضایت دادهاند کلاس درس زیر سقفش تشکیل شود. مادرش میگوید همین سقف امنتر از سایر نقاط شهر هم باز دلشوره میآورد و برای همین است که ردیف مادرها و پدرها پشت در کلاس میمانند تا خیالشان راحت باشد بچهها جلوی چشمشان هستند: «همه میترسند که بچهها زیر سقف باشند. از بعد زلزله همه جمع میشوند که مراقب بچهها باشند. حالا قرار است مدرسه پسرم وقتی کانکسدار شد کلاسهایش را آنجا تشکیل بدهد.»
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد، مجید یزدانپناه، مدیرکل آموزش و پرورش استان کرمانشاه میگوید پس از تفاهمنامهای که با وزارت بهداشت امضا کردهاند بیش از ١٠٠ مددکار و مشاور در منطقه مستقر شدهاند و در مدارس و چادرها با دانشآموزان و اولیا صحبت میکنند تا شاید کمی از این ترس ماندگار را پس بزنند: «در یکی از مدارسی که بازدید کردیم دانشآموز با گریه به من گفت خودت حاضری ٥ دقیقه از این کلاس کنار من زیر سقف بنشینی؟ نشستم کنارش و ٢٠ دقیقهای ماندم تا آرام شد. مشاوران ما کار اصلیشان این است که کمک کنند دانشآموزان با امنیت خاطر سر کلاس بنشینند، با پدر و مادرها صحبت میکنند که از روی ترس جلوی آمدن بچهها به مدرسه را نگیرند. ضمن اینکه ما یک حرفی میزنیم و زلزله یک حرف دیگر، یک جمله امروز میگوییم تا بچهها و پدرومادرها آرام شوند، فردایش پسلرزه ٤ ریشتری میآید و حرف خودش را میزند. از طرفی همه معلمان و مسوولان در اینجا میدانند که نمیشود به کسی ضمانت داد که اتفاقی نمیافتد، باید فکر کنیم در مورد بچههای خودمان داریم حرف میزنیم و با احتیاط و آرام پیش برویم. کار بر آرامش روانی بدون شک زمان زیادی لازم دارد.»
در چادر نمیشود خوب تست زد
این تعداد دانشآموز و محدودیت در جا سبب شده تا کلاسهای درس سه شیفته در سرپلذهاب رایج شوند. ٨ صبح تا ١١، ١١ تا ٢ و شیفت آخر تا ساعت ٥ عصر. در این میان اوضاع برای بچههای پیشدانشگاهی از همه سختتر است. از ٢١ آبان تا حالا از درسخواندنهای فشرده و تستزنی عقب افتادهاند. بعد از ترس زلزله دومین استرسشان کنکور است.
«آن شب داشتم تست دینی میزدم که زلزله آمد و کتاب به دست دویدم بیرون. ولی از آن موقع به بعد دیگر نتوانستم خیلی درس بخوانم. داشتم درسهای قبل را مرور میکردم که درسهای پیشدانشگاهی را همراه کلاس پیش ببرم. حالا از همهچیز عقب افتادهام و خیلی استرس کنکور را دارم، توی چادر نمیشود درست تست زد، فکر کنید در یک چادر شش نفره که نصفش را وسیله گرفته و چهار نفر دیگر هم هستند چطور باید درس خواند.» دو هفته در یکی از مدارس شهر مستقر شده بودند و درسشان را پیش میبردند اما به قول او ترس معلمها و دانشآموزان باعث میشد که روند کلاسها چندان پرثمر نباشد. حالا چند جلسهای است که برایشان همایش میگذارند: «یک سمت سالن ورزشی که در آن جمع میشویم حدود ١٠٠ نفر از دانشآموزان انسانی هستند، این سمت سالن هم ما حدود ٢٠٠ نفر دختر دانشآموز تجربی هستیم، اساتید مجرب تهران میآیند و فیزیک و درسهای سختتر را درس میدهند.»
بحث کنکور چنان جدی است که فرهاد تجری، نماینده مردم سرپلذهاب در مجلس شورای اسلامی میگوید که با وزارت بهداشت و علوم در حال رایزنی هستند تا شاید برای کنکور سال ٩٧ سهمیهای به داوطلبان مناطق زلزلهزده اختصاص داده شود و همچنین گفتوگوهایی با دانشگاه آزاد در جریان است تا امکان تخفیف و در برخی موارد معافیت شهریه تا دو ترم اول برای داوطلبان این مناطق بررسی شود. از سوی دیگر آموزش و پرورش هم وارد عمل شده، طرح کلاسهای درس الکترونیک را از کرمانشاه آغاز کرده تا زنجیره تحصیل دانشآموزان قطع نشود. تمرکز بر دانشآموزان پیشدانشگاهی است.
کنکوریها! برای شما برنامه ویژهای داریم
از دو روز پس از زلزله دانشآموزان پیشدانشگاهی با کمک بخش خصوصی و حمایت بخش آموزش از راه دور آموزش و پرورش شناسایی شدند، مدرسه سمیه خیلی زود اطلاعات دانشآموزانش را در اختیار گذاشت، گروه تلگرامی تشکیل دادند و بعد آموزشهای لازم به بچهها داده شد تا نرمافزار را نصب کنند. حالا نزدیک به دو هفته است که بچهها علاوه بر مدرسه میتوانند در کلاسهای آنلاین که توسط معلمانی در تهران هدایت میشوند، شرکت کنند. روزهای اول دانشآموزان با موبایلهایشان در این کلاسها شرکت میکردند، حالا آنگونه که رییس سازمان مدارس غیر دولتی آموزش و پرورش میگوید به تعداد تمامی دانشآموزان پیشدانشگاهی یعنی هزار و ١٢٦ نفر تبلت تهیه شده. هزینه این تبلتها چقدر است؟ مجتبی زینیوند میگوید: «همه این تبلتها توسط موسسان مراکز آموزشی غیردولتی تامین شدهاند، میانگین قیمت هر تبلت ٧٠٠ هزار تومان است و قرار است ١٥٠ لپتاپ هم برای کلاسهای درس اهدا شود. این را خدمتتان بگویم که فقط یک مرکز آموزشی غیردولتی ٨ میلیارد تومان بسته آموزشی برای دانشآموزان فرستاده است.» این مراکز آموزشی غیردولتی دقیقا یعنی کجا؟ زینیوند میگوید: «یعنی مراکزی که کلاسهای تقویتی برگزار میکنند مانند قلمچی، گاج، مرآت و... .»
پیش از وقوع زلزله کرمانشاه و شروع طرح آموزشهای الکترونیک آموزش و پرورش در مناطق زلزلهزده، بحث مافیای کنکور و حذف این مرحله از زندگی تحصیلی دانشآموزان داغ بود. اعضای کمیسیون آموزش مجلس بارها به سازمان سنجش و وزارت آموزش و پرورش تذکر دادند که کنکور طبق قانون باید حذف شود. بارها در رسانهها مساله حضور موسسات کنکور به عنوان یکی از دلایل ابقای این آزمون صحبت شده اما حالا به نظر میرسد ارتباط آموزش و پرورش با این موسسات پیچیدگیهایی دارد که آن را میتوان در چنین موقعیتهایی دید. اهدای بیش از هزار تبلت و ٨ میلیارد تومان بسته آموزشی برای کمک به دانشآموزان کنکوری مناطق زلزلهزده شاید به این معنی است که آموزش و پرورش برای جبران کمبودهای مالی خود پیش از هر کس روی همین موسسات حساب میکند.
آیا با چنین درهمآمیختگیهای مالی و نوع رابطه با این مراکز میتوان در خصوص رویکرد آموزش و پرورش در خصوص کنکور اطمینان داشت؟ اگر آموزش و پرورش برای کمک گرفتن دست به دامان موسسات آموزشی میشود چگونه میتواند همزمان برای حذف کنکور هم تلاش کند؟ زینیوندمیگوید: «نگاه رسمی و اصلی ما را جناب وزیر اعلام کرده است، ما هم مشتاق هستیم که کنکور حذف شود و دانشآموزان از مسائل اصلی آموزش منحرف نشوند. متاسفانه کیفیت آموزش تحتتاثیر استرس کنکور قرار میگیرد. اما بحث این است که در این منطقه نیاز به مساعدت هست و واقعیت کنکور هم چه درست، چه نادرست وجود دارد، این دانشآموزان باید در کنکور شرکت کنند و برای همین باید از ظرفیت این مراکز برای کمک به بچهها استفاده کنیم. ما همه این مراکز را وارد قضیه کردیم تا هرکسی بنا بر توانش کمک کند. بله، اگر زمانی کنکور از صفحه روزگار حذف شود مورد استقبال همه ما است. بحث کمکهای مالی داوطلبانه است و هرکسی که کمک کرده به اشتیاق خودش بوده.»
خانه و دانشگاه با هم خراب شد
روستای جابری حدود ٢٠ کیلومتر با سرپلذهاب فاصله دارد. به اندازه ٢٠ کیلومتر به مرکز زلزله نزدیک بوده و همین برای تخریب تقریبا کامل روستا کفایت میکرد. زهرا یکی دو نفر از همکلاسیهایش را زیر آوار از دست داد، چند نفری هم به دلیل درهمریختگی وضع مدارس و تقسیم دانشآموزان به مدرسه دیگری منتقل شدند، حالا او و سه نفر دیگری که قبلا سرویس میگرفتند تا از جابری تا مدرسهشان در سرپلذهاب برسند، ماندهاند بدون سرویس و بدون مدرسه: «٦ صبح بیدار میشدیم، تا یک ربع به هفت آماده میشدیم و با سرویس میرفتیم مدرسه وقتی که هوا بارانی بود دیگر صبح هم مثل شب بود، پدرم یا مادر تا لب جاده با من میآمدند. قبلا نفری ٧٠ تا ٨٠ هزار تومان پول سرویس میدادیم، حالا خیلی زیادتر میشود. از روز زلزله تا الان دیگر مدرسه نرفتم. کمکم خودم شروع میکنم به خواندن ولی الان که شرایط خیلی سخت است. این همه سال درس خواندم دلم میخواهد پرستار یا دکتر شوم اما یک زلزله آمد و هم خانهمان را خراب کرد هم زحمتهای من را. فکر نمیکنم دیگر به امسال برسم.»
لابهلای آمار دانشآموزان پیشدانشگاهی که بهشان تبلت و امکان آموزشآنلاین دادهاند، برخیها انگار از سرشماری جاماندهاند. بعدتر مدیر آموزشوپرورش کرمانشاه که وضعیت چهار دختر روستای جابری را میشنود، میگوید: «پیدایشان میکنیم، هزینه سرویس را هم میدهیم، نمیگذاریم از مدرسه جا بمانند.»