ترامپ با خاورمیانه چه کرد؟
مردانی که ماهها درگیر جنگ بودند، پرچمبهدست برای گرفتن عکس یادگاری در منطقه صفر مرزی عراق و سوریه ژستهای مختلف را امتحان میکنند. این یک دورهمی معمولی نیست؛ جشن پیروزی در نبردی تمامعیار است. پس از سالها جنگ، متحدان منطقهای ایران توانستهاند که از نقاط گوناگون عراق و سوریه (سرزمین شام) جنگزده دور هم جمع شوند.
برای دشمنان ایران، این دیدار تعبیر بدترین کابوسهای شبانهشان است؛ زیرا این پیروزی به دوستان و متحدان تهران اطمینان میدهد که کنترل بخشهای شمالی جهان عرب از مرز ایران تا دریای مدیترانه در دست ایرانیهاست. این نشست که فیلمهایش به شکلهای مختلف، از سوی رسانههای نزدیک به حزبالله لبنان منتشر شد، لحظه تعیینکنندهای در سال ٢٠١٧ میلادی بود؛ واقعهای که نشاندهنده تجدید حیات ایران و شکست سیاست خارجی ایالاتمتحده در خاورمیانه بود. دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا که حتی پیش از ورود به کاخ سفید نیز داعیه مقابله با نفوذ ایران و قدرتگرفتن تهران در خاورمیانه را داشت، سهوا باعث قدرتگرفتن ایرانیها شده است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، دونالد ترامپ وعده داده بود که شکست داعش اولویت او در منطقه خواهد بود و رسیدن به این هدف برای نیروهای آمریکایی بسیار حیاتی است. اما در ورای این اولویت، سیاستهای آمریکا در خاورمیانه ملغمهای از تصمیمهای خلقالساعه و متناقض است که توانسته حیرت همگان را برانگیزد؛ سیاستهای عجیبی که باعث شده تا متحدان ایالاتمتحده از آن فاصله بگیرند و دشمنانش نیز دست بالا را بگیرند.
بحران بیتالمقدس
در ماه دسامبر شاهد تازهترین سیاستهای خلقالساعه کاخ سفید بودیم؛ وقتی که دونالد ترامپ بیتالمقدس (اورشلیم) را بهعنوان پایتخت اسرائیل بهرسمیت شناخت و آشکارا توصیه متحدان عرب خود، از جمله عربستانسعودی و اردن، مبنیبر خودداری از چنین اقدامی را رد کرد.
اعتراضها و تظاهراتهای خیابانی در اقصینقاط جهان، بهویژه جهان عرب، شاید بعد از مدتی فروکش کند اما تأثیر چنین اقدامی بر آرایش سیاسی منطقه بلندمدت خواهد بود، بهویژه اینکه مخالفان آمریکا در منطقه میتوانند برای بهرهبرداری از چنین تصمیم شتابزدهای سرمایهگذاری خوبی روی آن داشته باشند. فقط یک هفته پس از اعلام بهرسمیتشناختن بیتالمقدس بهعنوان پایتخت اسرائیل، رهبران کشورهای اسلامی در نشست اضطراری خود در استانبول اعلام کردند که تصمیم پوچ ترامپ نشان داد که ایالتمتحده نمیتواند در روند صلح خاورمیانه نقش یک میانجی صادق را داشته باشد.
محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، هم گفت: «آمریکا تصمیم گرفته تا از نفوذ خود برای تأمین منافع اسرائیلیها استفاده کند، بنابراین دیگر صلاحیت میانجیگری در مذاکرات صلح را ندارد و ما نباید نقش آمریکا در این مذاکرات را بپذیریم. آمریکاییها ثابت کردند که فقط بهدنبال تأمین منافع طرف اسرائیلی هستند».
این همان محمود عباسی است که اواخر ماه می در کاخ سفید در کنار دونالد ترامپ ایستاد و گفت که فلسطینیها با وجود ترامپ به صلح امیدوارتر شدهاند. اما این فقط عباس نبود که نقش یالات متحده در مذاکرات اسرائیل و فلسطین را رد کرد؛ گروه بزرگی از بازیگران مهم منطقهای از رجبطیب اردوغان، رئیسجمهوری ترکیه گرفته تا حسن روحانی، رئیسجمهوری ایران؛ ملکعبدالله، پادشاه اردن و تمیم بن آلثانی، امیر قطر نیز با عباس همصدا شدند.
در پس سیاستهای غیرمتعارف آمریکا جوانی ٣٦ساله است؛ جرد کوشنر، داماد ترامپ که مسئولیت تدوین و اجرای سیاستهای ایالات متحده در خاورمیانه را برعهده دارد؛ کسی که نمیتواند در مناقشه خاورمیانه بیطرف باشد، زیرا مدیریت صندوق تأمین بودجه شهرکسازی در سرزمینهای اشغالی را برعهده داشته و فقط در یک مورد هزینه ساخت صد واحد مسکونی در این شهرکها را پرداخت کرده است؛ ساختوسازهایی که براساس قوانین بینالمللی غیرقانونی است.
درعینحال، بسیاری از پستهای کلیدی دیپلماتیک ایالاتمتحده در خاورمیانه خالی هستند. درحالحاضر، هشت سفارت ایالات متحده در منطقه، از جمله مصر، ترکیه، اردن و عربستانسعودی سفیر ندارند. این در شرایطی است که وزارت خارجه آمریکا تحت رهبری متزلزل رکس تیلرسون بسیار تضعیف شده و حال و روز خوشی ندارد. دولت ترامپ نهتنها علاقهای به پرکردن این پستهای خالی ندارد که توصیههای دیپلماتهای باتجربه و کاربلد را هم نادیده میگیرد. تصمیم ترامپ درباره بیتالمقدس کاملا مؤید این حقیقت است که دولت او برای توصیههای دیپلماتیک هیچ ارزشی قائل نیست. میشود گفت که امروز در واشنگتن و همه بخشهای دولت آمریکا این بیتجربهها هستند که فرمان اداره امور را در دست دارند؛ پس باید کمربندها را محکم بست.
مردان ترامپ در خاورمیانه
نزدیکترین متحد عرب ترامپ در این دوره پرآشوب، یک جوان ٣٢ساله از خاندان سعودی است: محمد بنسلمان که بهدنبال اصلاحات شتابزده در داخل شرایط چندان باثباتی هم ندارد. باور عمومی این است که این شاهزاده جاهطلب مسئول جنگ فاجعهبار عربستانسعودی در یمن، تحریمهای بیاثر قطر، استعفای عجیب و غریب سعد حریری نخستوزیر لبنان و این آخری هم بازداشت صبیحالمصری بانکدار میلیاردر و قدرتمند اردنی ـ فلسطینی است که از حامیان مالی مهم دولت اردن بوده و سرمایهگذاریهای زیادی در سرزمینهای فلسطینی داشته است. تمام این اقدامات محمد بنسلمان نهتنها موفقیتی در پی نداشته و بازیگران مهم منطقهای را به جبهه مخالف سعودیها سوق نداده بلکه باعث ایجاد احساسات ضدسعودی در سراسر منطقه شده است.
این در حالی است که آمریکا با فشار عربستانسعودی و اسرائیل به دنبال متحدانی در منطقه برای مقابله با قدرت روزافزون ایران است؛ آن هم در شرایطی که سالها تحریم و انزوای دیپلماتیک از نفوذ رو به رشد منطقهای ایران نکاسته است و قطعا کشورهایی که خود در داخل درگیر نزاع و کشمکشهای سیاسی هستند هم توفیقی در این کار نخواهند داشت.
تقویت موقعیت روسیه در خاورمیانه
تقویت موقعیت و نفوذ ایران، با حضور مقتدرانه روسیه در خاورمیانه همراه شده است. ولادیمیر پوتین رئیسجمهوری روسیه، سپتامبر ٢٠١٥ میلادی با حملات هوایی و زمینی علیه مخالفان دولت سوریه در کنار ایران و عراق و حزبالله به کمک بشار اسد آمد. پوتین در دسامبر ٢٠١٧ در دیدار اعلامنشده از پایگاه هوایی روسیه در حمیمیم شرق سوریه اعلام کرد که با پایان جنگ بخشی از نیروهای روسی بهزودی از سوریه خارج خواهند شد.
در همین حال روسیه بهبود و ترمیم روابطش با ترکیه بهعنوان یکی از اعضای ناتو را ادامه داده است. مسکو و آنکارا مهمترین حامیان گفتوگوهای صلح سوریه در آستانه قزاقستان بودهاند، جایی که آمریکا یک ناظر منفعل و غایب بوده است. دو کشور همچنین قرارداد فروش سامانه موشکی s٤٠٠ روسی به ترکیه را امضا کردند. حتی اینجا هم حضور قدرتمند روسیه بهدلیل ضعف دیپلماتیک آمریکا بوده است. حمایت آمریکا از نیروهای کرد در مبارزه با داعش روابط واشنگتن - آنکارا را به شدت متشنج کرده است. ترکیه مدعی است کردهای سوریه بخشی از نیروهای پکک هستند که از سال ١٩٨٤ میلادی جنگهای جداییطلبانه را علیه ترکیه به راه انداختهاند.
درغلتیدن از بحران به بحران دیگر
اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم، سردرگمی در سیاست خاورمیانه آمریکا، پدیده جدیدی نیست. باراک اوباما رئیسجمهوری پیشین ایالات متحده هم با ترسیم یک خط قرمز فرضی برای دولت سوریه گفته بود درصورتیکه دمشق در برخورد با مخالفانش از تسلیحات شیمیایی استفاده کند، دست به اقدام جدی خواهد زد. اما زمانی که در آگوست ٢٠١٣ میلادی گزارشیهایی مبنی بر استفاده از تسلیحات شیمیایی در مناطق تحت کنترل مخالفان سوریه منتشر شد، خط قرمزهای ترسیمشده هم به وادی فراموشی سپرده شدند و ایالات متحده هیچگاه نتوانست در برابر این مسئله واکنشی جدی داشته باشد. دولت اوباما گرچه با ارسال تسلیحات نظامی برای مخالفان بشار اسد تلاش کرد کارنامه خود را قابلقبول نشان دهد اما بسیاری از مخالفان دولت اوباما بر این باور بودند که اقدامات او در سوریه هرگز کافی نبوده و همین مسئله باعث شد روسیه دست بالا را بگیرد. دولت ترامپ میراث سیاستهای اوباما در خاورمیانه را به ارث برده است. او با رویکردی تهاجمی توافق بینالمللی هستهای با ایران را تهدید میکند و رویکردهای بلندمدت آمریکا در سیاست خارجی از جمله طرح صلح دودولتی را نادیده میگیرد. دولت ترامپ حالا از آمادگی خود برای رویکرد تهاجمیتر در برابر ایران صحبت میکند. همین دو هفته پیش نیکی هیلی، نماینده ایالات متحده در سازمان ملل متحد، با نمایش باقیماندههای موشک بالستیکی که به گفته او از یمن به عربستانسعودی شلیک شده، مدعی شد این موشک ایرانی است. به اعتقاد بسیاری این نمایش هیلی یادآور گزارش ٢٠٠٣، کالین پاول وزیر وقت خارجه ایالات متحده، در سازمان ملل بود که عراق را به داشتن تسلیحات کشتارجمعی متهم کرد. به نظر میرسید نیکی هیلی به دنبال ایجاد ائتلافی جدید بود: این بار علیه ایران؛ نمایشی که البته کارساز هم نبود و نتیجهای نداشت. در شرایطی که آمریکا و عربستانسعودی در کلاف بحرانهای خودساخته گرفتار آمدهاند، متحدان سنتی اروپایی راه خود را از واشنگتن جدا میکنند و درحالیکه متحدان غربی بیش از هر زمان دیگری جدا از هم افتادهاند، روسیه روابط متقابل خود را با ایران و ترکیه محکمتر میکند. واشنگتن تحلیلرفته و پریشان از سیاستهای سمی داخلی، با سر به سوی خاورمیانه میدود که در بهترین حالت هیچ ثمری برایش نخواهد داشت و در بدترین حالت به یک فاجعه تمامعیار ختم خواهد شد. اگر فکر میکنید ٢٠١٧ سال سختی در خاورمیانه بوده پس کمربندهای خود را برای ٢٠١٨ محکمتر ببندید.