ترس و لرزهای روز خواستگاری چیست؟

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از تبیان، دنیای خواستگاری رفتن ها آنقدر متفاوت شده که قابل مقایسه با یکی دو دهه قبل نیست. زمانی که پسر به خواستگاری می رفت پدر دختر بالای خانه می نشست و برادر های عروس خانم یکی از یکی ورزشکارتر و با ابروهایی که روی چشمشان را گرفته و سبیل هایی تاب داده طوری به داماد بیچاره نگاه می کردند که پسر مجبور بود بگوید توپم اینجا افتاده.  یا زمانی که اصلا داداش های دختر اجازه نمی دادند پسر به خانه آنها بیاید و فقط سر سفره عقد آن هم با تدابیر خاص  حق یک نیم نگاهی  را می دادند.  از سوی دیگر دوره آن زمان ها که مادرشوهر و هفت خواهرشوهر فولاد زره به خانه دختر می آمدند و از نوک پا تا آخرین موی سر او را آزمایش می کردند نیز گذشته است. دیگر نه دختر و نه پسر آن  استرس ها و تشویش های گذشته را ندارند. به ادعای اینکه تحصیل کرده هستیم و خانواده ها به روز هستند فرهنگ گفتگو را جا انداخته اند و خیلی مودبانه سعی می کنند پاسخ سوالات خانواده های همدیگر را بدهند. این در مواردی است که دختر و پسر همه شرایط را در محیطی خارج از خانه  قطعی نکرده باشند و یک خواستگاری سوری برای آشنا شدن خانواده ها نگذاشته باشند.

 اما برای آن دسته افرادی که برای اولین بار می خواهند به خانه دختر خانمی به عنوان خواستگار بروند و دختر خانمی که برای اولین بار قرار است شاخ شمشاد را ببیند ترس و لرزه هایی در وجودشان هنور هست اما نه به آن شکلی که در گذشته بوده است.  حالا شما در شب خواستگاری قرار دارید. احتمالا تا صبح خوابتان نمی برد و اگر هم خوابتان ببرد، کابوس اینکه پدر عروس بزند له و لورده تان کند.  یا مادر داماد با نگاهش به شما بفهماند که پسرش از شما سرتر است رهایتان نمی کند. نیاز است که هم عروس خانم و هم آقا داماد  قبل از مراسم خواستگاری اطلاعاتی از خانواده ی طرف مقابل‌شان به دست بیاورند. اینکه خانواده ای که قرار است با آنها وصلت کنند اهل کدام شهر هستند، چه رسم خاصی برای روز خواستگاری دارند و به همراه چه کسانی در مراسم خواستگاری حاضر می شوند. اطلاعاتی نظیر نوع پوشش، نوع ملاحظات خانوادگی، تعداد نفراتی که قرار است در مراسم حضور داشته باشند و ... هم جز موارد مهمی است که حتما باید به آن توجه کنید.  نکند به جایی خواستگاری بروید که اصلا هم زبان شما نباشد آنگاه ندانید که با چه زبانی با هم می توانید تکلم کنید.

نیاز است که هم عروس خانم و هم آقا داماد قبل از مراسم خواستگاری اطلاعاتی از خانواده ی طرف مقابل‌شان به دست بیاورند.

خواستگار رونده

 دسته گل، شیرینی و یا هر چیز دیگری که بنا بر رسم خود در روز خواستگاری نیاز دارید از قبل سفارش دهید تا در روز خواستگاری با گل فروش و شیرینی فروش درگیر نشوید. این کارها با اینکه ممکن است در نظر شما یک ساعت بیشتر وقت تان را نگیرد، اما تصورش را بکنید درست در روز خواستگاری تان نتوانید گل فروشی دل خواهتان را پیدا کنید، یا شیرینی باب سلیقه تان که همیشه از پشت ویترین به شما چشمک می زد تمام شده باشد، اگر از قبل این چیزها را هماهنگ کنید، دیگر چنین مشکلاتی به وجود نمی آید.

می توانید در خانه با اعضای خانواده مانور خواستگاری بگذارید. سوال های کلیشه ای و مهمی که در جلسه اول از آقای داماد پرسیده می شود را از خودتان بپرسید و با انتخاب کلمات مناسب به آن پاسخ دهید.

تمرکز کردن را با خودتان تمرین کنید. چرا که یک خانه جدید را می بینید و ممکن است حواستان پی مارک تلویزیون و گل قالی دست باف خانه عروس برود و همین باعث بشود که تمام کلماتی را که از قبل آماده کرده بودید فراموش شود و پاسخ های پرت و پلایی را بدهید. بویژه اینکه هرکز همراهخود کودکی که علاقه وافری به شما دارد را نبرید که ممکن است علاوه بر اینکه حواستان را پرت می کند، وقایعی را از شما بگوید که شما پخش زمین شوید. چرا که بعضی از راست ها را فقط بچه ها می توانند بگویند.

اگر ماشین دارید که هیچ اما اگر ماشین ندارید، حتما اسنب، و تپ سی و بالاخره یک ماشین بگیرید نه اینکه ۵ نفری سوار موتور سی جی ۱۲۵ پدرتان شوید و گل و شیرینی را هم در خورجین موتور بگذارید. البته اگر این حرکت را انجام دهید به طور قطع حتما شما هرگز رنگ استرس را در زندگی تان ندیده اید. چرا که اگر کمی استرس باد خوردن موهایتان و چروک شدن کت و شلوارتان را داشتید کلاه ایمنی موتور را تا چانه سرتان نمی گذاشتید.

در روز خواستگاری سعی کنید خودتان باشید و هر آنچه از شما پرسیدند صادقانه جواب دهید. قرار نیست یک پسر 25 ساله ده سال سابقه کار و حساب بانکی میلیاردی داشته باشد. پس هر آنچه هستید را کامل بیان کنید. نه آنقدر ساکت و سر به زیر باشید که همه فکر کنند هنوز دهنتان بوی شیر می دهد یا خدای نکرده لال هستید، نه آنقدر خودمانی شوید که با هر جمله بی مزه پدر عروس، هارهار بخندید و با دست به پشتش بزنید، در ضمن در تمام مدت باید یک چشمتان به عروس هم باشد و البته، اینکه تمام ظرف میوه جلویتان را بخورید و از مامان جدید بخواهید یک چای لیوانی هم برایتان بریزد، نه تنها نشانه کول بودن و صمیمیت شما نیست، بلکه نشانگر شخصیت شما است.

به عنوان مهمان یا میزبان همیشه لبخند بر لب داشته باشید و دوم اینکه در مواقعی که استرس به شما منتقل می شود، با آرامش نفس عمیق بکشید تا میزان استرس تان کم شود و انرژی های منفی که در ذهن تان رخنه کرده اند از آنجا خارج شوند.

خواستگارشونده

عروس خانم، اگر قصد دارید بهترین پذیرایی را از خانواده ی آقا داماد که برای اولین مرتبه است شما را می بینند داشته باشید، بهتر است از یکی دو روز قبل میوه، شیرینی، گل، صندلی و میز و هر چیز دیگری که لازم دارید را مهیا کنید تا در روز خواستگاری در حال دوندگی برای آماده کردن وسایل نباشید چرا که این کار استرس شما را دوچندان می کند   .لباس های خود و خانواده تان را برای آن روز در نظر گرفته اید از قبل آماده کنید. حتما برای گذاشتن شیرینی و گلی که آقای داماد قرار است بیاورد از قبل جایی را در نظر بگیرید که در آن موقع از بی جایی مجبور نشوید آن را جلو در بگذارید. هرگز از مادر و خواهری آقای داماد ترس و واهمه نداشته باشید آنها هم از جنس شما هستند و  خودشان یک روزی در جایگاه شما قرار گرفته بودند.

می توانید چند روز قبل از خواستگاری واقعی، یک مجلس سوری را ترتیب دهید و در آن پذیرایی و شکل نشستن خود را تمرین کنید.

زمانی که همه ی مقدمات برای حضور شما در مراسم خواستگاری آماده بود، باید دو نکته را در نظر بگیرید. اول اینکه به عنوان مهمان یا میزبان همیشه لبخند بر لب داشته باشید و دوم اینکه در مواقعی که استرس به شما منتقل می شود، با آرامش نفس عمیق بکشید تا میزان استرس تان کم شود و انرژی های منفی که در ذهن تان رخنه کرده اند از آنجا خارج شوند.