پایان عصر طلای سیاه چه تحولاتی ایجاد میکند؟
دنیا در حال پشت کردن به طلای سیاه است. این مایع روغنی و سیاه که اکتشاف آن از اعماق زمین موتور محرک توسعه صنعتی انسان عصر جدید شد؛ حالا به ضد خود تبدیل شده است و بسیاری کشورهای دنیا به دنبال راهکارهایی برای ورود به دوران پسانفت هستند.
به این ترتیب است که بحث «پایان عصر نفت» هرازچندگاه در میان کارشناسان داغ میشود و تاریخهای مختلفی نیز از سوی موسسات و متخصصان برای فرا رسیدن آن اعلام میشود.
آرایش صنایع در دوران پس از نفت
هرچند تاکنون هیچکدام از تاریخهای پیشبینی شده برای پایان دوران نفت درست از آب در نیامده است؛ اما پیشرفت سریع تکنولوژی برای مقابله با تغییرات آبوهوایی میتواند به این معنا باشد که عطش دنیا برای مصرف نفت زودتر از زمانی به پایان خواهد رسید که شرکتهایی مانند اکسون موبیل یا غولهای تولیدکننده نفت مانند عربستان سعودی آن را اعلام کردهاند. برای مثال مدیرعامل آرامکو (شرکت دولتی نفت عربستان سعودی) در این زمینه عقیده دارد «تغییر مسیر از مصرف نفت خام به انرژیهای پاک فرآیندی طولانی و پیچیده است، به این معنا که تقاضا برای نفت خام همچنان به قوت خود باقی خواهند ماند.» به گزارش دنیای اقتصاد، از همین رو امین ناصر، اعتقاد دارد «پیک تقاضا برای نفت خام» دستکم تا چند دهه آینده سر نخواهد آمد. با این حال این روزها تعداد بیشتری از ناظران بازار انرژی به این نکته تاکید دارند که رشد مصرف جهانی نفت خام میتواند تا سال ۲۰۴۰ به پایان برسد و این اتفاق به خصوص برای کشورهایی مانند عربستان سعودی که به درآمدهای نفتی وابستگی دارند، خطری در کمین به شمار میرود.
اما این تنها کشورهای وابسته به نفت نیستند که با پایان دوران نفت مورد تهدید اقتصادی و سیاسی قرار میگیرند. بسیاری از شرکتهای مطرح بینالمللی نفتی که در کشورهای اروپایی و فاقد منابع عظیم نفتی قرار دارند یا صنایعی که رشد خود را به مصرف روزافزون سوختهای فسیلی مدیون هستند (مانند خودروسازها) نیز در دوران پسانفت با چالشهایی مواجهند. هرچند هنوز به شکل قطعی تاریخ مشخصی برای پایان عصر نفت وجود ندارد اما رقم خوردن آن اتفاقی حتمی است که میتواند مصرفکنندگان و تولیدکنندگان نفت خام را با مشکلاتی همراه سازد. اما علت اینکه از سالها قبل تاکنون گمانهزنیها در رابطه با «پایان عصر نفت» جریان دارد چیست؟ در حال حاضر دنیا با چه سرعتی در حال فاصله گرفتن از مصرف نفت است؟ سوال دیگری که در این میان مهم به نظر میرسد این است که صنایع و کشورهای وابسته به نفت برای ورود به دوران پسانفت باید چگونه خود را آماده کنند؟
منابع نفتی به پایان خواهند رسید؟
پاسخ این انتظار که آیا پایان منابع نفتی باعث پایان دوران طلای سیاه میشود، منفی است. در واقع «دوران پایان عصر نفت» که امروز درباره آن بحث میشود از بحثهایی که در دهه ۱۹۵۰ در رابطه با آن جریان داشت بسیار متفاوت است. در این زمان، یکی از کارشناسان زمینشناسی شرکت بینالمللی نفت شیل با نام کینگ هابرت، پیشبینی کرده بود تولید نفت خام آمریکا در سال ۱۹۷۰ به اوج خود خواهد رسید و منابع نفت خام دنیا به لحاظ فیزیکی به پایان خواهد رسید. این پیشبینی هرگز رقم نخورد. در عوض اکتشافهای جدید و رشد بهرهوری در میدانهای نفتی در حال برداشت، به این معنا بود که «منابع نفتی» برای آیندهای طولانی به شکل فراوان در دسترس خواهند بود. به این ترتیب بود که بحثها و گفتوگوها به «اوج تقاضای نفت» تغییر مسیر داد چراکه امروزه مردم گزینههایی دارند که به واسطه آنها میتوانند سوخت فسیلی کمتری مصرف کنند. از این رو ممکن است ذخایر نفت خام که داراییهای باارزشی به شمار میروند، در آیندهای نهچندان دور در حجمی چشمگیر در زیر زمین باقی بمانند.
نفت، تهدیدی برای گرمایش زمین
با وجود تمام نشانههایی که از رشد تولید انرژیهای پاک و زودتر پایان یافتن عصر نفت وجود دارد، بهنظر میرسد مصرف نفت همچنان تهدیدی برای گرمایش زمین است. اگرچه کشورهای بسیاری به واسطه پیماننامههای بینالمللی برای کاستن از گرمایش زمین تعهد دارند، اما به نظر میرسد کاهش گرمایش زمین به کمتر از ۲ درجه سانتیگراد بهعنوان هدفی که سازمان ملل بهعنوان اسپانسر تغییرات آب و هوایی آن را تعیین کرده است، اقدامی دشوار باشد، زیرا آنطورکه آژانس بینالمللی انرژی در چشمانداز خود انتظار دارد؛ نفت تا سال ۲۰۴۰ همچنان یکی از سوختهای با تقاضای بالا باقی خواهد ماند.با این حال آژانس بینالمللی که همواره در زمینه سیاستگذاری به کشورهای دارنده ذخایر هیدروکربنی توصیههایی دارد، طی ۲۰ سال گذشته همواره پیشبینیهای خود از آینده نفت را مورد تجدیدنظر قرار داده است. این تجدیدنظرها بهخصوص از زمانیکه تولید انرژیهای تجدیدپذیر با پیشرفت همراه شده و استفاده از گاز طبیعی بیشتر مورد توجه قرار گرفته، با تغییراتی همراه بوده است. برای مثال هزینههای تولید انرژی خورشیدی از سال ۲۰۰۹ به این سو با کاهش ۵۰ درصدی همراه بوده است. همین کاهش هزینه باعث فراگیرتر شدن انرژی حاصل از منبع خورشید در میان مردم شده است، اتفاقی که قطعا در پیشبینیها تغییراتی حاصل خواهد کرد.
اوج تقاضای نفت چه زمانی است؟
با وجود چشماندازهایی که همچنان نفت را سوخت برتر در سبد انرژی دنیا میدانند، این سوال مطرح است که چه زمانی پیک تقاضا برای نفت فراخواهد رسید؟ بهطور کلی یک محدوده زمانی ۲۵ ساله بین پیشبینیهای تازهتر و قدیمیتر وجود دارد. در واقع بستگی دارد با تکیه به کدام نظریه به این سوال پاسخ داده شود. آنها که به رشد سریع خودروهای برقی، رشد بهرهوری در تولید انرژیهای تجدیدپذیر و سیاستهای کاهش گازهای گلخانهای عقیده دارند، زمان به اوج رسیدن تقاضا برای نفت خام را بسیار زود ارزیابی میکنند. این سناریو که از سوی استات اویل و برخی تحلیلگران مطرح میشود، تاکید دارد با رشد تکنولوژی و انرژیهای تجدیدپذیر، اواخر دهه ۲۰۲۰ زمانی است که تقاضای نفت خام به اوج خود میرسد و پس از آن در سراشیبی قرار میگیرد. مدیرعامل شل نیز فردی است که عقیده دارد اگر خودروهای الکتریکی به محبوبیت واقعی برسند، نقطه اوج تقاضای نفت خام میتواند ۱۵ سال دیگر فرا برسد.اما در مقابل این نظریهها، بیشتر شرکتهای نفتی عقیده دارند اوج تقاضا برای نفت خام در سال ۲۰۴۰ رقم خواهد خورد. برخی شرکتها نیز عقیده دارند برای دههها از رشد تقاضا بهره خواهند برد. آنها این نظریه را با نگاه به گسترش طبقه متوسط به خصوص در خاورمیانه و نیاز آنها به انرژی مطرح میکنند. عربستان سعودی و روسیه دو صادرکننده بزرگ نفت خام هستند که اوج تقاضای نفت خام را زودتر از سال ۲۰۵۰ پیشبینی نمیکنند. این دو غول نفتی عقیده دارند بعد از اینکه تولید نفت خام به اوج برسد، احتمالا کاهش تولید با شیبی ملایم همراه خواهد بود نه سقوط.
علت تفاوت پیشبینیها
در حال حاضر یکی از بحثهای روز دنیا درباره این است که خودروهای الکتریکی با چه سرعتی میتوانند بازار را از آن خود کنند. براساس مطالعاتی که بلومبرگ انجام داده است، در حال حاضر این احتمال وجود دارد که کاهش هزینه تولید باتری خودروهای برقی، تا ۱۰ سال آینده این خودروها را مانند خودروهای بنزینی در دسترس همگان قرار دهد. در عین حال، برخی از بزرگترین بازارهای خودروی جهان برنامههایی برای از رده خارج کردن خودروهایی دارند که با سوختهای فسیلی کار میکنند. تمرکز این برنامه بر کاهش آلودگی هواست. هند یکی از این بازارها است که قصد دارد تا سال ۲۰۳۰، تمام خودروهای نویی که در بازار این کشور به فروش میرسند، برقی باشند. انگلستان و فرانسه نیز از جمله کشورهایی هستند که ممنوعیت فروش خودروهای دیزلی و بنزینی را تا سال ۲۰۴۰ در برنامه دارند. در این میان میتوان گفت آمریکا بهعنوان کشوری توسعه یافته یک استثنا است زیرا تمایلات اقتصادی دونالد ترامپ، رئیسجمهور این کشور، در راستای افزایش تولید و مصرف سوختهای فسیلی به منظور دست یافتن به رشد اقتصادی بیشتر است. ترامپ پس از روی کار آمدن در آمریکا، به پیمان پاریس که به کاهش گازهای گلخانهای تاکید و تعهداتی در این راستا برای آمریکا به همراه داشت، پشت پا زد.
سرنوشت شرکتهای نفتی در دوران پسانفت
با گسترش روزافزون انرژیهای پاک، بسیاری از شرکتهای بینالمللی نفتی نیز برای تنوع بخشیدن به سرمایهگذاریهای خود سرعت بیشتری گرفتهاند. آنها تلاش دارند در زمینههایی مانند تولید گاز طبیعی و تکنولوژیهایی که به تولید سوختهای پاک منجر میشوند، سرمایهگذاری کنند. حتی در حال حاضر این شرکتها در حال انجام سرمایهگذاریهای عظیم برای مصرف نفت تولیدی خود در صنعت پتروشیمی هستند. به این ترتیب نفت خام به فرآوردههایی تبدیل میشود که در تولید پلاستیک و کود به کار میروند. با این حال به پایان رسیدن عصر نفت همچنان موضوعی نگرانکننده است زیرا میتواند پروژههای چند ۱۰ میلیاردی نفتی را در سالهای آینده با چالشهایی جدی مواجه سازد. در این میان تنها شرکتهای بینالمللی نفتی نیستند که با چالش مواجه هستند بلکه شرکتهای خودروسازی نیز باید برای تغییر آماده باشند. شرکت ولوو به تازگی اعلام کرده است تمام خودروهای جدید این برند، تا سال ۲۰۱۹ نمونههای برقی نیز خواهند داشت. فولکسواگن نیز قصد دارد ۲۵درصد از خودروهای به فروش رفتهاش تا سال ۲۰۲۵، خودروهای الکتریکی باشند. دایملر و بیام و نیز دو خودروساز دیگری هستند که قصد دارند تولید خودروهای برقی را از ۱۵ درصد به ۲۵ درصد در سال ۲۰۲۵ برسانند.
آینده کشورهای نفتخیز
پایان عصر نفت اگرچه منافع بسیاری برای محیط زیست و انسانهایی که عمر خود را در آلودگی به سر میکنند به همراه دارد، اما تهدیدی بزرگ برای کشورهایی است که به درآمدهای نفتی وابستگی دارند. با به اوج رسیدن دوران نفت، احتمال وقوع آشفتگیهای سیاسی در کشورهایی که به درآمدهای نفتی وابستگی دارند، زیاد میشود. بر همین اساس راه چاره این کشورها، توسعه صنعت پتروشیمی عنوان میشود، زیرا به واسطه این صنعت صادرات نفت خام ضرورتش را از دست میدهد و میتوان آن را در پاییندست به فرآوردههای ارزشمندی تبدیل کرد که تقاضا برای آنها همچنان جریان دارد.