بیتکوین، سقوط بعدی طلای سیاه را رقم میزند؟
ذخایر جهانی نفت در حال بازگشت به سطح نرمال خود هستند، سطح بالایی از تعهد به توافق کاهش تولید دیده میشود و از اینرو خوشبینی قابل توجهی نسبت به قیمت نفت در سال آینده وجود دارد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از تعادل، به احتمال زیاد رشد اقتصادی بالا در سال آتی منجر به افزایش تقاضا برای نفتخام خواهد شد و ظن نسبتا قویای وجود دارد که در سال 2018 روند قیمتها صعودی خواهد بود؛ به گونهیی که برخی از قیمتهای 70 و 80دلاری برای هر بشکه نفت برنت سخن میگویند. افزایش قیمت 10 یا حتی 20دلاری در مقایسه با نوسانات قیمت یک دهه اخیر، رقمی جزیی به حساب میآید اما همین افزایش جزیی میتواند درآمدهای اوپک را 100 تا 200میلیارد دلار افزایش دهد و دهها میلیارد دلار به درآمدهای صنعت نفت بیفزاید.
شمار زیادی از اتفاقات وجود دارند که میتوانند قیمت نفت را بالا ببرند. اتفاقاتی همچون ناآرامیها در ونزوئلا یا لیبی، افزایش حملات به تاسیسات تولید نفت نیجریه، تنش بین دولت مرکزی عراق و حکومت اقلیم کردستان، اعمال مجدد تحریم علیه ایران و مشکلات فنی در واحدهای بزرگ نفتی در سراسر جهان بالقوه میتوانند عاملی برای رشد قیمت طلای سیاه باشند.
با این حال بعید به نظر میرسد که فشار بازار منجر به رشد شدید و جهش در قیمتها بشود، چرا که تعدادی از تولیدکنندگان در حال استفاده از موقعیت فعلی بازار برای افزایش تولید خود هستند. در صنعت نفت امریکا شعاری وجود دارد که «خدا به من رونق قیمتی را عطا کرده است و من قول میدهم آن را خراب نکنم»، چرا که چرخه اقتصادی همواره به صورت رونق و رکود است نه چرخه رونق و رونق یا چرخه رونق و ثبات. واقعیت سادهیی که بعضی اوقات از خاطر صنعت و سرمایهگذاران میرود.
اما افت قیمت و رکود در صنعت نفت چگونه ممکن است، دوباره اتفاق بیفتد؟ چهار مورد از بزرگترین سقوطهای قیمت نفت در دوران مدرن مربوط به سالهای 1986، 1998، 2008 و 2014 میشود.
سقوط نفت در هر یک از این سالها یک علت متفاوت دارد و ایدههای جدیدی در رابطه با اینکه چه عاملی ممکن است سبب سقوط قیمت نفت در سال آینده بشود را ایجاد میکند. مورد سال 1986 نتیجه سقوط بازار بود. بازاری که از سال 1980 تا 1985 شاهد نصف شدن تولید اوپک و افزایش شدید قیمتها بود. در سال 1998 بازار تحت فشار خاصی قرار نداشت اما اکثر اعضای اوپک به سردمداری ونزوئلا از سهمیه تعیین شده برای آنها تجاوز کردند. ترکیب وضعیت بعد اقتصادی در کوتاهمدت که منجر به افزایش ذخایر شده بود در کنار تصمیم عربستان سعودی برای مهار تولیدکنندگان افسارگسیخته، قیمتها را برای چند سال پایین نگه داشت.
سقوط قیمت نفت در سال 2008 مستقیما مربوط به حباب قیمتی بود که در همان سال در بازار نفت به وجود آمده بود اما با سرایت مالی ترکیب شد. به این ترتیب که سهامها سقوط و سیگنالهای رکودی ارسال کردند. تازهترین سقوط قیمت نفت (2014) شباهت زیادی به مورد سال 1986 دارد. جایی که به نظر سهم اوپک از بازار با تهدید مواجه شده است. اگرچه خطر واقعی در آینده است نه در گذشته.
بنابراین علل احتمالی سقوط جدید قیمت نفت شامل سرایت مالی، درگیری میان اوپکیها و غیراوپکیها در رابطه با میزان تعهد به کاهش تولید و فشار بر سهم اوپک از بازار است.
سرایت مالی
سقوط قیمت نفت خام در سال 2008 یک مورد خاص بود که در آن هم شاهد ترکیدن حبابی بودیم که قیمت را به سطح 150دلار رساند و هم شاهد اثر سرایت مالی. البته در همان زمان نیز عدهیی اصرار داشتند که حبابی در بازار وجود ندارد.
در ماه مه 2008 توماس بون پیکنز کارشناس مشهور نفتی در گفتوگو با تلگراف اظهار کرد: «حداکثر توان تولید جهانی معادل 85میلیون بشکه در روز است اما تقاضا معادل 87میلیون بشکه در روز است. مساله به همین سادگی است». او در ماه آگوست همان سال و پس از آغاز روند کاهش قیمت نفت نیز پیشبینی کرد که در دو تا سه سال بعدی، قیمت نفت خام به 200 یا حتی 300دلار در هر بشکه خواهد رسید.
اما قیمت نفت از 145دلار در هر بشکه به 34 دلار رسید و مسلما این کاهش قیمت ناشی از تغییر در عوامل بنیادین بازار نبود. در ماههای نخست سال و همزمان با افزایش قیمت به بالای 140دلار در هر بشکه، ذخایر نفت خام امریکا نیز بالا رفت. مشخصا در آن تاریخ، بازار در حال پاسخ دادن به آنچیزی بود که اصطلاحا «تجارت روند» (Trend Trading) گفته میشود که در آن سرمایهگذاران هر چیزی جز روند افزایش قیمت را نادیده میگیرند. تجارت روند، استراتژیای است که به دنبال کسب سود از طریق تحلیل روند حرکت دارایی در یک جهت مشخص است. در واقع مردم نفت میخرند چون قیمت آن در حال افزایش است و قیمت نفت در حال افزایش است چون مردم آن را میخرند. اما سقوط بازار مشتقات مسکن و تاثیر آن بر دیگر بازارها سبب شد تا بازار از لحاظ روانی سقوط کرده و قیمتها به میزان دوسوم کاهش پیدا کنند.
پرسش این است که در آیندهیی نزدیک سقوط یک کالا و بازار مشابهی وجود دارد که به بازارهای دیگر سرایت کند؟ در این میان سه کاندیدا وجود دارند که به نظر میرسد گرفتار حباب قیمتی هستند: بیتکوین، سهام شرکت خودروسازی تسلا و بازار سهام امریکا. به نظر میرسد در هر سه مورد قیمتگذاری واقعی صورت نگرفته است و حجم زیادی از رشد را تجربه کردهاند. بیتکوین برجستهترین افزایش قیمت را تجربه کرده است.قیمت بیتکوین از 800دلار در میانه دسامبر 2016 تقریبا به 20هزار دلار رسیده است و حجم سرمایه این بازار نیز سطح 300میلیارد دلاری را تجربه میکند. این مدل افزایش قیمت معمولا نشان از یک رشد غیرمعقول و تجارت روند دارد. البته سرمایه این بازار هنوز به مقداری نرسیده است که سقوط در ارزش آن بتواند اقتصاد یا دیگر داراییهای مالی را متاثر کند.
مورد بعدی شرکت تسلا موتورز است. شرکتی که در سال 2016 درآمدش 7میلیارد دلار بود و ارزش بازار آن به 60میلیارد دلار رسید. در نیمه نخست سال 2017 ارزش سهام این شرکت تقریبا رشد 100درصدی را تجربه کرد. افزایش قیمت سهام تسلا، سرمایهیی را برای این شرکت جمعآوری کرده که تنه به تنه تولیدکنندگانی همچون جنرالموتورز بزند. در حالی که جنرالموتورز 20برابر تسلا درآمد دارد. در واقع سرمایهگذاران به جای موقعیت عملیاتی فعلی تسلا در حال سرمایهگذاری بر ظرفیتهای این شرکت و فرضهای خوشبینانه پیرامون آن هستند. فروضی که ممکن است غیرواقعبینانه بودن آنها ثابت شود.
سومین و مهمترین مورد، بازار سهام امریکاست. در حال حاضر نسبت قیمت به درآمد شاخص اساندپی500، حدود 25 است. این در حالی است که نرم بلندمدت این نسبت معادل 15 است. البته که لایحه اصلاح مالیاتی و ظرفیتهای آن برای افزایش سود در قیمتهای بازار تاثیر گذاشته است اما با این وجود کاهش 25 تا 50درصدی در این بازار بسیار واقعی به نظر میرسد. با توجه به اینکه سرمایه تجمیعی شاخص اساندپی500 بیش از 20تریلیون دلار است، سقوط این بازار تاثیر بسیار معناداری بر بازارهای دیگر (از جمله نفت) خواهد گذاشت.
با توجه به اینکه مدت زیادی است که از رشد جهانی اقتصاد سخن گفته میشود، احتمال زیادی وجود دارد سرعت رشد اقتصادی پایین بیاید یا وارد رکود بشویم و در نتیجه شاهد عقبنشینی جدی در بازار سهام و فروش گسترده در دیگر داراییها از طلا تا نفت باشیم.
پایبندی به کاهش تولید
حدود 85درصد از توافق کاهش تولید متوجه سه تولیدکننده بزرگ عراق، روسیه و عربستانسعودی است. از اینرو تخلف کشورهای کوچک نگرانی عمدهیی به حساب نمیآید. در عوض یک تصمیم خودآگاه برای افزایش تولید از سوی یک یا هر سه این کشورها، احتمالا منجر به سقوط قیمتها خواهد شد. اگر یکی از تولیدکنندگان بزرگ، کاهش تولید خود را متوقف کند، قطعا بدین معنی است که هر سه این کشورها در حال انجام این کار هستند. البته تا بدین لحظه در مجموع میزان تعهد این کشورها خوب بوده است. البته بخشی از این کاهش تولید، گریزناپذیر بوده است. بهطور ویژه در کشورهایی مانند مکزیک، قزاقستان، ونزوئلا و آنگولا تولید به دلایل فنی با افت مواجه شده است. در هر صورت پایبندی بزرگان توافق یعنی عراق، روسیه و عربستانسعودی انگیزه تولیدکنندههای کوچکتر برای تقلب را کم کرده است. در این میان تولیدکنندگانی مانند ایران هم هستند که توان اندکی برای افزایش تولید دارند و بعید است تاثیر قابل توجهی بر عرضه کل در سال آینده داشته باشند.
در حال حاضر بعید است که عدم پایبندی به توافق، فاکتور تاثیرگذاری به حساب بیاید اما با پیشروی در سال آتی و در صورت کاهش پایبندی عراق و روسیه، ممکن است عربستانسعودی نیز تصمیم خود در سال 2014 را مجددا تکرار کند و اجازه کاهش قیمتها را بدهد.
دفاع از سهم بازار
سهم بازار اوپک شاخصی مهم برای تولید و سیاست قیمتی برای اعضا و خصوصا تولیدکنندگان حاشیه خلیجفارس است. پیشبینی آژانس بینالمللی انرژی از تولید کشورهای غیراوپکی بیشتر از رشد تقاضاست و این به معنی از دست رفتن بخشی از سهم اوپک در سال 2018 (هرچند به میزان کم) است. مشخصا شدت این تهدید نسبت به سال 1985 کمتر است، اما رویدادهای سال 2014 و افزایش تولید امریکا را در نظر بگیرید. افزایش تولید نفت شیل تهدیدی برای سهم جاری اوپک در آن سال نبود بلکه تهدیدی برای آینده بود. بنابراین در صورت از دست رفتن سهم بازار ممکن است، اعضای اوپک تصمیم بگیرند راه را برای کاهش قیمت نفت باز کنند.
اگر در سال آینده تقاضا برای نفت اوپک کم باشد و شدیدا متاثر از تولید نفت شیل امریکا قرار بگیرد، تولیدکنندگان بزرگ کارتل ممکن است آن را تهدیدی در بلندمدت ببینند و به فکر علاج آن بیفتند. هم اوپک و هم آژانس بینالمللی انرژی رشد یکمیلیون بشکهیی در تولید روزانه ایالاتمتحده در سال آتی را پیشبینی کردهاند. این در حالی است که اداره اطلاعات انرژی امریکا این رشد را حدود 800هزار بشکه در روز پیشبینی کرده است. چنین رشد تولیدی نمایانگر فشار بزرگی بر سهم بازار اوپک است.
در پایان میتوان چنین جمعبندی را ارائه کرد که به احتمال زیاد در سال آینده قیمت نفت افزایش خواهد داشت به نحوی که نفت خام دبلیوتیآی نزدیک به 60دلار در هر بشکه یا حتی بیشتر معامله شود. اما اگر بازار سهام روند نزولی به خود بگیرد و خصوصا اینکه نشانههای رکود دیده شود، یا اگر عراق و روسیه از زیر بار تعهداتشان در توافق کاهش تولید شانه خالی کنند یا اگر نفت شیل امریکا سهم بازار اوپک را در بلندمدت تهدید کند، ممکن است شاهد افت مجدد ارزش طلای سیاه باشیم.