راه نجات کم آبی چیست؟
روزانه حجم عظیم گازهای گلخانهای مانند گاز کربنیک و گاز متان از لوله اگزوز اتومبیلها، نیروگاههای حرارتی و غیره وارد جو زمین میشود.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد، نتیجه افزایش غلظت این گازها بالا رفتن میانگین دمای هوای زمین طی دهههای اخیر و ادامه این روند با سرعت بیشتر در سالهای آتی است. اثرات این تغییر به طور خلاصه شامل افزایش تبخیر آب، تغییر رژیم بارش در فصل سرما از برف به باران، کاهش میزان برف (به عنوان ذخیره طبیعی آب برای فصول بهار و تابستان) و افزایش احتمال وقوع موج گرما است. به علت عدم وجود دادههای بلندمدت و با کیفیت، عدم قطعیت مدلهای هواشناسی و هیدرولوژیکی، پیچیدگی توپوگرافی ایران و تغییرات منطقهای زیاد بررسی سایر اثرات مانند افزایش یا کاهش میزان بارندگی و شدت و فرکانس سیلابها نیازمند تحقیقات بیشتر است. اما به طور کلی روند وقوع بارش از حالت متعادل و یکنواخت به شکل یکجا، شدید و سیلآسا تغییر خواهد کرد. با توجه به اینکه عمر گازهای گلخانهای عمدتا دهها سال است حتی با توسعه انرژیهای پاک و کاهش تولید این گازها، زندگی ما و نوادگانمان تحت تاثیر این تغییرات قرار خواهد گرفت. از طرف دیگر جمعیت ایران رو به افزایش است و این روند ادامه خواهد یافت. همچنین با افزایش سطح رفاهی، نیاز عموم مردم به آب برای شرب، بهداشت و به خصوص تولید مواد غذایی بیشتر میشود. با در نظر گرفتن این موارد و به دلیل تصمیمگیریهای تکبعدی و اشتباه در مدیریت منابع آبی، طی حداقل ٣٠ سال گذشته کشور با وجود سرمایهگذاریها و تلاش فراوان شاهد شیوع خشکسالی، از بین رفتن زمینهای کشاورزی و به وجود آمدن مسائل امنیتی مانند تظاهرات و خشونت بوده است، این نوشتار به بررسی راهکارهای موجود برای حل مشکل کمآبی در ایران میپردازد.
سدسازی
در دهههای اخیر استراتژی تامین آب در ایران کنترل و ذخیرهسازی هر چه بیشتر آبهای سطحی و جلوگیری از ریزش آنها به دریا و دریاچهها بوده است. سدها کاربردهای دیگری از جمله مهار سیلاب و تولید برق نیز دارند. کاهش ذخایر برفی و احتمال افزایش بارشهای سیلآسا (به دلیل تغییر اقلیم) در کنار افزایش جمعیت، دولتهای پیشین و کنونی را به سمت ساخت و بهرهبرداری از سدهای بیشتر و بزرگتر سوق داده است. علاوه بر آن، ساخت سدهای بزرگ با عرض، ارتفاع و حجم مخزن بالا به عنوان مظهری از دانش، توانایی و تکنولوژی بالای کشور مطرح بوده است. تحصیل اساتید و مهندسین آب در کشورهایی مانند انگلیس و کانادا که عموما دارای میانگین بارش و آبهای سطحی بالایی هستند (به عنوان مثال فقط در استان کبک هزاران دریاچه طبیعی وجود دارد) در اقتباس و توسعه سدسازی بیتاثیر نبوده است.
چرا فعالان محیط زیست با سدها مخالفند؟
یک، سدها مانع رسیدن آب کافی و در زمان مناسب به گیاهان، حشرات، ماهیها و سایر موجودات بومی پاییندست میشوند. لذا به مرور زمان چرخه اکولوژیک پاییندست سد به هم خورده و این موجودات از بین میروند. این اتفاق نه تنها باعث از بین رفتن طبیعت میشود بلکه در زندگی مردم بومی این مناطق به شکل مستقیم و سایر مردم به شکل غیرمستقیم اخلال ایجاد میکند.
دو- بسیاری از رودخانهها تامینکننده آب تالابها و دریاچهها هستند و نرساندن آب کافی به این مواهب طبیعی، به خصوص در زمان خشکسالی که دریچه سدها بسته میماند، باعث خشک شدن آنها، از بین رفتن موجودات بومی، مناظر طبیعی و توریستی و سایر اثرات مخرب پیشبینی نشده مانند تشکیل ریزگردها میشود.
سه- توسعه شهری و کشاورزی یعنی ایجاد آلایندههای بیشتر، مانند سموم کشاورزی، کود و مدفوع حیوانات، آلایندههای شیمیایی، صنعتی و غیره. این سموم با هربار بارش باران شسته شده وارد رودخانه میشوند و همراه رسوبات دههها در مخزن و بالادست سد میمانند.
چهار- با افزایش نرخ تبخیر به خاطر تغییر اقلیم، نگهداری حجم عظیم آب در سطحی وسیع در سرزمین خشک و نیمه خشک ایران سبب از دست رفتن حجم بالایی از آب شیرین میشود. پنج- با ساخت هر سد بخش وسیعی از زمینهای کشاورزی و حاصلخیز بالادست، جنگلهای کهن و آثار باستانی کشف شده و نشده زیر آب مخازن سد رفته و نابود میشوند.
بهرهبرداری از آبهای زیرزمینی و فسیلی
محدودیت زیادی در استفاده از این منابع وجود دارد به دلیل آنکه سرعت تغذیه مجدد آبخوانها به شکل طبیعی از طریق نفوذ آب باران یا ذوب برف، بسیار کندتر از سرعت استحصال این منابع توسط کشاورزان، صنعت و غیره است. لذا به مرور زمان چاههای حفاری شده عمیقتر میشوند تا آنکه غلظت املاح آبخوان افزایش یافته و سپس خشک شود. این روند نشست زمین و نابودی کامل آبخوان را در پی دارد. اخیرا استفاده از آبهای فسیلی با حفر چاههای بسیار عمیق مطرح شده. با توجه به غیر قابل برگشت بودن این منابع این استراتژی میتواند عواقب بسیار بدی در پی داشته باشد.
واردات آب: این تصمیم جز ایجاد وابستگی استراتژیک به کشورهای دیگر و توسعه شهری، کشاورزی و صنعتی با تکیه بر منابع نامطمئن بیگانه سودی ندارد.
تعطیلی کشاورزی: محصولات کشاورزی مهمترین و استراتژیکترین نیاز مردم هستند. تعطیلی کشاورزی برای کاهش مصرف آب یعنی واردات کامل مواد غذایی و وابستگی کامل به بیگانگان و نقطه ضعفی بزرگ در برابر اعمال هر گونه فشار خارجی.
انتقال آب بین حوضهای: هدف از انجام اینگونه طرحها انتقال آب از منطقهایتر با نیاز آبی اندک به منطقهای خشک با نیاز آبی بالاست. این سیاست در بلندمدت صدمات فراوانی به هر دو منطقه وارد میکند: یک- با افزایش جمعیت مصرف آب بالا خواهد رفت و با تغییر اقلیم ممکن است میزان آب موجود در منطقه تر کاهش یابد، لذا پس از مدتی آب به میزان کافی برای انتقال وجود نخواهد داشت درحالی که منطقه خشک در طی این مدت توسعه یافته و به منبع آبی بیشتری نیاز دارد. دو- با خارج کردن آب از حوضه آبریز اکولوژی منطقه صدمه میخورد. این روش مضرات مختلفی برای حوضههای آبریز کشور دارد، از جمله خشک شدن تالابها و افزایش ریزگردها.
باروری ابرها: روشهای اینچنینی در تامین منابع آبی کشور سهمی نسبتا ناچیز دارند. انجام صحیح اینگونه روشها (در زمان و مکان مناسب) میتواند بارش باران را در مقیاس محدود حدود ١٠ در صد افزایش دهد.
پس آیا حل مشکل آب در ایران به بن بست رسیده؟
جواب این سوال قطعا منفی است. اتخاذ تمامی راهکارهای ذیل (و نه فقط بخشی از آنها) باعث توسعه و استفاده پایدار از منابع آبی کشور میشود.
تصفیه فاضلاب برای آبیاری کشاورزی
روزانه حجم عظیمی از فاضلاب شهری در سراسر کشور تولید میشود و این روند با رشد جمعیت و افزایش تقاضای آب تصاعدی خواهد بود. در طی چند دهه اخیر تحقیقات فراوانی در زمینه تصفیه فاضلاب صورت گرفته و تکنولوژی کنونی امکان تفکیک تقریبا تمام ضایعات آبی را فراهم میکند (تحقیقات روی تصفیه مواد هورمونی حاصل از مصرف برخی قرصها ادامه دارد، هرچند میزان آنها عموما ناچیز است) آب تصفیه شده منبعی پایدار برای آبیاری کشاورزی در کشور است و میتوان آن را توسط شبکههای مجزا انتقال و برای آبیاری در مخازن ذخیره کرد. علاوه بر آن تصفیه فاضلاب شهری و صنعتی باعث کاهش آلودگی خاک، سفرههای آب زیرزمینی، رودخانهها، تالابها و غیره میشود، لذا ضروری است دولت سرمایهگذاریها را به توسعه تصفیه خانههای فاضلاب و ایجاد شبکههای انتقال آب حاصله به زمینهای کشاورزی معطوف کند، با این هدف که طی برنامهای میان مدت بیش از ٩٠ درصد فاضلاب تولید شده در کشور تصفیه شده و صرف تامین آب کشاورزان شود. با این استراتژی افزایش جمعیت و فاضلاب شهری/صنعتی فرصتی است برای تامین آب کشاورزی که بر خلاف سایر منابع، تحت تاثیر خشکسالیهای فصلی و سالانه قرار نمیگیرد.
آبیاری قطرهای
حدود ٩٠ درصد آب کشور صرف آبیاری کشاورزی میشود. در چند دهه اخیر تحقیقات زیادی روی تغییر الگوی آبیاری از غرقابی به آبیاری قطرهای صورت گرفته و نتایج نشان داده که آبیاری قطرهای بین ۴۰ تا ۷۰ درصد مصرف آب را کاهش میدهد. علاوه بر آن در حالی که در روش غرقابی گیاه زمانی آب مازاد دریافت میکند و زمانی در استرس کمآبی است، در آبیاری قطرهای دایما آب مورد نیاز گیاه تامین میشود. به همین دلیل بازدهی محصولات کشاورزی در آبیاری قطرهای به شکل قابل توجهی از آبیاری غرقابی بالاتر است (عمدتا ۱۰۰ درصد و در شرایط بهینه تا ۵۵۰ درصد افزایش بهرهوری)؛ لذا با این روش هم مصرف آب کشاورزی بطور محسوس کاهش پیدا میکند و هم تولید محصولات بیشتر میشود. تکنولوژی کنونی همچنین قادر است از طریق آبیاری قطرهای مواد مغذی گیاه را مستقیما تزریق کند. نتیجتا لازم نیست کشاورزی در زمینی با خاک حاصلخیز صورت گیرد. علاوه بر آن فسفر، نیترات و سایر آلایندههای آبی موجود در کودهای کشاورزی صرفا جذب گیاه میشوند و با جاری شدن آب روی زمینهای کشاورزی باعث آلودگی منابع آبی نمیشوند.
قیمتگذاری واقعی آب
دریافت هزینه واقعی آب از مصرفکننده یکی از موثرترین راهکارهای کاهش مصرف است. در عوض کشاورز باید احساس کند که در ازای پرداخت هزینه آب، دولت برای او آب کافی در زمان مورد نیاز، حتی در دوران خشکسالی، فراهم میکند و امکانات لازم برای آبیاری قطرهای را همراه با آموزش در اختیار میگذارد. قیمتگذاری واقعی آب باعث کنترل مصرف، تشویق کشاورزان به تغییر الگوی آبیاری و افزایش بهره وری میشود. نکته مهم آن است که دولت افزایش بودجه حاصله را صرف توسعه زیرساختهای آبی کشور کند و نه هزینههای جاری و نوسازی ساختمانهای دولتی و...
تغذیه سفرههای آب زیرزمینی
با توجه به قرار گرفتن کشور در منطقه خشک و نیمهخشک و روند افزایشی دمای هوا، آبخوانها بهترین مکان برای ذخیره منابع آبی هستند. اجداد ما با دانستن اینکه انتقال آب در سطح زمین باعث تبخیر و افزایش دمای آن میشود با حفر قنات آب خنکی که به صورت طبیعی با گذر زمان و از طریق عبور از لایههای زمین تصفیه شده را به شهر و روستا منتقل میکردند. اما نه تنها تغذیه طبیعی آب زیرزمینی بسیار زمان براست بلکه در آینده به دلیل کاهش میزان برف، که باعث پر شدن تدریجی این سفرهها میشود، و تشدید بارشهای سیل آسا، که عمدتا به شکل رواناب جاری میشود، این پروسه طولانیتر خواهد شد. یکی از مهمترین برنامههای دولت در تقویت منابع آبی کشور سرمایهگذاری و پژوهش در تغذیه مصنوعی آبخوانها است. در این روش رواناب سطحی به تالابهایی مصنوعی با نفوذپذیری بالا منتقل شده تا به تدریج به آبخوانها تزریق شوند. روشهای دیگری مانند Low Impact Development و ایجاد شهرهای اسفنجی در این قالب قرار دارند.
کاهش مصرف آب شهری
کنترل و کاهش مصرف آب شهرداری ها: اینکه شهرداریها سهل الوصول و بدون هزینهای به منابع آب زیرزمینی دسترسی داشته باشند نتیجهای جز اتلاف آب و تخلیه آبخوانها ندارد. شاهد هستیم که کارگران زحمتکش شهرداری در دامنه تپهها و پارکهای مختلف ساعتها مشغول آبیاری چمن و فضای سبز هستند، شیرهای آبی که باز مانده و شلنگهایی که آب را روانه گودال یا جدولی در گوشه خیابان میکنند. ضروری است شهرداریها مجاب شوند بابت مصرف آب هزینه واقعی و بروز آن را (با در نظر گرفتن هزینههای محیط زیستی) پرداخت کنند. متاسفانه در باور عموم صرفه جویی آب تنها به آب تصفیه شده محدود میشود، در حالی که قطره قطره آب را باید به عنوان سرمایه ملی محافظت کرد و بابت مصرف آن هزینه پرداخت. در همین راستا تمام ارگانهای حکومتی و صنایع باید موظف شوند هزینه واقعی و بروز مصرف آب را پرداخت کنند.
کنترل نشتی آب
نویسنده به آمار دقیق نشتی آب شهری در ایران دسترسی ندارد اما حتی در کشورهای پیشرفته میزان نشتی به بیش از ٤٠ درصد میرسد. کنترل و بهرهبرداری از این آب تلف شده سهم عمدهای در تامین آب شهری خواهد داشت. دولت با اعمال مشوقها و برنامههای تنبیهی باید سازمانهای مربوطه در کشور را مجاب کند که میزان نشتی آب را به صفر برسانند.
مطالبه هزینه واقعی آب شهری: برداشتن یارانه دولتی آب مصرفی و گرفتن هزینه واقعی آب تاثیر عمدهای در تغییر الگوی مصرف خواهد داشت. در عوض دولت با فراهم کردن تکنولوژیهای کاهش مصرف آب مانند شیرهای فشاری یا دارای چشم الکترونیک شهروندان را به کاهش بیشتر مصرف تشویق کند.
فرهنگسازی از دوران مدرسه: آشنا ساختن دانشآموزان در تمام مقاطع تحصیلی با اثرات تغییر اقلیم، افزایش جمعیت و مصرف ناصحیح آب در کیفیت زندگی آینده آنها برای توسعه پایدار ایران حیاتی است.
آب شیرینکنها: یکی از گرانترین روشهای تامین آب که در آینده کشور به آن، برای مصارف شهری، نیاز پیدا خواهد کرد. با رد کردن آب دریا از یکسری غشا با فشار بالا نمک و سایر ناخالصیها جدا شده به دریا باز گردانده میشوند و آب خالص وارد شبکه میشود. با توجه به هزینه بالای تولید، بهرهبرداری و تامین انرژی، و در نظر داشتن اولویتهای اساسی ذکر شده در بالا، سرمایهگذاری در این روش آنهم در مقیاس بزرگ بیشتر جنبه شعاری خواهد داشت. در این زمینه دولت میتواند روی تحقیقات و بومیسازی تکنولوژی، افزایش بهرهوری با صرف انرژی اندک و استفاده از انرژیهای سبز مانند بادی و خورشیدی و کاهش قیمت تمام شده سرمایهگذاری کند. همچنین با فراخوان شرکتهای دانشبنیان داخلی در یک رقابت سالم بهترین طرحهای تحقیقاتی را انتخاب کرده و سرمایه و بودجه لازم را برای آنها فراهم کند. پس از مدتی شرکتهای بومی قادر خواهند بود با مشارکت دانشگاهها آب شیرین کنها را به عنوان منبع آبی جدید تولید و به بهرهبرداری برسانند.
داده: اساسیترین و بنیادیترین مولفه برای توسعه پایدار و بهرهبرداری و حفظ آب و محیط زیست سرمایهگذاری روی ثبت دادههای دقیق و کامل در ابعاد زمانی و مکانی وسیع است؛ از میزان و کیفیت تمام منابع آبی گرفته، تا جنس خاک، کاربری اراضی و غیره. بدون داشتن دادههای درست و بلندمدت، انجام هر گونه مطالعه و تحقیق برای برنامهریزیهای درست کوتاه و بلندمدت غیرممکن است. تدوین قانون دسترسی آزاد به دادهها و افزایش دادههای کنترل کیفی شده نقشی مهم در توسعه آبی کشور خواهد داشت.
اصلاح ساختار مدیریت آب کشور: اینکه یک وزارتخانه وظیفه خود را تنها تولید آب بداند به هر قیمت، وزارتخانه دیگر خود را موظف به تامین آب کشاورزی، سازمان دیگر وظیفهاش حفظ محیط زیست و دیگری گسترش فضای سبز؛ اینکه مدیران آب به دلیل گرایشات سیاسیشان انتخاب شوند و پس از مدتی اندک عزل و در جایی دیگر مشغول به کار گردند؛ اینکه انتخاب مدیران و روسای سازمانها سلسلهوار از وزیر تا معاون سازمان کوچک دولتی انتصابی باشد و مدیران قدرت بیحد عزل و نصب داشته باشند بدون وجود سیستم نظارتی و بازخواست؛ اینکه شرکتی طرح بدهد، دیگری اجرا کند و دولت در نهایت بهرهبردار باشد و هیچکس جوابگوی مشکلات عدیده در پروژه نباشد. با این ساختار نمیتوان انتظار مدیریت بلندمدت و یکپارچه منابع آبی را داشت.
نیاز اصلی کشور تدوین و اجرای قوانین و سیاستهای مناسبی است که ساختار دولت و تمام ارکان و سازمانهای تصمیمگیرنده در امور آب را به طور مداوم بازبینی و اصلاح کند. مدیریت آب کشور نیازمند سازمانی است مرکزی متشکل از تکنوکراتها بدون اثرپذیری از گرایشات سیاسی و حزبی، که مسوولیت آن تامین آب، کنترل و قیمتگذاری مصرف (کشاورزی، صنعتی و شهری) و حفظ کیفیت آب و خاک باشد. سازمانی که بهترین مدیران از بین صدها متقاضی و طی روندی مناسب و شفاف انتخاب (و نه منصوب) میشوند و تحت نفوذ و اثرپذیری سیاست دولتها نیستند. سازمانی که قادر است برای پروژههای بزرگ آبی که آینده ١٠٠- ٥٠ سال ایران را رقم میزنند درست برنامهریزی و تصمیمگیری کند. دولت نیازمند تدوین قوانین و سیاستهای مناسب برای حمایت مالی دانشگاهها و شرکتهای دانشبنیان برای توسعه تکنولوژیهای آبی است. شرکتهای بومی که قادر باشند طراحی، ساخت و بهرهبرداری بلندمدت پروژههای آبی را بر عهده بگیرند و نسبت به عواقب پروژههایشان مسوول باشند. و سخن پایانی اینکه حل مشکلات آبی کشور نیازمند اتخاذ راهکارهای متنوع برای مصرف بهینه و چند باره قطره قطره آب است نه کنترل و استحصال کامل منابع آبی. ﺑﺎ ﺭﺷﺪ ﺟﻤﻌﻴﺖ و ﺗﻐﻴﻴﺮ اﻗﻠﻴﻢ ﺩﺭ ﺁﻳﻨﺪﻩای ﻧﻪ ﭼﻨﺪاﻥ ﺩﻭﺭ ﻛﺸﻮﺭﻫﺎﻱ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ با خشکسالی و گسترش بیابانها ﺭﻭبهرﻭ ﺧﻮاﻫﻨﺪ ﺷﺪ. ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬاﺭﻱ ﺩﺭ ﺗﺤﻘﻴﻘﺎﺕ ﺩاﻧﺸﮕﺎﻫﻲ و ﺻﻨﻌﺘﻲ ﺑﺮاﻱ ﮔﺴﺘﺮﺵ ﺗﻜﻨﻮﻟﻮﮊﻱﻫﺎﻱ ﺟﺪﻳﺪ و ﻧﻮ ﺩﺭ ﺻﻨﻌﺖ ﺁﺏ ﺑﺎﺯاﺭ اﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﺑﺰﺭﮔﻲ ﺑﺮاﻱ ﻛﺸﻮﺭ ﺩﺭ ﺳﺮاﺳﺮ ﺟﻬﺎﻥ اﻳﺠﺎﺩ ﺧﻮاﻫﺪ ﻛﺮﺩ. ﺩﺭ ﺁﻳﻨﺪﻩ ﺻﺮﻓﻪ اﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﺁﺏ ﺑﺮاﻱ اﻳﺮاﻥ، اﻟﺒﺘﻪ ﭘﺲ اﺯ ﺣﻞ ﻣﺸﻜﻼﺕ ﻣﻮﺟﻮﺩ، ﻧﻪ ﺩﺭ ﺻﺎﺩﺭاﺕ ﻛﺸﺎﻭﺭﺯﻱ و منابع ﺁبی ﺑﻠﻜﻪ ﺩﺭ ﺻﺎﺩﺭاﺕ ﺗﻜﻨﻮﻟﻮﮊﻱهای تامین و ﻣﺼﺮﻑ ﺑﻬﻴﻨﻪ ﺁﺏ ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮﺩ.