معمای قتل مرد خیاط در هالهای از ابهام
جوانی که متهم است دوستش را به قتل رسانده و جسدش را به آتش کشیده، در جلسه دادگاه مدعی شد بیگناه است و تحت فشار به قتل اعتراف کرده است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، این پرونده از روز ١٦ شهریور ٩٦ و زمانی گشوده شد که به پلیس خبر دادند محوطه متروکی در یکی از محلههای پایتخت آتش گرفته است. آتشنشانان پس از اطفای حریق، در حال کشف علت حادثه بودند که ناگهان جسد سوخته مردی را پیدا کردند. با ورود کارآگاهان پلیس به ماجرا مشخص شد جسد متعلق به خیاط محله به نام حسن است که چند ساعت قبل با یکی از دوستان خود در کارگاهش حضور داشت. به این ترتیب دوست او که داریوش نام دارد بهعنوان اولین مظنون بازداشت شد.
او که ابتدا مدعی بود بیگناه است و از ماجرای قتل خبر ندارد، وقتی تحت بازجوییهای فنی قرار گرفت، به کشتن دوستش اعتراف کرد و تهمتی به او زد. این مرد گفت: «حسن دو فیلم غیراخلاقی داشت و در تلفن همراهش نگهداری میکرد. چند بار از او خواستم دست از این کارهایش بردارد اما قبول نکرد. او فیلم را به من داده بود تا به امانت برایش نگه دارم اما بعد از مدتی آن فیلمها از گوشیام پاک شد. حسن فکر کرد میخواهم آن را پخش کنم و آبرویش را ببرم. هرچه گفتم گم کردهام باور نکرد. روز حادثه، با هم قرار گذاشتیم تا درباره همین فیلم حرف بزنیم. موقع رفتن به کارگاهش، دو بطری دوغ خریدم و یکی از آنها را با قرص مسموم کردم. وقت شام به کارگاهش رسیدم، شام خوردیم و او بعد از مصرف دوغ بیهوش شد و فوت کرد. از ترس، جسدش را لای پتو پیچیدم و به خرابه پشت کارگاه بردم. میخواستم شب برگردم که دفنش کنم اما یکی از فامیلهایش زنگ زد و گفت خرابه آتش گرفته و جسد سوختهشده حسن را پیدا کردهاند».
پس از این اعترافات پرونده روال قانونی خود را طی کرد و قرار مجرمیت و کیفرخواست علیه داریوش صادر شد اما پس از آن در حالی که اولیای دم برای این مرد درخواست مجازات قصاص کرده بودند، او اتهامش را انکار کرد و در ادعاهایی جدید گفت: «آن روز برای خوردن شام به کارگاه خیاطی حسن رفتم و با هم شام خوردیم. قرار بود همان شب به خیابان برویم و آگهی خیاطی را روی دیوارها بچسبانیم. بعد از خوردن شام، برای عوضکردن لباسهایم به مغازه خودم رفتم و ٤٠ دقیقه بعد برگشتم اما حسن در کارگاهش نبود. دو ساعت بعد، یکی از آشناهایش زنگ زد و گفت اطراف کارگاه آتشسوزی شده و جسد حسن را پیدا کردهاند». این مرد مدعی بود نمیداند قتل توسط چه کسی انجام شده است بااینحال او با توجه به اعترافات اولیهاش در زندان ماند تا اینکه دیروز پای میز محاکمه رفت. در این جلسه نماینده دادستان جرم داریوش را محرز دانست و خواستار مجازات او شد. اولیای دم مقتول نیز یک بار دیگر تکرار کردند خواهان قصاص متهم هستند. در ادامه وقتی نوبت به داریوش رسید تا از خودش دفاع کند، بار دیگر اتهام قتل را رد کرد و گفت تحت فشار به ارتکاب جنایت اقرار کرده بود. او توضیح داد: «همزمان با مرگ حسن پسری به اسم مسعود پدر و مادر و پدربزرگ خودش را با آبمیوه مسموم کرده و به قتل رسانده بود. افسر پرونده من این ماجرا را برایم تعریف کرد و پرونده مسعود را نشانم داد و از من خواست عین اعترافات میلاد را تکرار کنم من هم همین کار را انجام دادم ولی واقعا بیگناه هستم».
در این هنگام قاضی خطاب به متهم گفت: «اول اینکه مسعود مقتولان را با آبمیوه مسموم کرده بود و تو گفتهای این کار را با دوغ انجام دادی؛ دوم اینکه مسعود اجساد را آتش نزده بود درحالیکه تو به آتشافروزی اعتراف کردی؛ بنابراین ادعایی که حالا مطرح میکنی، نمیتواند درست باشد». متهم در پاسخ به این سؤال تکرار کرد عین اعترافات مسعود را گفته است. او افزود: «وقتی به زندان رفتم مسعود را از نزدیک دیدم و با او حرف زدم. اینطوری جزئیات بیشتری از آن قتل به دست آوردم و در بازپرسی همان حرفها را تکرار کردم». بنا بر این گزارش در ادامه جلسه دادگاه وکیل متهم از او دفاع کرد و سپس هیئت قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.