۴ عامل موفقیت ایران در خاورمیانه
ایران بزرگترین برنده تحولات سالهای اخیر خاورمیانه است که به اصطلاح «بهار عربی» نامیده میشود. پس از اینکه روسیه توانست با موفقیت به اهداف خود در سوریه دست یابد، ایران پیروزیهای بزرگ خود را در ۴ کشور عربی عراق، لبنان، سوریه و یمن جشن گرفت.
برخی دولت اوباما را بهخاطر قدرت گرفتن ایران در منطقه سرزنش میکنند. زمانی که آمریکا به همراه قدرتهای جهانی به منظور محدود کردن برنامههای هستهای ایران برجام را امضا میکرد، منتقدان بر این باور بودند که برای مقابله با نفوذ ایران در منطقه دولت اوباما باید پافشاری بیشتری میکرد. ملایمت دولت آمریکا در زمان سکانداری باراک اوباما شاید یکی از عوامل گسترش قدرت ایران در منطقه باشد، اما به عقیده کارشناسان دلیل اصلی این امر به تحولات ۴ کشور عربی برمیگردد. در هر یک از این ۴ کشور، رقیبان ایران ناخواسته نقشی کلیدی در تقویت موقعیت ایران و اتصال مناطق شیعهنشین ایفا کردند. به گزارش دنیای اقتصاد، به بیانی دیگر، تمام مداخلات خارجی که در کشورهای عربی منطقه صورت گرفت، نتیجهای جز قدرت گرفتن گروههای شیعه حامی ایران نداشت. در برخی از این کشورها، یکی از دلایل این پیامد، مخالفت ملیگراها با مداخلات خارجی بوده است. در تمام این چهار کشور عربی، این مداخلات خارجی ارتباط مذهبی بین کشورهای منطقه را تقویت کرد، اتفاقی که تحقق آرمانهای ایران را برای تبدیل به قدرت برتر منطقهای ممکن ساخت. پرسش مهمی که در این رابطه مطرح میشود این است که چگونه مداخلات خارجی در این ۴ کشور عربی، ایران را برنده بازی خاورمیانه ساخت؟
۳ دشمن و یک دوست
به نوشته مجله آمریکایی «نشنال اینترست»، اسرائیل اصلیترین دشمن جمهوری اسلامی است. با این حال صهیونیستها ناخواسته اولین مورد از کشورهای عربی را به حوزه نفوذ ایران وارد کردند. در سال ۱۹۸۲، حمله نظامی اسرائیل به لبنان و اشغال جنوب این کشور تا ماه مه ۲۰۰۰، باعث تقویت نفوذ ایران شد. یکی از پیامدهای این تجاوز - و به عبارتی مهمترین پیامد آن - ظهور سازمانی شیعه و تحت حمایت ایران، حزبالله، بود. حزبالله لبنان که در هر دو زمینه نظامی و سیاسی موفقیتهای چشمگیری بهدست آورده است، از انقلاب اسلامی الهام میگرفت. مقابله با اشغالگریهای اسرائیل، حمایت فراگیر بزرگترین بخش لبنان (اهل تشیع) را بسیج کرد. طی این سالها، اشغالگریهای رژیم صهیونیستی موجب گسترش نفوذ گروه تحت حمایت ایران در جریان سیاسی لبنان شد. چنین نیروی قدرتمندی، عاملی تضمینی برای اثرگذاری ایران در لبنان بوده است. بنابراین ایران - بزرگترین دشمن اسرائیل - توانست یک پایگاه دائمی در شمال مرزهای فلسطین اشغالی ایجاد کند.
مورد دوم عراق است. در عراق- کشوری که همواره رقیب ایران بوده است - نیز یکی از دشمنان جمهوری اسلامی موجب گسترش قدرت ایران شد؛ آمریکا. در سال ۲۰۰۳ آمریکاییها به منظور سرنگونی صدام و برقراری دموکراسی در عراق، به این کشور حمله نظامی کردند. برگزاری انتخابات در کشوری همچون عراق که تقسیمبندیهای قومی و نژادی دارد به معنای آن است که بزرگترین گروه قرار است برنده انتخابات شود. شیعیان بزرگترین گروه جمعیتی را در عراق تشکیل میدهند. از طرفی رهبران شیعه عراق ارتباطات نزدیکی با جمهوری اسلامی دارند. بنابراین مداخله نظامی آمریکا در عراق و تلاش برای برقراری نظام دموکراسی در این کشور، نتیجهای جز قدرت گرفتن نیروهای عراقی حامی ایران نداشت. سومین مورد از مداخلات خارجی که به گسترش نفوذ ایران کمک کرد در سوریه اتفاق افتاد. البته در مورد سوریه شرایط اندکی متفاوت است. مداخلهای که در سوریه صورت گرفت توسط کشوری بود که درحال حاضر متحد ایران است؛ روسیه. پاییز سال ۲۰۱۵ روسها به منظور حمایت از دولت قانونی سوریه و مقابله با گروههای تروریستی، نیروهای نظامی - جنگندهها- خود را وارد این کشور کردند. ایران، حزبالله و دیگر شبهنظامیان شیعه نیز به کمک ارتش و نیروهای مردمی سوریه شتافتند. همانند موارد دیگر، حمایت ایران و شیعیان منطقه از دولت علوی سوریه، وابستگی مذهبی مشترک دیگری ایجاد کرد. از طرفی به نظر میرسید وابستگی دولت بشار اسد به شبهنظامیان شیعه تحت حمایت ایران تضمینی دیگر برای نفوذ قدرت ایران باشد. در این رابطه اسرائیلیها نگران این هستند که مبادا دین سوریه به ایران و حزبالله به حضور نظامی دائم در این کشور و در نزدیکی مرزهای فلسطین اشغالی منجر شود. البته بیانیه اخیر روسها تاییدی بر این حضور نظامی است.
در نهایت، میتوان از مورد یمن یاد کرد که همچنان جنگ با فاجعهای بزرگ برای مردم این کشور ادامه دارد و هنوز در مورد عمق پیامدهای آن مطمئن نیستیم. در این راستا یک چیز واضح است: بمباران ادامهدار جنگندههای ائتلاف سعودی نمیتواند انصارالله را از قدرت کنار زند. بهعلاوه ائتلاف نظامی کشورهای عرب منطقه - با همراهی قدرتهای غربی - برای مقابله با انصارالله، یمنیها را از عربستان و دیگر کشورهای عرب منطقه دور و آنها را به دولت ایران نزدیکتر کرده است، اتفاقی که تضمینی دیگر برای گسترش نفوذ ایران در جهان عرب است. یکی از مزیتهای تهران در جلب حمایت یمنیها، مجاورت مرزهای این کشور با رقیب اصلی ایران یعنی عربستان است. چنین شرایطی میتواند جنگ سرد میان ایران و عربستان را به رویارویی مستقیم این دو کشور تبدیل کند.
بیثباتی و چندقطبی شدن مداوم منطقه، برخی ابهامات را درخصوص آینده خاورمیانه ایجاد کرده است. پیشرفتهای سالهای اخیر ایران که با مداخله نظامی آمریکا در عراق و بهار عربی در کشورهای منطقه به اوج رسید، بیانگر دستاورد بزرگ جمهوری اسلامی است، دستاوردی که ارتباطی با موضوع هستهای ندارد. بهطور خلاصه دلیل اصلی پیروزیهای ایران در ۴ کشور عربی نخست، تقسیمات قومی-مذهبی منطقه بهخصوص در ارتباطات فرامرزی شیعیان و دوم، مداخلات خارجی بوده است. در هر یک از این چهار مورد، ایران تنها کشوری بود که بیشترین منفعت را بهدست آورد. این شرایط چالشهایی جدی برای عربستان سعودی، متحدان این کشور و رژیم صهیونیستی ایجاد کرده است. در واقع دلیل اصلی نزدیکی اخیر ریاض و تلآویو قدرت گرفتن ایران است. در مصاحبهای که رئیس کارکنان اسرائیل با شبکه خبری عربستانی داشت از اشتیاق مشارکت اطلاعاتی اسرائیل با آلسعود برای مقابله با ایران خبر داد. چنین تحولاتی احتمال تغییر در خاورمیانه و حرکت به سوی جنگ یا صلح را افزایش خواهد داد؛ جنگی که به احتمال زیاد میان اسرائیل و متحدان منطقهای ایران، بهخصوص حزبالله، و صلح احتمالی میان اسرائیل و عربستان (و متحدان منطقهای عربستان) به وقوع خواهد پیوست. یکی از نقشآفرینان در این خصوص دولت ترامپ است، دولتی که روابطی نزدیک با اسرائیل و عربستان سعودی دارد. بهرغم اظهارنظرات شدیداللحن، تاکنون ترامپ سعی کرده است از تحولات خاورمیانه دوری کند. البته چالشهای دولت ترامپ پس از نابودی داعش در عراق و سوریه شدت خواهد یافت. در این رابطه شاید نزدیکی اسرائیل و شاهزادگان سعودی فرصتی مناسب برای دولت ترامپ باشد تا برخی از سیاستهای خاورمیانه خود را نمایان کند.