سهم تهران از دو یکدستی
دیدار اعضای شورای شهر تهران پس از شروع به کار رسمی با رئیس قوهمجریه در دورههای گذشته همواره بهعنوان روالی ثابت اما با فواصل زمانی متفاوت انجام شده است؛ دیدارهایی گاه مهم و سازنده و گاه بینتیجه. روز گذشته هم اعضای شورای شهر کنونی تهران و شهردار پایتخت به دیدار حسن روحانی رفتند. باید دید نتایج این دیدار چه ثمراتی برای تهران پرمشکل و ساکنانش دارد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، وقتی محمود احمدینژاد با کسوت سابق شهردار تهران روی صندلی رئیسجمهوری ایران نشست، بسیاری از مردم علاوه بر جریان نزدیکش در مدیریت شهری و بیرون از آن این امید را داشتند که او بهدلیل درک موقعیت و وضعیت شهر و شهرداری تهران، پس از رئیسجمهورشدن نگاهی متفاوت و سازنده به پایتخت خواهد داشت. از همه جدیتر مهدی چمران، حامی اصلی او بهعنوان رئیس شورای شهر تهران بود. اما خیلی زود خود چمران در همان دولت نهم به بیمهری احمدینژاد نسبت به مدیریت شهری اعتراف کرد. احمدینژاد در اختصاص اعتبارات مصوب برای شهر تهران کوتاهیهای آشکاری داشت که از آن جمله عدم ابلاغ مصوبه سال ٨٧ برای پرداخت
دو میلیارد دلار حملونقل ریلی تهران و کلانشهرها بود. تنها دیدار متفاوت شوراها با رئیسجمهور حضور احمدینژاد بهعنوان رئیسجمهور در صحن شورای دوم شهر تهران بود. دیداری که در ابتدای دوره سوم تکرار نشد چون دیگر احمدینژاد به اعتراف مدافعان اصولگرایش در شورای سوم – که تقریبا همان اعضای شورای دوم بودند – دیگر احمدینژاد قبل نبود.
در میان دیدارهای سران سه قوه دیدار با رؤسای قوهمقننه و قضائیه هم چندان مرتب و معمول نبوده است. چه اینکه آیتالله هاشمیشاهرودی با شورای سومیها دیدار دارد اما این دیدارها در دورههای بعد ادامهدار نشدند.
فارغ از انجام دیدارهای مشترک و نتایج آن، مرور خواستههای اعضای شورای شهر تهران در دوره دوم و سوم و چهارم در دیدار با رؤسای جمهور نشان میدهد، خواستههای آنها همیشه مواردی تکراری و مشابه بودهاند. خواستههایی که بعضا بدون تغییر از یک دوره به دوره بعد به ارث رسیدهاند. برخی خواستهها مانند مطالبات حملونقل ریلی تغییراتی دارند و برخی دیگر مانند بافت متراکم و فرسوده چون بمبی ساعتی از این مدیریت شهری و دولت به مدیریت شهری و دولت بعد دستبهدست میشود و معلوم نیست در دستان کدامیک بالاخره منفجر میشود.
اگر خواستههای شورای سوم و چهارم از دولت دهم و یازدهم و خواستههای شورای پنجم از دولت دوازدهم را با جریانهای سیاسی و شهرداران متفاوت مرور کنیم، متوجه میشویم که خواستههای شورای چهارمیها تکرار خواسته شورای سومیها بوده و خواستههای شورای پنجمیها هم تکرار خواستههای شورای چهارمیهاست. اهم موضوعات مطرحشده از سوی تکتک اعضای شورای چهارم با رئیسجمهور روحانی شامل توسعه و تکمیل ناوگان حملونقل عمومی، ایجاد زیرساختهای سختافزاری در حوزه فرهنگ و هنر، افزایش سلامت شهروندان و مقابله با عواملی که سلامتی شهروندان را تهدید میکند، رسیدگی به ابنیه تاریخی پایتخت و نوسازی بافتهای فرسوده و ازدسترفتن باغات، عملیاتیکردن قانون برنامه سوم و مدیریت یکپارچه شهری و برگزاری انتخابات، شهرکهای اقماری پایتخت، مشکلات مسکن مهر، انجام تعهدات دولت در حوزه مترو و نوسازی ناوگان اتوبوسرانی، مدیریت یکپارچه شهری و درآمدهای پایدار، وضعیت اسفناک ساختوساز در حریم پایتخت، مدیریت بحران میشود. حالا خوب است بدانید این موضوعات که عموم مردم تهران هم میتوانند درباره آنها ساعتها صحبت کنند، در جلسه روز گذشته رئیسجمهور روحانی با اعضای شورای پنجم با اندکی تفاوت تکرار شده است. گویی تهران در سالهای گذشته در مهمترین موضوعاتی که مسئولانش درباره آنها اتفاقنظر داشتهاند، تکانی نخورده است و مشکلات با تغییراتی که چندان چشمگیر نبودهاند، همچنان ادامه دارند و در برخی موارد نظیر آلودگی هوا مشکلات چند برابر و تلنبار شدهاند.
حسن خلیلآبادی یکی از اعضای شورای پنجم میگوید: آلودگی هوا، مشکلات زیستمحیطی، ترافیک، معماری و شهرسازی، بافت فرسوده، تحقق درآمدهای پایدار و مدیریت یکپارچه شهری از موضوعاتی بوده که در این دیدار مطرح شده است. او میگوید: وظایفی که دولت در حوزه توسعه مترو و تأمین ناوگان اتوبوسرانی داشته، یادآور شدیم و همچنین درباره واگذاری بخشی از وظایف دولت به حاکمیت محلی صحبت شد.
محسن هاشمی که پس از سالها مدیرمتروبودن و آشنایی با مشکلات و محدودیتهای مترو بهعنوان حداقل یکی از معضلات جدی تهران، حالا بهعنوان رئیس شورای شهر تهران در دیدار با رئیسجمهور خیلی خوب مشکلات کهنه تهران را زیر و رو بیرون میکشد، در این دیدار گفت که پایتختبودن برای تهران بار گرانی را بهوجود آورده که مشکلات قدیمی و حلنشدهای مثل ترافیک، تراکم اداری و تأمین نیازمندیهای سیاسی، فرهنگی و امنیتی از اثرات آن است. او موضوع حل معضل بافت فرسوده در بخشهای مرکزی را پیش کشید و حادثه پلاسکو را یک نمونه و هشدار بر این بمب ساعتی مثال آورد و در این میان وارد موضوع جدی تبدیل باغها و اراضی شمال شهر تهران به برجها و مجتمعهای تجاری شد.
هاشمی درعینحال بر اهمیت تحقق مدیریت یکپارچه شهری و واگذاری برخی از تصدیهای دولت به شهرداریها تأکید کرد اما شاید تنها مورد متفاوت در دیدارهای دوطرفه شورا و شهرداری و دولت در این سالها صحبت صریح محسن هاشمی از میزان قابلتوجه انواع بدهیهای شهرداری تهران باشد که میتوان آن را به «ورشکستگی شهرداری تهران» تعبیر کرد. در دوره سوم و چهارم که محمدباقر قالیباف، شهردار تهران بود و مهدی چمران رئیس شورای شهر تهران، آنها در دیدارهای مشترک هیچگاه از مشکلات درونی شهرداری تهران که نتیجه مدیریت خودشان بود با احمدینژاد و بعد با روحانی صحبت نمیکردند و تنها موضوعی که پیش میکشیدند، طلبهای شهرداری تهران از دولت بود.
حالا محسن هاشمی در دیدار مشترک با رئیسجمهور از اینکه وارث معضلات فراوانی از جمله بدهی ۲۰هزارمیلیاردتومانی به بانکها
- بهویژه بانک شهر که متعلق به خود شهرداری است - شدهاند، صحبت میکند و اینکه اینها بخشی از بدهیهاست و از دولت میخواهد در مورد بهره ماهانه این بدهیها به مدیریت شهری کمک کند.
وقتی جمع اصولگرایان شورا و شهرداری و دولت در سال ٨٤ جمع شد و احمدینژاد از بهشت به پاستور رسید، بسیاری از تحلیلها و احتمالات به این سمت میرفت که با این تجمیع سیاسی و مدیریتی وضع تهران بهتر از گذشته خواهد شد اما مدتی کوتاه نگذشت که همین جریان اصولگرا در باب عدمالنفع تهران صحبتهای زیادی کردند و اگر محمدباقر قالیباف بخشی از پولهای تهران را خرج خود تهران نمیکرد، هماکنون پایتخت حتی همین وضع امروز را هم نداشت. با همین نگاه حالا اصلاحطلبان در شرایطی مشابه قرار گرفتهاند و میلیونها رأیدهنده به مجلس دهم، دولت دوازدهم و شورای پنجم چشم امید به خروجی اثربخشی از این یکدستی برای تهران دارند و باید منتظر ماند و دید که اصلاحطلبان بهقدرترسیده تجربه اشتباه اصولگرایان را تکرار میکنند یا از این آزمون مشترک بهنفع مردم سربلند بیرون میآیند؟