سایه اقتصاد مردانه بر سر اشتغال زنان
در دو دهه اخیر، زمینه بالا بردن سطح ارتقای تحصیلی زنان افزایش داشته و ورود زنان به بازار کار را باید یک فرصت تلقی کرد
در سالهای گذشته نرخ مشارکت زنان در عرصههای متعدد افزایش چشمگیری داشته و یکی از این عرصهها، بازار کار و مساله اشتغال زنان است که این موضوع را از مناظر مختلفی میتوان مورد بررسی قرار دارد. شاید یکی از دلایل عمده گسترش چشمگیر ورود زنان به بازار کار، مشکلات و بحرانهای مالی است که خانوادهها در سالهای اخیر به دلیل شرایط نابسامان اقتصادی با آن مواجه شدهاند. البته این نکته را نمیتوان به عنوان دلیل اصلی این مساله قلمداد کرد. به نظر میرسد مهمترین دلیل حضور گسترده زنان در بازار کار پی بردن به توانمندی و استعدادهای آنان در حوزههای مختلف است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از قانون، بیتردید این تواناییها بر کسی پوشیده نیست و زنان توانستهاند در چند دهه اخیر بیش از گذشته تواناییهای خود را به منصه ظهور برسانند و جای خود را در عرصههای مختلف علمی، فرهنگی و اقتصادی باز کردهاند. با وجود آنکه نرخ مشارکت زنان در عرصههای متعدد افزایش قابل توجهی در سالیان اخیر داشته ولی آنگونه که باید و شاید از ظرفیتها و توانمندیهای آنان در کشور استفاده نمیشود. این در حالی است که زنان ایرانی از دیرباز در محیطهای کار روستایی حضور فعال و چشمگیری داشتهاند و در کنار انجام کارهای خانه به طور غیر مستقیم در فعالیتهای مولد اقتصادی شرکت میکردند. در حال حاضر نیز بخش بزرگی از تولیدات صنایع دستی، قالیبافی، امور زراعی، باغی و دامی کشور توسط زنان انجام میشود. علاوه بر آن زنان در بسیاری از فعالیتهای دیگر مانند تصاحب صندلیهای دانشگاه و همچنین عرصههای علمی، پزشکی و میادین ورزشی، گوی سبقت را از مردان ربودهاند.
سبقت ورود زنان به بازار کار بر مردان
از دیدگاه دکتر نیلی، سه ویژگی بازار کار ایران در آینده «جوانی، دانش آموختگی و حضور زنان» است و در سه سال اخیر با ورود بیشتر زنان به بازار کار نسبت به مردان مواجهایم. دستیار ویژه رییس جمهور در امور اقتصادی در کارگاه بین المللی مطالعات بازار کار در مجموعه تلاش، گفت: اگر بخواهیم به ازای هر یک درصد رشد ١٠٠ هزار شغل استفاده کنیم باید به رشد بالا و با کیفیت برسیم. از سال ٢٠١٣ شاهد تحولات در بازار کار بودیم؛ اکنون ورود به بازار کار افزایش یافته، در حالی که سهم دانشجویان در دانشگاهها رو به کاهش است. بررسی وضعیت اشتغال در سالهای ٢٠٠٦ تا ٢٠١٣ نشان میدهد که تعداد مطلق اشتغال زنان کاهش و اشتغال مردان افزایش یافته بود. اما در سه سال اخیر با روند معکوسی مواجه بودیم؛ بهگونهای که با ورود بیشتر زنان نسبت به مردان به بازار کار مواجهیم. با وجود اینکه نرخ مشارکت زنان در سال های اخیر به حدود ١٧ درصد رسیده اما ورودی بازار کار زنان، بالاتر از ٥٠ درصد است. کمترین و بیشترین نرخ مشارکت زنان در کشور در سالهای ١٩٩٦ و ٢٠١٦ بوده است. باید سالیانه بیش از ٨٠٠ هزار شغل در کشور ایجاد کنیم. در سالهایی با رشد بدون اشتغال و در دورانی با اشتغال بدون رشد مواجه بودیم؛ بنابراین نیاز به رشد فراگیر داریم.
اشتغال زنان به منزله یک فرصت
زنان ۵۰ درصد جمعیت کشور را تشکیل میدهند و از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون در عرصههای مختلف سیاسی و اجتماعی نقشآفرینی کردهاند. در این خصوص محسن ایزدخواه، کارشناس اقتصادی در بخشی از یادداشتی بیان کرده است: با توجه به اینکه در دو دهه اخیر زمینه بالا بردن سطح ارتقای تحصیلی زنان افزایش پیداکرده است، ورود زنان به بازار کار را باید یک فرصت تلقی کرد. با این وجود بر اساس آموزههای دینی، زن در قالب ازدواج از مرد نفقه دریافت میکند و گرداننده زندگی و معاش مرد است؛ به همین دلیل بهطور طبیعی این ذهنیت در جامعه وجود دارد که اگر فرصتهای شغلی به مردان اختصاص پیدا کند، بستر ازدواج در جامعه بهتر فراهم خواهد شد اما باید پذیرفت که شرایط اجتماعی و اقتصادی زندگی امروز به نحوی است که با اشتغال مرد بهتنهایی نیاز اقتصادی خانوار تامین نمیشود و این رشد و ارتقای فکری در بستر خانواده به وجود آمده که برای یک زندگی مشترک باید زمینههای رفاه خانواده از سوی دو طرف تامین شود و این یک امر یکسویه نیست. بنابراین با نگاه کلی به ساختار فرهنگی و اقتصادی جامعه، ورود زنان به بازار کار را باید امر مثبت و مبارکی تلقی کرد. تجربه نشان داده است حضور زنان در ساختار اداری کشور، دارای عملکرد مثبت بوده و عملکرد آنها کمتر از مردان نبوده است. در بررسیهای انجامشده میزان تخلفات زنان در مشاغل همسان نسبت به مردان بسیار کمتر بوده است.
چالش جمعیتی
در این زمینه وحید شقاقی شهری، استاد دانشگاه میگوید: شرایط اقتصادی ایران پس از انقلاب و در دهه 60 بسیار خاص بوده است؛بهگونهای که نرخ رشد جمعیت به بیش از سه و نیم درصد رسید و این جمعیت هر مرحلهای را که طی کرده، اقتصاد ایران را با چالش مواجه کرده است. اولین چالش بحث مدارس بود، مدرسهها شرایط خاصی را تجربه میکردند؛ به گونهایکه برخی از آنها به صورت سه شیفته اداره میشد. چالش بعدی، چالش دانشگاهها بود که در دوران ورود دههشصتیها به دانشگاه، ورودی دانشگاهها به شدت افزایش پیدا کرد و به عبارتی تقاضا بسیار زیاد و عرضه کم بود و حاصل آن یک حرکت شتابان در توسعه دانشگاهها بود بنابراین دانشگاههای کشور به جای اینکه به سمت توسعه کیفی پیش برود، گسترش کمی پیدا کرد و همانگونهکه میبینید ،حاصل آن شتابزدگی و عدم بررسی فضای جامعه، امروز خود را در بازار کار نمایان کرده است.
در حال حاضر سالی بیش از یک میلیون نفر متقاضی از سوی دانشگاهها به بازار کار افزوده میشوند. شقاقی شهری ادامه میدهد: طبق آمار اعلام شده از سوی دولت سال گذشته حدود 600 هزار شغل ایجاد شده ولی در مقابل 500 هزار نفر به بازار کار اضافه شده اند. در چنین شرایطی عدد یکمیلیون و 100 هزار نفر که سالانه به جمعیت جویای کار کشور افزوده میشود، عدد بسیار بزرگی است. بر اساس آمار موجود در آمریکا ماهیانه 150هزار شغل و در نتیجه سالانه یک و نیم میلیون شغل ایجاد میشود. این در حالی است که اقتصاد آمریکا در زمره اقتصادهای رتبه بالای دنیاست و شرکتهای فراملیتی در آنجا فعالیت دارند؛ همچنین قوانین بازار کار در آنجا به روز است و موانع سرمایهگذاری و تولید نیز در آنجا وجود ندارد و گذشته از همه اینها فضای کسب و کار در آمریکا فضای کاملا مناسبی است و با وجود اینکه همه این موانع برداشته شده ، در این کشور سالانه یک و نیم میلیون شغل ایجاد میشود.
افزایش زنان تحصیلکرده نسبت به مردان
در سالهای اخیر شاهد حضور پررنگتر زنان در دانشگاههایکشور بودهایم، این کارشناس اقتصادی با اشاره به این مورد، بیان میکند: زنان نهتنها وارد دانشگاهها شدهاند بلکه به تحصیل در مقاطع عالیه نیز روی آوردهاند. از آنجا که در حوزه دانشگاه برنامهریزی دقیق، اشراف کامل، پایش لازم و آیندهنگری در حوزه آموزش عالی و وزارت کار و ارتباط میان این دو وجود نداشته است، زنان بیشتر به تحصیل روی آوردهاند، البته یکی از دلایل آن مشکلاتی است که مردها با آن مواجه بودهاند مثل سربازی و فرهنگی که در جامعه برای تحصیل زنان نهادینه شده است. در چند سال گذشته ورودی زنان به مقاطع تحصیلی بالا بیشتر شده است و در چند سال آینده افزایش این وضعیت را در زنان نسبت به مردان شاهد خواهیم بود. از آنجا که دانشگاههای کشور ما مهارتآموزی لازم را ندارند و از طرفی نگرش بازار کار کشور نیز جذب نیروی مبتنی بر تحصیلات بوده است، باعث شده که شاهد حضور بیشتر زنان در امتحانات استخدامی برای حوزههای مختلف باشیم. نکتهای که در این میان وجود دارد این است که زنان برای جذب به بازار کار حتی به دستمزدهای پایینتر از مردان در قبال کار برابر نیز راضی هستند. همین عوامل باعث شده است که در آینده شاهد چالشی بزرگ در حوزه کار در کشور باشیم.
عدم هماهنگی میان نظام آموزشی و بازار کار
شقاقی شهری در پایان با اشاره به تعداد بیکاران در کشور میگوید: در حال حاضر حدود سه میلیون نفر بیکار، با همان تعریفی که برای نرخ بیکاری ارائه میشود،یعنی دو ساعت در هفته در کشور وجود دارد. چیزی در حدود دو تا سه میلیون نفر نیز بیکار حاشیه دور و نزدیک در کشور وجود دارد یعنی کسانی که یک یا دو روز در هفته کار میکنند؛ بنابراین حدود پنج تا 6 میلیون نفر جمعیت بیکار در کشور وجود دارد. حال اگر سالانه یک میلیون نفر به این تعداد اضافه شود، در چند سال آینده حدود چهار تا پنج میلیون نفر به تعداد افراد جویای کار اضافه خواهند شد که از این تعداد، سهم عمدهای نصیب زنان تحصیلکرده میشود. از این منظر میتوان گفت این یک چالش در بازار کار خواهد بود زیرا ما نتوانستهایم ارتباط منطقی و هماهنگی میان بازار کار و نظام آموزشی ایجاد کنیم و مهارتآموزی و نیازسنجی و هیچ گونه آینده نگری در این زمینه وجود نداشته است.