چرا "میناوند"، پژمان جمشیدی نمیشود؟
تفاوت جمشیدی و میناوند در استفاده از قریحه طنزشان مثل تفاوت دو پسربچه است که اولی توپش را برداشته به سالن ورزشی برده، اما دومی با توپش در خیابان بازی میکند و فقط شیشه همسایهها را میشکند.
«حضور مهرداد میناوند در یکی از برنامههای تلویزیونی شبکه «شما» حسابی جنجالی شد و غائلهای راه انداخت که هنوز هم ادامه دارد. در چند روز گذشته بسیاری از اهالی فوتبال در مورد شوخیهای میناوند با منصوریان و رحمتی اظهارنظر کردند و عمدتا پیستون چپ سابق پرسپولیس را بابت این بیپروایی به باد نقد گرفتند. البته که شکی نیست کار مهرداد در این زمینه اشتباه بوده است. حداقل با توجه به شرایط اجتماعی و عرفی جامعه ایرانی، مسلم بود که این شوخیها با بازتاب منفی هواداران استقلال مواجه خواهد شد. به این ترتیب برنامهای که هدفش سرگرمسازی و تولید اندکی شور و نشاط بین مردم بود، در نهایت موج بسیار بزرگی از توهینهای مجازی و الفاظ رکیک و دشنام و کدورت را به همراه آورد.
در این مدت خیلیها میناوند را مورد انتقاد قرار دادهاند که طبعا برخی از این انتقادها به حق است. با این وجود شاید این ماجرا از یک زاویه دیگر هم قابل تامل باشد. آنهایی که فوتبالیترند به خوبی میدانند که مهرداد به شدت شوخطبع است و توانایی زیادی برای خنداندن دیگران دارد؛ استعدادی که معمولا باعث میشود اطرافیان این پیشکسوت فوتبال از مصاحبت با او لذت ببرند. حتی علی دایی هم در حاشیه نشست خبری دیروزش به این نکته اشاره کرده و به همبازی سابقش لقب «بذلهگو» داده بود. با این وجود به نظر میرسد مهرداد استعدادش را در مسیر درستی هدایت نمیکند.
شاید از این نظر باید او را نقطه مقابل پژمان جمشیدی دانست؛ یک بازیکن دیگر از نسلهای پیشین پرسپولیس که به همین اندازه اهل شیطنت و شوخطبعی بود. جمشیدی اما بعد از آویختن کفشهایش، به خوبی قدر این استعداد را دانست. او توانست ارتباط خوبی با جامعه هنری برقرار کند و پیرو این رابطه، به حرفه نمایش رو بیاورد. پژمان آهسته آهسته در پیشه جدیدش جا افتاد و بعد از بازی در نقش خودش در یک سریال تلویزیونی، حالا به چنان مهارت و محبوبیتی دست پیدا کرده که حتی جدیترین مخالفان و بدبینترین مخاطبانش را هم به تحسین وا داشته است.
کافی است به یاد بیاوریم نوروز امسال فیلم سینمایی «خوب، بد، جلف» که پژمان جمشیدی یکی از آکتورهای اصلی آن بود، با بیش از ۱۵میلیارد تومان به فروشی خیرهکننده دست یافت! مهرداد میناوند با حضورهای پرتعدادش در برنامههای تلویزیونی و اینترنتی، به خوبی نشان داده که قاب دوربین را میشناسد و هراسی هم از آن ندارد. بنابراین کاش او میتوانست مثل پژمان جمشیدی استعداد کمنظیرش را کانالیزه کند و در خدمت پروژههای سالم و هدفمند مثل بازی در سینما و تلویزیون یا حتی اجرای استندآپ کمدی در بیاورد. به این ترتیب نهتنها کدورتی برای هیچکس باقی نمیماند، بلکه حتی اوقاتی مفرح و خاطراتی خوش برای مخاطبان رقم میخورد.
به گزارش اقتصاد آنلاین، در حال حاضر تفاوت جمشیدی و میناوند در استفاده از قریحه طنزشان مثل تفاوت دو پسربچه است که اولی توپش را برداشته به سالن ورزشی برده، اما دومی با توپش در خیابان بازی میکند و فقط شیشه همسایهها را میشکند. واضح است که دیگران اولی را تحسین میکنند و حتی ممکن است موقعیتهای خوبی برای رشد و بالندگیاش به وجود بیاید، اما دومی فقط ملامت میشود و سرکوفت میخورد!»