سرنوشت قذافی در انتظار رهبر کره شمالی؟
ایالاتمتحده و کره جنوبی در حال آماده شدن برای یک مانور نظامی در شبه جزیره کره طی روزهای آینده هستند.
مانور «نگهبان آزادی اولچی» به مدت 10 روز برگزار میشود. این مانور با حضور 25 هزار نیروی آمریکایی و دهها هزار سرباز کرهای و در برهه حساسی برگزار میشود که کره شمالی هشدار داده موشکهایش روی گوام قفل شده و در صورت هر گونه اقدامی از سوی آمریکا، این جزیره را مورد حمله قرار خواهد داد. با وجود برخی مخالفتها واحد «نیروهای آمریکا-کره» هیچ طرحی برای تغییر اندازه و تعداد نیروها در این مانور ندارد. به گزارش دنیای اقتصاد، ایالاتمتحده و کرهجنوبی درحال آماده شدن برای یک مانور نظامی در شبهجزیره کره طی روزهای آینده هستند. این یک اقدام خطرناک و در عین حال متوازنکننده تلقی میشود. این مانور احتمالی پرسشی را پیش روی آمریکاییها قرار داده که: شما چگونه میتوانید متحدان منطقهای خود را متقاعد و مطمئنسازید که آماده جنگ هستید بدون اینکه باعث تحریک کرهشمالی شوید؟ از 21 اوت (دوشنبه آینده مورخ 30 مرداد 96) مانور «نگهبان آزادی اولچی» به مدت 10 روز برگزار میشود. این مانور با حضور 25هزار نیروی آمریکایی و دهها هزار سرباز کرهجنوبی برگزار خواهد شد. این مانور بر دفاع از کرهجنوبی در برابر حمله کرهشمالی متمرکز بوده و هر ساله برگزاری این مانور موجب لفاظیهای کرهشمالی و چنگ و دندان نشان دادنهای این کشور میشود. اما این مانور در برهه حساسی برگزار میشود که کرهشمالی هشدار داده موشکهایش روی گوام قفل شده و در صورت هرگونه اقدامی از سوی آمریکا، این جزیره را مورد حمله قرار خواهد داد. «دان لاموت»، گزارشگر واشنگتن پست، به نقل از «چادجی. کارول»، سخنگوی نظامی آمریکا در کرهجنوبی، مینویسد واحد «نیروهای آمریکا/ کره»- فرماندهی آمریکا مستقر در کره که ناظر بر 28500 پرسنل آمریکایی است- هیچ طرحی برای تغییر اندازه و تعداد نیروها در مانور امسال ندارد. او میگوید هدف مانور امسال ارزیابی توانایی نیروهای نظامی و غیرنظامی برای تقویت آمادگی آنها در لحظه بحران است. کارول میگوید:«این مانورها لازم است تا آمادگی ما در مواجهه با اقدامات تحریکآمیز کرهشمالی سنجیده شود.»
سرنوشت قذافی در انتظار «اون»؟
«نیک رابرتسون»، تحلیلگر سیانان اما روایت دیگری دارد. او معتقد است «کیم جونگ اون از نسل سوم دیکتاتورهایی است که در دهه 30عمر خود قرار دارد و در آستانه هستهای کردن موشکهای بالستیک خود است.»
او میپرسد پارانویا، ترس و مشکل اساسی «کیم» در چیست؟ وقتی او کاری انجام میدهد یا سخنی میگوید جهان بلافاصله روی سخنان او «زوم میکند». این سوال برای جامعه جهانی مطرح است که آیا او مردی دیوانه است؟ آیا سرنوشت معمر قذافی را پیش روی خود دارد؟ آیا او به عواقب تراژیک کارهایش فکر کرده است؟ رابرتسون مینویسد در زمانی که رژیم قذافی داشت به زیر کشیده میشد در لیبی بودم و با برخی از مشاوران عالی او صحبت کردم. آنها معتقد بودند غرب اجازه سقوط قذافی را نمیدهد. آنها حتی میگفتند انگلیس هم حامی آنها است. رژیم قذافی نه تنها با بریتانیا در بازداشت مظنونان تروریستی همکاری کرده بود بلکه کل برنامه هستهای خود را نیز تسلیم کرده بود. برای آنها این یک معامله نهایی بود: بازگشت به آغوش جامعه بینالملل. چند سالی هم البته این مساله کارگر افتاد. تولید ناخالص داخلی این کشور به بالاترین سطح در خاورمیانه رسید. بزرگترین مانع در پیشرفت این کشور قذافی بود.
رابرتسون معتقد است در نهایت همین غرب رژیم قذافی را بمباران کرد و او را به زیر کشید. گویی سرنوشت قذافی در ذهن «اون» در غلیان است. ظاهرا در پس ذهن «اون» این مساله وجود دارد که اگر با غرب کنار آید و سلاح هستهای خود را تسلیم کند چارهای جز سرنوشت قذافی ندارد. ممکن است چند سالی اجازه تنفس به این کشور داده شود اما در نهایت با یک بهانه «اون» همچون قذافی به زیر کشیده میشود. آیا «اون» میترسد به سرنوشت قذافی دچار شود؟ قذافی در نهایت از لوله فاضلاب بیرون کشیده شد و خشم نسلهایی از مردان کشورش یقه او را گرفت. او بیش از 30سال کشور خود را در ترس و ارعاب نگه داشته بود. با کمک ناتو تمام آن ترس 30ساله ناگهان فروریخت. در نهایت اسلحه طلاییاش به سرقت رفت و یک جوان با همان اسلحه او را کشت.
این تحلیلگر سیانان مینویسد اما در دوران «اون» دانشمندان و افسران نظامی کرهای زندگی بهتری دارند زیرا به امتیازات خاصی دسترسی دارند. «نقش» و «رتبه» در کرهشمالی و لیبی حرف اول را میزند. قذافی به نزدیکانش پاداش میداد اما وقتی ورق برگشت همانها به دشمنان خونی او تبدیل شد ند. در اینجا کرهشمالی یک فرق با لیبی دارد و آن داشتن سلاح هستهای است. در کشوری که فرماندهان ارشد نظامی با اندک خطایی در برابر گلوله توپ تکه تکه میشوند روشن است که با اندک تکانشی همه چیز به هم بریزد.