ساز ناکوک افغانستان در حقابه هیرمند
«هامونهای پهنگستر و کمعمق در دیار رستم/ دگر ندارد نشانی ز خرمی، در این فضای ستم» این یک بیت از حسین یونسی شاعر معاصر، تصویرگر وضعیت کنونی رود هیرمند (هلمند) و تالاب هامون است.
رودخانهیی مشترک میان ایران و افغانستان که روزگاری محل تاریخسازی و فرهی بوده و در گرشاسبنامه اسدی طوسی شاعر قرن پنجم، اینچنین از آن یاد میشد: «دو منزل زمین تا لب هیرمند/ بُد آب خوش و بیشه و کشتمند.» اکنون اما نفس هامون به شمارگان افتاده و در صورتی که دو کشور همسایه بر سر رودخانه هیرمند که حیات هامون به آن متصل است به تفاهم نرسند، مخاطرات فراوانی ازجمله کانون عظیم ریزگرد در سیستانوبلوچستان در انتظار منطقه است. آنچه از تهران شنیده میشود این است که ایران پیش از هر چیز در اندیشه صیانت از دریاچه هامون و جلوگیری از ایجاد یک کانون ریزگرد غولآسا در سیستانوبلوچستان است که هم ایرانیها و هم افغانها را در خواهد نوردید. برای نیل به این هدف نیز ایرانیها چارهیی جز تشکیل کارگروه و اقدامی مشترک با همسایه خود نمیبینند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از تعادل ، این مساله را رحیم میدانی معاون وزیر نیرو در امور آب و آبفا به وضوح تشریح کرد. میدانی چندی پیش در این باره اظهار کرد: «هامون از نظر مسائل زیستمحیطی برای مردم هر دو کشور مساله مهمی است. اگر حقابه زیستمحیطی هامون رعایت نشود، هامون نیز به کانون ریزگرد تبدیل میشود که به علت بادهای 120روزه سیستان، شدیدتر از دیگر کانونهای ریزگرد کشور خواهد شد. به همین دلیل باید روی این مساله با کشور افغانستان به تفاهم و اقدامات مشترکی برسیم که متضمن حیات هامون باشد.»
اما آیا همسایگان ایران نیز چنین نظری دارند یا آنها قصد دارند از آب بهعنوان ابزار فشار استفاده کنند؟ معاون وزیر نیرو در بخشی از آن گفتوگو در پاسخ به این پرسش، پاسخی را ارائه کرد که بیشتر از بیان واقعیت، به ابراز امیدواری شباهت داشت. میدانی گفت: «ما نمیخواهیم در حال حاضر پیشداوری کنیم و احساس میکنیم طرف حسابهای ما متخصصانی هستند که به حرفهای اصولی و کارشناسی تمکین میکنند. تصور ما این است که اگر در فضایی منطقی، برد-برد و توام با احترام متقابل بحث کنیم و بر این مساله واقف شویم که حفظ تالابها بهنفع توسعه پایدار دو کشور و منطقه است، به اتفاق نظری رسیده و به نقطهیی بهینه دست پیدا خواهیم کرد.»
افغانستان دیپلماسی آبی را جدی گرفته است
در تاریخ 18 تیر 95، مسوولان وزارت نیرو جلسهیی با همتایان خود در وزارت امور خارجه با موضوع آب میان ایران و افغانستان برگزار کردند. قرار است در مرداد امسال نیز رحیم میدانی و تیم کارشناسی وی به کابل سفر کنند تا بر سر حقابه محیطزیست هامون با افغانها به مذاکره بنشینند.
در آستانه این سفر، علیاحمد عثمانی وزیر انرژی و آب افغانستان، در پارلمان این کشور اظهاراتی را به زبان آورد که قطعا در زمره تلاش برای تعامل بیشتر با ایرانیها در مساله آبهای مشترک مرزی قرار نمیگیرد و شاید به نوعی زمینهسازی برای کسب امتیازات بیشتر در مذاکرات آتی خود با طرفهای ایرانی محسوب شود. خرداد سال گذشته نیز بهدنبال سفر رییسجمهور افغانستان به ایران و دیدار او با مقام معظم رهبری، در ایران صحبت از هر دو رودخانه «هیرمند» و «هریرود» به میان آمد اما در افغانستان بیش از هر چیز تلاش شد تا مناقشه آبی صرفا به «هیرمند» محدود نشان داده شود. مسالهیی که در آن زمان این روزنامه در گزارشی با عنوان «شیطنت رسانههای افغان» در پوشش مذاکرات آبی دو کشور به آن اشاره کرد.
اکنون اما به نظر میرسد آن شیطنت، ریشههای جدیتری نیز دارد. وزیر انرژی و آب این کشور به تازگی در پارلمان افغانستان گفته است: «در برخی کشورهای همسایه این توقع بیجا ایجاد میشود که در این کشور (افغانستان) آب فراوان وجود دارد و در نتیجه با توجه به معاهدات موجود و حسن همجواری ما نیز باید از این آبها استفاده کنیم، ما هم مشکلات جدی منابع آب را داریم.» وی در ادامه از همسایگان افغانستان (ایران و پاکستان) خواسته فضای همکاری مشترک را خدشهدار نکنند. عثمانی در این زمینه عنوان کرده است: «امروز ادعاهایی در رابطه با رودخانههای مرزی وجود دارد که بجا نیست. این ادعاها به همکاری مشترک دوطرف ضربه وارد میکند و بهتر است از طرح این ادعاها خودداری شود.»
وزیر انرژی افغانستان همچنین ساخت سد و بند در این کشور را پیششرط آغاز مذاکرات با ایرانیها و دیگر همسایگان افغانستان عنوان و اظهار کرده است: «دیپلماسی فعال برای حل مشکلات آب با کشورهای همسایه نیاز است، (اما) برای آغاز گفتوگوها با همسایگان، ابتدا باید منابع آبی کشور مهار و خطوط قرمز مشخص شوند.» وی با اشاره به وضعیت سدسازی در ایران این پرسش را در ذهن مخاطب ایجاد میکند که چرا افغانستان نباید چنین اقداماتی را انجام دهد. به گفته وزیر آب و انرژی افغانستان ایران 6حوزه آبی دارد و 600بند روی این حوزهها ساخته که دهها بند روی 4حوزه آبی مشترک با افغانستان ساخته شده است. اما افغانستان تنها روی حوزه آبی هریرود بند سلما را ساخته است.»
افغانها ادعا دارند که سالانه 75میلیارد دلار از ناحیه ضایعات آبهای مرزی این کشور متحمل میشوند. این نکته را محمد علم ایزدیار نایبرییس سنای این کشور در فروردین سال 1390 عنوان کرد. مقامهای افغان مصرانه در پی ترویج این باور هستند که به مسائل حقوق بینالملل در زمینه آب و حقابههای همسایگان باور و پایبندی دارند، اما سدسازیهای این کشور برای مهار آبهای جاری منافاتی با این مساله ندارد و حق این کشور محسوب میشود. عثمانی در حاشیه ارائه استراتژی جدید منابع آبی کشور به مجلس نمایندگان، مشکلات زیستی ناشی از کمبود آب در ایران و افغانستان را ناشی از مدیریت ناسالم منابع آبی توسط دولت ایران دانست. هرچند وزیر آب و انرژی افغانستان در پایان صحبتهای خود اعلام کرده است که این آمادگی را دارد که در مورد آبهای مشترک با مقامهای دولت ایران به بحث و مذاکره بنشیند، اما مقایسه ادبیات رحیم میدانی و صحبتهای علیاحمد عثمانی در پارلمان این کشور، به خوبی نشاندهنده فاصله موجود در فضای مذاکرات دو کشور است.
مناقشه آب در شرق در گذر زمان
ایران در دهههای گذشته و بهواسطه بیثباتیهای سیاسی و امنیتی در همسایه شرقی خود، دغدغهیی در حوزههای آبی هیرمند و هریرود نداشت اما اکنون مقامات این کشور به خوبی به این نکته واقف هستند که تثبیت هرچه بیشتر نظام سیاسی در افغانستان به معنای لزوم چارهاندیشی اساسی در این زمینه است. چرا که آب هیرمند و هریرود بهطور مستقیم حیات بیش از 2میلیون و 500هزار نفر از جمعیت شرق کشور را نشانه رفته و عدم حل این مشکل، بستر بروز رخدادهای ناگوار اجتماعی و مهاجرت را ایجاد میکند. همانطور که پیش از این و در دهه 40 نیز خشکسالی سبب مهاجرت بخش قابل توجهی از جمعیت سیستان و بلوچستان به شمال و شمال شرق کشور شد. به همین منظور در آبانماه سال 94 و در بحبوحه محدودیتهای مالی دولت یازدهم، محمدباقر نوبخت خبر از اختصاص 2میلیارد دلار از منابع صندوق توسعه ملی برای مهار آبهای مرزی داد. مسلما این اقدامات دولت ایران توسط همسایگان نیز رصد میشود و بنابراین باید انتظار اقدام متقابل از سوی آنها را نیز داشت.
تنها راهحل گفتوگو است
مسلما مقامات ایرانی و افغان نمیخواهند که کار به مقابله بهمثل و ایجاد کدورت کشیده شود و طرفین بیش از هرچیز خواستار این هستند که با رعایت واقعی مسائل حسن همجواری و همکاری مشترک و رعایت انصاف، مساله آبهای مرزی را حل و فصل کنند. مسالهیی که رهبر معظم انقلاب نیز در جریان دیدار خود با محمد اشرفغنی رییسجمهور افغانستان در خردادماه 95 بر آن تاکید داشتند. ایشان در آن دیدار فرمودند: «ایران و افغانستان، مرز، فرهنگ و نیازهای مشترک دارند. ایران در این سالها نسبت به مهاجران افغان مهماننواز بوده است و چنین مسالهیی نباید موجب گلهمندی در روابط دو کشور شود».
از معاهده هیرمند چه میدانیم؟
هیرمند (هلمند) رودخانهیی است که از رشته کوههای هندوکش در امتداد رشته کوه هیمالیا سرچشمه میگیرد. رودخانه هیرمند مهمترین منبع حیات تالاب هامون و استان سیستان و بلوچستان به حساب میآید. براساس قراردادی که در سال 1351 میان دولت وقت ایران و دولت افغانستان منعقد شد و به امضای نخست وزیران دو کشور رسید، نحوه تعامل دو کشور در موضوع آب هیرمند به صورت دقیق مشخص شده است.
در ماده دوم این معاهدهنامه عنوان شده که در سالهای نرمال یا فوقنرمال آبی، مقدار آبی که از طرف افغانستان به ایران تحویل داده میشود بهطور متوسط 26مترمکعب در ثانیه است که «شامل 22مترمکعب در ثانیه براساس گزارش کمیسیون دلتای هلمند در سال 1951 و 4مترمکعب در ثانیه اضافی متناسب با تقسیمات ماهانه مشخص، با توجه به سابقه حسننیت و علایق برادرانه طرفین است». در ماده یازدهم نیز قید شده که در صورت وقوع شرایط خشکسالی شدید یا بروز شرایط فورسماژور، رسیدن آب به دلتای هیرمند موقتا ناممکن شود، کمیساران طرفین برنامهیی را برای رفع مشکلات وارده یا تخفیف آن تهیه و به 2 دولت ارائه میدهند.
در ماده پنجم این معاهده، عنوان شده «دولت افغانستان موافقت میدارد اقدامی نکند که ایران را از حقابه آن از آب هیرمند (هلمند)، بعضا یا کلا محروم کند. همچنین ایران هیچگونه ادعایی بیشتر از مقادیر این معاهده نخواهد داشت، حتی اگر مقادیر آب بیشتری در دلتای سفلای هیرمند (هلمند) میسر باشد و بتواند مورد استفاده ایران قرار بگیرد.
ماده هفتم این معاهدهنامه از اهمیت فوقالعادهیی برخوردار است. جایی که عنوان شده هر نوع ابنیه فنی مشترک که احداث آن برای استحکام بستر رود لازم دیده شود، «بعد از موافقت طرفین» میتواند احداث شود. در ماده نهم نیز به داوری در زمان وقوع اختلاف پرداخته شده است: «در صورت بروز اختلاف در تعبیر یا اجرای مواد این معاهدهنامه، طرفین ابتدا از طریق مذاکرات دیپلماتیک، سپس از طریق صرف مساعی جمیله مرجع ثالث و در نهایت به حکمیت محول میشود. هرچند ادعا میشود که در طی سالهای پس از امضای این تفاهمنامه و به واسطه تحولات سیاسی و خصوصا بیثباتیهای حاکم بر افغانستان، بندهای این معاهدهنامه به صورت دقیق به اجرا در نیامده است، و شاید بتوان نخستین گام برای رسیدن طرفین به توافق، بر پایه اجرای دقیق همین معاهدهنامه موجود استوار است. براساس تحقیقی که توسط یکی پژوهشگران بومی سیستان و بلوچستان صورت گرفته است احتمال وضعیت «خشک» یا «خیلی خشک» در مناطق درگیر با رودخانههای هیرمند و هریرود در سالهای آینده، 47.5درصد، احتمال وقوع وضعیت «نیمهخشک» 35درصد و احتمال باقی ماندن وضعیت به صورت طبیعی تنها 17درصد است. این احتمالات همزمان خوف و رجا را با خود به همراه دارند. خوف از آیندهیی که حیات سیستان و بلوچستان و ولایتهای افغانستان را به خطر میاندازد و رجا به اینکه هنوز تا فاجعه فاصله وجود دارد و مدیران دو کشور میتوانند با تکیه به تاریخ روابط و فرهنگ خود این معضل را حل کنند.