
نتانیاهو علیه توافق/ سنگاندازی اسرائیل موجب شکست مذاکرات خواهد شد؟

پس از جنگهای اول و دوم خلیج فارس و دفع تهدید صدام، رژیم صهیونیستی تصمیم گرفت تا جمهوری اسلامی ایران را در قالب پروژه «امنیتی سازی» نقطه هدف و تهدید انگاری اسرائیل و سپس کشورهای غربی قرار دهد. با آنکه این پروژه دارای ابعاد مختلفی است، اما هسته مرکزی آن را میتوان «مناقشه اتمی» ایران دانست. طی ۲۵ سال اخیر صهیونیستها از طریق اقداماتی همچون تهدید به حمله هوایی، ترور، سرقت اسناد، انتقال اطلاعات حساس به آژانس بینالمللی انرژی اتمی و ... سعی داشتند تا جلوی توافق ایران با کشورهای حوزه یوروآتلانتیک را بگیرند یا زمینه تجاوز به آن را فراهم کنند. سنگ اندازی در دور جدید مذاکرات ایران- آمریکا با محوریت ویتکاف- عراقچی را میتوان نقطه عطف دیگر در کارنامه «ایران ستیزی» صهیونیستها دانست.
به گزارش اقتصاد آنلاین، محمد بیات: روز شنبه ۱۹ آوریل عباس عراقچی وزیر امور خارجه و استیو ویتکاف نماینده ویژه آمریکا در امور خاورمیانه برای دومین با یکدیگر دیدار کردند. با آنکه همچنان عمان در نقش میانجی میان تهران-واشنگتن قرار دارد اما اینبار به دلیل مسافت طولانی میان آمریکای شمالی و منطقه خلیج فارس، سفارت عمان در رم میزبان هیاتهای ایرانی و آمریکایی بود. در جریان نشست این هفته دو طرف در برخی اصول کلی به توافق دست یافتند تا از این طریق بستر لازم برای آغاز مذاکرات فنی در عمان (چهارشنبه ۲۳ آوریل) فراهم شود. یک روز پیش از برگزاری این نشست، ران درمر وزیر امور استراتژیک اسرائیل و داوید بارنع رئیس موساد راهی رم شدند تا بر روی دستورکار ویتکاف به صورت مستقیم اثرگذاری کنند. نکته جالب توجه آن است که ران درمر در پایتخت ایتالیا باقی ماند تا پس از نشست هیاتهای آمریکایی- ایرانی بتواند دستورکار جلسه را از ویتکاف دریافت نماید. به گزارش جرزلیم پست علیرغم تلاش «دست راست نتانیاهو» برای تغییر لحن هیات آمریکایی، اما وی در این زمینه توفیقی به دست نیاورد.
«بی بی» نیز که خشمگین از آب شدن یخ روابط میان تهران- واشنگتن است، پس از نشست رم بار دیگر اقدام به انتشار ویدیویی کوتاه در صفحه شخصی خود در شبکههای اجتماعی کرد. وی در این ویدیو خود را متعهد به نابودی صنعت هستهای «با توافق یا با گزینه نظامی» دانست.
پس از برقراری آتشبس در لبنان و انتخاب دوباره ترامپ به عنوان ساکن جدید کاخ سفید، اندیشکدهها و رسانههای جریان اصلی با دنبال کردن خط تحلیلی «ایران ضعیف» سعی کردند تا دولتمردان آمریکایی را به این نتیجه برسانند که جمهوری اسلامی در بدترین شرایط خود در چهل سال اخیر قرار دارد و فرصت تکرار نشدنی برای حمله به قلب محور مقاومت فراهم شده است. این گزاره جعلی از سوی افرادی همچون نفتالی بنت، جرارد کوشنر، ریچارد هاس، ریچار نفیو و سایر مقامات راستگرا در آمریکا- اسرائیل بارها تکرار شد. چنین دیدگاهی نه با هدف تولید پروپاگاندا جهت فریب افکار عمومی بلکه با هدف اقناع تیم سیاست خارجی- امنیت ملی ترامپ جهت حمله به ایران تولید شده است. شاید به همین دلیل برخی تحلیلگران معتقدند که مهمترین مانع بر سر اجرای اصلاحات داخلی آمریکا، تحمیل برنامههای منطقهای نتانیاهو به ترامپ است.
پس از حمله آمریکا به رژیم صدام، شاید هیچ وقت به اندازه امروز استعدادهای نظامی- انسانی ارتش آمریکا در وضعیت تجمیع و آماده باش قرار نداشتند. استقرار دوناو هواپیمابر ترومن و وینسون در دریا سرخ، استقرار بمبافکنهای راهبردی بی-۲ در جزیره استعماری دیگو گارسیا در شمال اقیانوس هند، افزایش تعداد اسکادرانهای اف-۱۵، اف-۱۶ و ای-۱۰ در منطقه خلیج فارس و در نهایت انتقال سامانههای پدافندی تاد از کره جنوبی به خاورمیانه نشان دهنده اراده دولت ترامپ برای ایجاد «تهدید معتبر نظامی» علیه ایران است. در این میان نتانیاهو و متحدان راستگرای وی امیدوار هستند تا گزینه تعامل دیپلماتیک با تهران را «بیفایده» نشان داده و زمینه تجاوز نظامی به ایران را فراهم کنند. به بیان دیگر صهیونیستها به دنبال آن هستند تا بتوانند به هزینه آمریکا موازنه قوا در منطقه خاورمیانه را به نفع خود تغییر دهند.
اسرائیل به احتمال قوی با به کارگیری تمامی ظرفیتهای نفوذ خود در ساختار قدرت آمریکا، تلاش خواهد کرد تا روند مذاکرات را با چالشهای اساسی مواجه سازد. این اقدامات میتواند شامل فشار مستقیم بر کاخ سفید از طریق لابیهای صهیونیستی، تحریک کنگره برای تصویب تحریمهای جدید و محدود کردن اختیارات تیم مذاکرهکننده آمریکایی باشد. در قاره سبز صهیونیستها از طریق لابی با تروئیکای اروپایی به دنبال فعال کردن «مکانیزم ماشه» و ایجاد اجماع جهانی علیه تهران خواهند بود. همچنین تل آویو با فعالسازی دیپلماسی منطقهای خود، سعی در متقاعد کردن کشورهای عربی مانند بحرین و امارات برای ایجاد جبهه متحد ضدایرانی خواهد داشت.
همچنین انتظار میرود رژیم به تشدید عملیاتهای خرابکارانه خود علیه ایران ادامه دهد. این اقدامات احتمالاً شامل حملات سایبری پیشرفته به تأسیسات هستهای- نظامی، ترورهای هدفمند دانشمندان و مقامات امنیتی و تخریب زیرساختهای حیاتی خواهد بود. تلآویو همچنین ممکن است با حمایت پنهانی از گروههای ناراضی در داخل ایران، به دنبال ایجاد ناآرامیهای کنترلشده باشد تا از این طریق موقعیت مذاکرهکنندگان ایرانی را تضعیف کند. این سناریوی امنیتی نه تنها میتواند به توان دفاعی ایران آسیب بزند، بلکه ممکن است با ایجاد فضای بیثباتی دست ایران را در میز مذاکرات ضعیفتر نماید و زمینه را برای اعمال فشارهای بیشتر فراهم کند.
رسانههای همسو با اسرائیل به احتمال زیاد کمپین گستردهای را در رسانههای بینالمللی برای مخدوش کردن چهره ایران راهاندازی خواهد کرد. این اقدامات شامل انتشار اخبار جعلی درباره برنامههای موشکی و هستهای ایران، بزرگنمایی تهدیدهای منطقهای و حتی افشاگریهای ساختگی علیه دیپلماتهای ایرانی خواهد بود. استفاده از شبکههای اجتماعی برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی غرب و ایجاد فشار بر دولتهای اروپایی و آمریکایی از دیگر ابزارهای پیشبینیشده است. این جنگ روانی حسابشده میتواند فضای عمومی را به گونهای تغییر دهد که هرگونه توافق با ایران در افکار عمومی غرب غیرقابل پذیرش به نظر برسد و در نهایت دست مذاکرهکنندگان غربی را برای دادن امتیازات بیشتر ببندد. در برابر اقدامات خضمانه فوق لازم است تا دولت چهاردهم یک کارگروه حرفهای و باتجربه برای خنثی سازی اقدامات اسرائیل ایجاد کند.
این کارگروه باید دستورالعملهای مشخصی در حوزههای سیاسی، امنیتی، نظامی و تبلیغاتی تعریف کند تا بتواند جلوی سنگ اندازی احتمالی نتانیاهو در روند مذاکرات اتمی را بگیرد.