وی ایکس
آگاه 3 مثقال طلا
لاماری ایما/ آرین موتور
x
school
فونیکس
آمارکتس
فلای تودی
۲۶ / فروردين / ۱۴۰۴ ۰۸:۰۰
تغییرات اقلیمی، تهدیدی چندوجهی برای ایران

مرگ تدریجی کشاورزی در ایران/ خسارت ۳۰ هزار میلیارد تومانی در صورت عدم اصلاح الگوی کشت

مرگ تدریجی کشاورزی در ایران/ خسارت ۳۰ هزار میلیارد تومانی در صورت عدم اصلاح الگوی کشت

تغییرات اقلیمی به یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های اقتصاد ایران، به‌ویژه در بخش کشاورزی، تبدیل شده است. افزایش دما، کاهش بارندگی، و رویداد‌های شدید آب‌وهوایی مانند خشکسالی و سیل، تولید محصولات کشاورزی را تهدید می‌کند و پیامد‌هایی گسترده برای امنیت غذایی، معیشت میلیون‌ها نفر، و ثبات اقتصاد کلان به دنبال دارد.

کد خبر: ۲۰۴۹۸۰۵
آرین موتور

اقتصادآنلاین- فرشته رضایی، بر اساس آخرین گزارش مرکز پژوهش‌های اتاق ایران (زمستان ۱۴۰۳)، تغییرات اقلیمی سالانه حدود ۱۵ هزار میلیارد تومان خسارت مستقیم به بخش کشاورزی وارد کرده است. این خسارات شامل افت ۱۲ درصدی تولید محصولات زراعی، به‌ویژه گندم و برنج، و افزایش ۲۰ درصدی هزینه‌های تولید به دلیل کمبود آب و نهاده‌های کشاورزی است. این گزارش هشدار می‌دهد که بدون اصلاح الگوی کشت، این خسارات تا سال ۱۴۱۰ می‌تواند به ۳۰ هزار میلیارد تومان برسد

بخش کشاورزی، که حدود ۱۰ درصد تولید ناخالص داخلی (GDP) و اشتغال بیش از ۴ میلیون نفر را تأمین می‌کند، به دلیل وابستگی شدید به منابع آب و خاک، در برابر این تغییرات به شدت آسیب‌پذیر است. بر اساس آخرین گزارش مرکز پژوهش‌های اتاق ایران، کاهش ۳۵ درصدی منابع آب سطحی در مناطق کلیدی مانند خوزستان و فارس، بهره‌وری کشاورزی را تا ۱۸ درصد کاهش داده و هزینه‌های احیای زمین‌های زراعی را به سالانه ۱۰ هزار میلیارد تومان رسانده است. این گزارش همچنین تأکید می‌کند که استفاده ناپایدار از منابع آب، به‌ویژه برداشت بی‌رویه از سفره‌های زیرزمینی، خطر غیرقابل کشت شدن ۴۰ درصد اراضی کشاورزی را تا دو دهه آینده افزایش داده است. تحلیل‌های مستقل نیز نشان می‌دهند که ابعاد این بحران فراتر از پیش‌بینی‌هاست.

بر اساس گزارش سازمان هواشناسی ایران (۱۴۰۳)، میانگین دمای کشور در ۵ سال گذشته ۱.۸ درجه سانتی‌گراد بالاتر از میانگین بلندمدت بوده، و بارندگی سالانه به حدود ۲۲۰ میلی‌متر کاهش یافته که این به معنای کاهش ۲۵ درصدی نسبت به دهه‌های قبل است. این تغییرات، به‌ویژه در مناطق کلیدی کشاورزی مانند خوزستان و فارس، منجر به افت شدید سطح آب‌های زیرزمینی شده است.

 

کاهش ۱۲ درصدی تولید محصولات کشاورزی در سال زراعی گذشته

داده‌های وزارت نیرو (۱۴۰۳) نشان می‌دهد که ۶۵ درصد دشت‌های کشور در وضعیت بحرانی آبی قرار دارند، و برداشت بیش از حد آب (سالانه ۶ میلیارد مترمکعب بیش از ظرفیت تجدیدپذیر) به فرونشست زمین در مناطقی مانند همدان و کرمان دامن زده است. این روند نه‌تنها تولید کشاورزی را تهدید می‌کند، بلکه زیرساخت‌های روستایی را نیز تخریب می‌کند، که هزینه‌های بازسازی آن می‌تواند به هزاران میلیارد تومان برسد. این وضعیت می‌تواند فشار بر بودجه عمومی را افزایش دهد و منابع مالی کشور را از سایر بخش‌ها منحرف کند.

تغییرات اقلیمی ریشه در افزایش گاز‌های گلخانه‌ای مانند دی‌اکسید کربن (CO₂) و متان دارد، که از زمان انقلاب صنعتی به‌طور پیوسته رشد کرده است. گزارش آژانس بین‌المللی انرژی IEA، در سال ۲۰۲۴ نشان می‌دهد که انتشار جهانی CO₂ در سال ۲۰۲۳ به ۵۱ میلیارد تن رسید. ایران، با تولید سالانه حدود ۹۰۰ میلیون تن CO₂ سازمان حفاظت محیط زیست، یکی از ۱۰ کشور برتر در انتشار گاز‌های گلخانه‌ای است. بخش عمده این انتشارات به نیروگاه‌های فسیلی، حمل‌ونقل، و کشاورزی (به‌ویژه تولید متان از دامداری) مربوط می‌شود. با این حال، موقعیت جغرافیایی کشور در کمربند خشک و نیمه‌خشک، آن را به یکی از آسیب‌پذیرترین کشور‌ها تبدیل کرده است. کاهش بارندگی و افزایش تبخیر، چرخه تولید محصولات زراعی را مختل کرده و امنیت غذایی را به خطر انداخته است.

آخرین داده‌های مرکز آمار ایران (زمستان ۱۴۰۳) نشان می‌دهد که تولید محصولات کشاورزی در سال زراعی ۱۴۰۲-۱۴۰۳ نسبت به سال قبل ۱۲ درصد کاهش یافته است، که بخش عمده آن به کاهش تولید گندم (۲۰ درصد)، برنج (۱۵ درصد)، و چغندر قند (۱۰ درصد) مربوط می‌شود. این افت تولید، همراه با افزایش ۳۰ درصدی قیمت نهاده‌ها (کود، بذر، و سم)، حاشیه سود کشاورزان را به شدت کاهش داده است. از منظر اقتصاد خرد، این فشار مالی می‌تواند به خروج کشاورزان کوچک از چرخه تولید منجر شود، که حدود ۷۵ درصد مزارع کشور را تشکیل می‌دهند. در سطح کلان، کاهش عرضه محصولات کشاورزی به تورم خوراکی‌ها دامن زده است. شاخص قیمت مصرف‌کننده (CPI) برای مواد غذایی در سال ۱۴۰۳ به ۴۵ درصد رسید، که بالاترین نرخ در ۵ سال گذشته در کشور است. این تورم، با کاهش قدرت خرید دهک‌های پایین، ضریب جینی را به ۰.۴۲ افزایش داده و نابرابری را تشدید کرده است. از سوی دیگر، وابستگی فزاینده به واردات (مانند ۸ میلیون تن گندم در سال ۱۴۰۳) فشار بر تراز تجاری را افزایش داده و در شرایط تحریم، ذخایر ارزی را تحت فشار قرار داده است.

 

تهدید امنیت غذایی کشور و ضرورت اصلاح الگوی کشت

یکی از مهم‌ترین اثرات اقتصادی تغییرات اقلیمی، افزایش هزینه‌های تولید کشاورزی است. گرمای شدید و کمبود آب، کشاورزان را وادار به استفاده از سیستم‌های آبیاری پیشرفته یا حفر چاه‌های عمیق‌تر کرده است. گزارش وزارت جهاد کشاورزی (۱۴۰۳) نشان می‌دهد که هزینه نصب هر هکتار سیستم آبیاری تحت فشار بین ۱۵۰ تا ۳۰۰ میلیون تومان است، مبلغی که برای اکثر کشاورزان خرد غیرقابل تحمل است. علاوه بر این، شیوع آفات و بیماری‌های جدید – مانند آفت سوسک سرخرطومی در نخلستان‌های جنوب که در سال ۱۴۰۳ بیش از ۵۰۰۰ هکتار را تخریب کرد – هزینه‌های مبارزه را افزایش داده است. این چالش‌ها در حالی رخ می‌دهند که قیمت محصولات کشاورزی به دلیل رقابت با قاچاق (مانند میوه و برنج وارداتی) و نبود بازار‌های تضمین‌شده، رشد متناسبی نداشته است.

بر اساس آخرین گزارش مرکز پژوهش‌های اتاق ایران (۱۴۰۳)، تقویت انعطاف‌پذیری سیستم کشاورزی از طریق اصلاح الگوی کشت می‌تواند اثرات تغییرات اقلیمی را کاهش دهد. این گزارش، با استناد به مطالعات اتاق بازرگانی، پیشنهاد می‌دهد که تغییر به محصولات کم‌آب‌بر مانند پسته، زعفران و سورگوم در ۲۵ درصد اراضی کشاورزی می‌تواند مصرف آب را تا ۴۰ درصد کاهش دهد و امنیت غذایی را تضمین کند. این اصلاحات همچنین می‌توانند با توسعه صنایع تبدیلی، ارزش افزوده محصولات را تا ۱۵ درصد افزایش دهند و از وابستگی به واردات نهاده‌ها بکاهند. با این حال، مقاومت فرهنگی کشاورزان و کمبود بذر‌های باکیفیت، اجرای این طرح‌ها را با چالش مواجه کرده است.

علاوه بر این، بر اساس آخرین گزارش مرکز پژوهش‌های اتاق ایران، استفاده از فناوری‌های نوین مانند سیستم‌های آبیاری هوشمند و حسگر‌های خاک می‌تواند بهره‌وری آب را تا ۵۰ درصد بهبود بخشد. گزارش اتاق بازرگانی (۱۴۰۳) نشان می‌دهد که طرح‌های آزمایشی در استان‌هایی مانند یزد و گلستان، با کاهش ۶۰ درصدی مصرف آب، تولید محصولات استراتژیک مانند گندم را تا ۲۰ درصد افزایش داده‌اند. اما هزینه بالای این فناوری‌ها (تا ۴۰۰ میلیون تومان برای هر هکتار) و ضعف زیرساخت‌های دیجیتال، گسترش آنها را محدود کرده است. این گزارش تأکید می‌کند که یارانه‌های هدفمند و مشارکت بخش خصوصی می‌تواند این موانع را برطرف کند و به پایداری کشاورزی در برابر خشکسالی کمک نماید.

این فشار‌های هزینه‌ای با سیاست‌های ناکارآمد یارانه‌ای تشدید شده است. برای مثال، یارانه‌های انرژی (مانند گازوئیل ارزان برای پمپ‌های آب) به جای حمایت از تولید پایدار، به برداشت بی‌رویه آب دامن زده است. گزارش بانک جهانی (۲۰۲۴) تخمین می‌زند که ایران سالانه ۲۰ میلیارد دلار یارانه پنهان به بخش انرژی اختصاص می‌دهد، که بخش عمده آن به شیوه‌های ناپایدار مصرف می‌شود. اصلاح این یارانه‌ها، همراه با سرمایه‌گذاری در فناوری‌های کم‌آب‌بر، می‌تواند منابع را به سمت تولید پایدار هدایت کند. اما مقاومت‌های اجتماعی و سیاسی، مانند اعتراضات به افزایش قیمت سوخت در سال‌های گذشته، اجرای این اصلاحات را دشوار کرده است. از منظر نظریه انتخاب عمومی، این وضعیت نشان‌دهنده تعارض بین منافع کوتاه‌مدت گروه‌های ذی‌نفع و اهداف بلندمدت اقتصاد ملی است.

 

مهاجرت‌های اقلیمی و کاهش سرمایه انسانی در روستا‌ها

تغییرات اقلیمی همچنین پیامد‌های اجتماعی و اقتصادی کلانی به دنبال دارد. کاهش تولید کشاورزی به مهاجرت اجباری از روستا‌ها به شهر‌ها منجر شده است. داده‌های سازمان برنامه و بودجه (۱۴۰۳) نشان می‌دهد که در دهه گذشته، حدود ۲.۵ میلیون نفر از مناطق روستایی به شهر‌ها مهاجرت کرده‌اند، که ۶۰ درصد آن به دلیل تخریب معیشت کشاورزی بوده است. این مهاجرت‌ها، با افزایش حاشیه‌نشینی و بیکاری شهری (نرخ بیکاری جوانان در سال ۱۴۰۳ به ۱۸ درصد رسید)، تنش‌های اجتماعی را تشدید کرده است. این روند می‌تواند به کاهش سرمایه انسانی در مناطق روستایی و افزایش هزینه‌های رفاهی در شهر‌ها منجر شود، که بار مالی سنگینی بر دولت تحمیل می‌کند.

این مهاجرت‌ها همچنین پتانسیل تولید کشاورزی را کاهش می‌دهد، زیرا نیروی کار جوان – که کلیدی برای نوآوری و بهره‌وری است – از روستا‌ها خارج می‌شود. گزارش فائو FAO، ۲۰۲۴ تأکید می‌کند که حفظ نیروی کار کشاورزی در مناطق خشک نیازمند سیاست‌های ترکیبی است: از حمایت مالی (مانند بیمه محصولات) تا آموزش فناوری‌های جدید. در ایران، اما، بودجه تخصیص‌یافته به آموزش کشاورزی (کمتر از ۰.۵ درصد بودجه عمومی در سال ۱۴۰۳) با نیاز‌های این بخش همخوانی ندارد. این شکاف، از منظر اقتصاد نهادی، نشان‌دهنده ضعف در هماهنگی بین سیاست‌گذاری و اجرا است، که ریشه در تمرکزگرایی و بوروکراسی ناکارآمد دارد.

برای مقابله با این بحران، راهکار‌های متعددی پیشنهاد شده است. یکی از مهم‌ترین آنها، توسعه کشاورزی هوشمند اقلیمی است. ابزار‌هایی مانند حسگر‌های رطوبت خاک، پهپاد‌های کشاورزی، و الگوریتم‌های پیش‌بینی آب‌وهوا می‌توانند مصرف منابع را بهینه کنند. داده‌های وزارت جهاد کشاورزی (۱۴۰۳) نشان می‌دهد که طرح‌های آزمایشی در استان‌های یزد و گلستان، با استفاده از آبیاری دقیق، مصرف آب را تا ۵۰ درصد کاهش داده و عملکرد محصول را ۲۵ درصد بهبود بخشیده است. اما گسترش این فناوری‌ها نیازمند سرمایه‌گذاری کلان (تخمیناً ۱۰ هزار میلیارد تومان برای پوشش ۵ میلیون هکتار) و زیرساخت‌های دیجیتال است، که در حال حاضر به دلیل تحریم‌ها و کمبود بودجه محدود شده‌اند.

این محدودیت‌ها در حالی است که کشور‌هایی مانند هند و برزیل، با استفاده از مشارکت بخش خصوصی و وام‌های بین‌المللی، توانسته‌اند فناوری‌های مشابه را در مقیاس وسیع پیاده کنند. مدل‌های اقتصادی مبتنی بر نظریه بازی نشان می‌دهند که همکاری بین دولت و بخش خصوصی (مانند قرارداد‌های مشارکتی PPP) می‌تواند هزینه‌های اولیه را کاهش دهد و ریسک را بین طرفین تقسیم کند. در ایران، اما، موانع قانونی و بی‌اعتمادی به بخش خصوصی، این همکاری‌ها را کند کرده است. برای مثال، قانون واگذاری زمین‌های دولتی به استارتاپ‌های کشاورزی همچنان در پیچ‌وخم مجلس است، که از منظر اقتصاد سیاسی، نشان‌دهنده نفوذ گروه‌های ذی‌نفع سنتی در سیاست‌گذاری است.

راهکار دیگر، ترویج محصولات مقاوم به خشکی و گرما، مانند سورگوم، ارزن، یا ارقام جدید جو است. این محصولات می‌توانند جایگزین کشت‌های پرآب‌بر مانند برنج در مناطقی مانند مازندران شوند، که سالانه ۳ میلیارد مترمکعب آب مصرف می‌کند. همچنین، شیوه‌های کشاورزی پایدار – مانند کشاورزی حفاظتی که فرسایش خاک را کاهش می‌دهد – می‌توانند به احیای زمین‌های تخریب‌شده کمک کنند. گزارش مرکز تحقیقات کشاورزی (۱۴۰۳) نشان می‌دهد که ۳۰ درصد خاک‌های زراعی کشور دچار فرسایش شدید شده‌اند، که بازدهی را تا ۴۰ درصد کاهش داده است. اما اجرای این روش‌ها با چالش‌هایی مانند کمبود بذر باکیفیت، مقاومت فرهنگی کشاورزان، و ضعف مراکز تحقیقاتی مواجه است.

 

ترجیح کشاورزی سنتی بر نوین

این موانع، ریشه در ترجیح کشاورزان به روش‌های سنتی و ریسک‌گریزی آنها دارد. برای غلبه بر این مقاومت، سیاست‌های تشویقی مانند یارانه‌های هدفمند (مثلاً ۵۰ درصد تخفیف برای بذر‌های مقاوم) و برنامه‌های ترویجی گسترده ضروری است. تجربه کشور‌هایی مانند استرالیا، که با آموزش مداوم و حمایت مالی، ۶۰ درصد مزارع را به کشاورزی حفاظتی تبدیل کرده، نشان می‌دهد که این راهکار‌ها می‌توانند موفق باشند. اما در کشور ما، بودجه تحقیق و توسعه کشاورزی (کمتر از ۱ درصد بودجه کل در سال ۱۴۰۳) با نیاز‌های این تحول همخوانی ندارد، که نشان‌دهنده اولویت پایین این بخش در سیاست‌گذاری کلان است.

در حوزه سیاست‌گذاری بین‌المللی، ایران به‌عنوان عضو توافق پاریس متعهد به کاهش انتشار گاز‌های گلخانه‌ای است، اما پیشرفت در این زمینه ناچیز بوده است. سرمایه‌گذاری در انرژی‌های تجدیدپذیر – مانند خورشیدی و بادی – می‌تواند هم انتشارات را کاهش دهد و هم برق پایدار برای کشاورزی فراهم کند. داده‌های وزارت نیرو (۱۴۰۳) نشان می‌دهد که ایران پتانسیل تولید ۷۰ هزار مگاوات انرژی خورشیدی دارد، اما تنها ۱.۵ درصد برق کشور از منابع تجدیدپذیر تأمین می‌شود. تحریم‌ها، کمبود فناوری، و نبود مشوق‌های مالی، موانع اصلی این حوزه هستند.

 

موانع دیپلماتیک مانع توسعه کشاورزی

از سوی دیگر پیوستن به مکانیزم‌های مالی اقلیمی (مانند صندوق سبز اقلیم) می‌تواند منابع مالی لازم را تأمین کند. برای مثال، مراکش با جذب ۲ میلیارد دلار از این صندوق، ۲۰ درصد برق خود را از انرژی خورشیدی تأمین می‌کند. اما در کشور، موانع دیپلماتیک و عدم عضویت در FATF، دسترسی به این منابع را محدود کرده است. نظریه وابستگی متقابل نشان می‌دهد که همکاری بین‌المللی در این حوزه نه‌تنها به نفع کشور ما، بلکه به سود کل منطقه است، زیرا تغییرات اقلیمی مرز نمی‌شناسد. با این حال، اولویت‌های سیاسی داخلی، این همکاری‌ها را به حاشیه رانده است.

در نهایت، تغییرات اقلیمی یک بحران چندوجهی است که نیازمند بازنگری اساسی در سیاست‌های اقتصادی ایران است. بدون اقدام فوری، هزینه‌های این بحران می‌تواند به چند برابر برسد. گزارش صندوق بین‌المللی پول (IMF، ۲۰۲۴) تخمین می‌زند که خسارات اقلیمی در کشور‌های در حال توسعه تا سال ۲۰۵۰ به ۵ درصد GDP برسد – برای ایران، این رقم معادل ۲۰ هزار میلیارد تومان در سال است. تقویت زیرساخت‌های کشاورزی، حمایت مالی از کشاورزان، و ادغام فناوری‌های نوین، ضروری است. اما موفقیت این اقدامات به هماهنگی بین دستگاه‌ها، شفافیت در تخصیص بودجه، و عزم سیاسی بستگی دارد – چالش‌هایی که کشور ما دهه‌هاست با آنها دست‌وپنجه نرم می‌کند.

حال از نظر اقتصاد کلان، این بحران فرصتی برای بازسازی ساختار‌های ناکارآمد نیز است. تخصیص مجدد یارانه‌های انرژی به فناوری‌های سبز، اصلاح الگوی کشت (مانند کاهش ۵۰ درصدی کشت برنج در مناطق خشک)، و تقویت زنجیره‌های ارزش کشاورزی (مانند صنایع تبدیلی) می‌تواند بهره‌وری را افزایش دهد و وابستگی به نفت را کاهش دهد. اما این تحول نیازمند تغییر پارادایم از سیاست‌های کوتاه‌مدت پوپولیستی به استراتژی‌های بلندمدت مبتنی بر داده است. داده‌های مرکز آمار ایران (۱۴۰۳) نشان می‌دهد که بهره‌وری کل عوامل تولید (TFP) در کشاورزی کشور طی دهه گذشته تنها ۱ درصد رشد داشته، که بسیار پایین‌تر از میانگین جهانی (۲.۵ درصد) است. این شکاف، نشان‌دهنده ضرورت سرمایه‌گذاری در نوآوری و زیرساخت‌هاست. بدون این تغییرات، کشور نه‌تنها با بحران اقلیمی، بلکه با فروپاشی تدریجی یکی از کلیدی‌ترین بخش‌های اقتصاد خود مواجه خواهد شد.

ارسال نظرات
کیان طلا
x