
پیامدهای نزدیکی ایران و عربستان برای بازار جهانی نفت/ پترویوان جایگزین پترودلار میشود؟

انتظار میرود با عادیسازی روابط ایران و عربستان سعودی، پویایی اوپک و بازار گستردهتر خاورمیانه تغییر کند. پیشبینی میشود که دو کشور بهویژه پس از جنگ روسیه با اوکراین و کاهش صادرات نفت روسیه بتوانند زمینههای مشترکی در سطح تولید نفت پیدا کنند که منجر به نفوذ جمعی قویتر بر قیمتهای جهانی نفت و تضمین حداکثر منافع هر دو کشور خواهد شد.
به گزارش اقتصاد آنلاین، سایت تحلیلی "مادرن دیپلماسی" با انتشار مقالهای در جستوجو برای یافتن پاسخی به این پرسش بوده که چگونه نزدیکی ایران و عربستان سعودی با میانجیگری چین، تغییر قابلتوجهی را در روابط دوجانبه دو کشور نشان میدهد و این بهبود رابطه چه پیامدهایی برای بازار جهانی نفت خواهد داشت. هم چنین، این مقاله به دنبال آن است که دریابد تأثیر این تغییر بر سایر کشورهای صادرکننده نفت در خاورمیانه، مزایای بالقوه چین از احیای احتمالی روابط نفتی بین عربستان سعودی و ایران و کاهش نقش ایالات متحده در بازار نفت خاورمیانه چه خواهد بود.
نزدیکی عربستان و ایران: چین به عنوان میانجی کلیدی
"مادرن دیپلماسی" با اشاره به این که پس از هفت سال تیرگی روابط میان تهران- ریاض، چین در نهایت موفق شد در تاریخ ۱۰ مارس ۲۰۲۴ میلادی میان ایران و عربستان سعودی با هدف احیای روابط دیپلماتیک میان دو کشور میانجی گری کند، مینویسد:" پس از احیای روابط، هر دو کشور تا ماه آگوست ۲۰۲۳ میلادی سفارتخانههای خود را در کشورهای یکدیگر بازگشایی کردند، پروازهای بین دو کشور از سر گرفته شد، تجارت فولاد ایران به عربستان سعودی از سر گرفته شد و "ابراهیم رئیسی" رئیس جمهور وقت ایران برای شرکت در نشست مرتبط با وضعیت غزه در سال ۲۰۲۳ میلادی به عربستان سعودی سفر کرد. علاوه بر این، توافق نامه همکاری عمومی و توافق نامه همکاری امنیتی میان دو کشور احیا شد. تهران و ریاض هر دو توافق کردند که که به حاکمیت یکدیگر احترام بگذارند و از مداخله در امور داخلی یکدیگر خودداری کنند. به دنبال احیای روابط و هم چنین نسل زدایی فلسطینیان در غزه توسط اسرائیل از تاریخ ۷ اکتبر ۲۰۲۳ میلادی به این سو، عربستان سعودی و ایران در ماه اکتبر سال جاری میلادی مانورهای دریایی مشترکی را در دریای عمان برگزار کردند و رئیس ستاد کل نیروهای مسلح عربستان به ایران سفر کرد تا با همتای ایرانی خود دیدار کند تا در مورد مسائل امنیتی منطقهای گفتوگو کند. به طور همزمان، چین با میانجی گری برای نزدیکی عربستان و ایران به پیروزی دیپلماتیک قابل توجهی دست یافت و خود را به عنوان بازیگر بدیل در منطقه به دنبال کاهش نفوذ ایالات متحده در خاورمیانه مطرح کرد. این میانجی گری پس از آن امکان پذیر شد که کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نسبت به دخالت ایالات متحده در منطقه، به ویژه پس از روابط پرتنش دولت بایدن با عربستان سعودی، خروج ایالات متحده از توافق هستهای ایران و خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان و عراق، محتاط شده بودند. چین در چنین بستر ایجاد شدهای از خلاء قدرت به نفع خود استفاده نمود. چین فضای احیای روابط بین ایران و عربستان سعودی را تسهیل کرد و نفوذ خود را در منطقه تثبیت نمود و در عین حال مزایای اقتصادی قابل توجهی را با در نظر گرفتن این نکته که تهران و ریاض به شرکای تجاری مهم پکن تبدیل شدهاند، به دست آورد".
پیامدها برای بازار نفت خاورمیانه و اوپک
"مادرن دیپلماسی" با اشاره به تاثیر احیای روابط ایران و عربستان سعودی بر بازارهای نفتی و اوپک مینویسد:"علیرغم تحریمهای آمریکا، ایران به عنوان یکی از اعضای موسس و کماکان عضو سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) قلمداد میشود. اوپک که شامل کشورهایی، چون عربستان سعودی، قطر، عراق، ایران، امارات متحده عربی و، نیجریه است، یک سازمان غیر دولتی محسوب میشود که به تعیین اهداف تولید برای هر کشور عضو تولیدکننده نفت به منظور تثبیت قیمت جهانی نفت کمک میکند. نفوذ ایران به عنوان سومین تولیدکننده بزرگ نفت در اوپک، مانند نفوذ عربستان سعودی نیست که به عنوان بزرگترین صادرکننده نفت جهان و رهبر اوپک اغلب ابتکارعمل در تصمیم گیریهای آن سازمان را در دست گرفته است. برای مثال، در خلال لغو تحریمهای وضع شده علیه ایران در سال ۲۰۱۶ میلادی به دنبال حصول توافق هستهای میان ایران و قدرتهای جهانی، زمانی که ایران میخواست تولید نفت خود را برای جبران صادرات کمتر نفت قبل از توافق خود افزایش دهد، عربستان سعودی با این موضوع مخالفت کرد و با توقف تولید نفت در سراسر کشورهای عضو اوپک با هدف تثبیت سطح تولید نفت پس از کاهش قیمت نفت به بشکهای ۳۰ دلار موافق بود. کشورهایی مانند عراق، کویت و امارات نیز خود را بخشی از منازعه بین ایران و عربستان سعودی میدانستند، زیرا هر دو کشور تلاش میکردند نفوذ خود را در اوپک حفظ کنند و تلاش کردند تا کاهش تولید سخت گیرانه یا سیاستگذاریهای نظارتی را به دلخواه خود اجرا کنند. انتظار میرود با عادیسازی روابط میان تهران - ریاض، پویایی اوپک و بازار گستردهتر خاورمیانه تغییر کند. پیش بینی میشود که دو کشور به ویژه پس از پایان احتمالی جنگ روسیه با اوکراین و به دنبال کاهش صادرات نفت روسیه بتوانند زمینههای مشترکی در سطح تولید نفت پیدا کنند که منجر به نفوذ جمعی قویتر بر قیمتهای جهانی نفت و تضمین حداکثر منافع هر دو کشور شود. علاوه بر این، از آنجایی که عربستان سعودی به دنبال تنوع بخشیدن به اقتصاد خود و کاهش اتکای به صادرات نفت تحت سند چشم انداز ۲۰۳۰ است، ایران میتواند موازنه مثبتی برای هرگونه کاهش یکجانبه تولید نفت عربستان سعودی در آینده اوپک ایحاد کند. هم چنین، عربستان سعودی و ایران ۳۷ درصد از ذخایر نفت جهان را در اختیار دارند. این بدان معناست که هر دو کشور میتوانند در زیرساختهای نفتی یکدیگر همکاری و سرمایه گذاری کنند، با توجه به این که صنعت نفت و گاز ایران به بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری مجدد نیاز دارد. این وضعیت نه تنها میتواند افزایش تولید نفت و جبران نوسانات قیمت جهانی را تضمین کند بلکه به کشورهای دیگر از جمله امارات، عمان، کویت و قطر که که پیش از این به دلیل فشارهای عغربستان سعودی در تعامل با ایران محتاطانه عمل میکردند نیز اجازه خواهد داد تا تعاملات خود با ایران و سرمایه گذاری در زیرساختهای نفتی آن کشور را گسترش دهند".
پیامدهای وضعیت تازه ایجاد شده برای چین
"مادرن دیپلماسی" با اشاره به این که چین میتواند برنده بزرگ وضعیت ایجاد شده باشد، میافزاید:"چین با دریافت ۴۰ درصد از واردات نفت خام مورد نیاز خود از خلیج فارس به عنوان یک نیروگاه تولیدی میتواند از ثبات وضعیت در خاورمیانه بهرهمند شود. چین ۹۰ درصد نفت خام تحریم شده ایران را از طریق تجارت تهاتری و یا از طریق کشورهای شخص ثالث مانند مالزی وارد میکند، جایی که نفت خام ایران تغییر نام پیدا میکند و سپس به پالایشگاههای مستقل کوچک چین عرضه میشود. به طور مشابه، عربستان سعودی دومین تامین کننده بزرگ نفت خام چین پس از روسیه است و صادرات نفت عربستان به چین در پنج سال گذشته با نرخ سالانه ۱۱.۴ درصد افزایش یافته است. پس از عادی سازی روابط ایران و عربستان سعودی، ثبات بیشتر در بازار جهانی نفت به معنای جریان مداوم نفت به چین، تسهیل توسعه اقتصادی و تضمین امنیت انرژی است. نزدیکی ایران و عربستان با سرمایهگذاری ۲۷۳ میلیارد دلاری در بخش انرژی در منطقه از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۲۲ میلادی بدان معناست که چین اکنون میتواند از حضور قوی خود در توسعه زیرساختهای انرژی برای حمایت از پروژههای هر دو کشور، چه خطوط لوله نفت و چه پالایشگاهها استفاده کند و در عین حال سایر کشورهای حاشیه خلیج فارس را نیز به عنوان بخشی از این پروژهها به مشارکت وادارد. این امر میتواند به چین اجازه دهد تا ابتکارعمل کمربند و جاده خود را در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا پیش ببرد. این وضعیت به پکن اجازه میدهد تا سلطه ایالات متحده در خاورمیانه را خنثی کند. یکی دیگر از پیامدهای مثبت عادی سازی روابط ایران و عربستان میتواند از سرگیری مذاکرات مستقیم بین ریاض و انصارالله یمن باشد. این به معنای پیروزی "محمد بن سلمان" ولیعهد عربستان سعودی است، زیرا عربستان سعودی میتواند از زیرساختهای نفتی خود در برابر حملات انصارالله مانند حمله به زیرساختهای نفتی آرامکو در سال ۲۰۱۹ میلادی که نیمی از تولید نفت عربستان سعودی یا پنج درصد از تولید جهانی نفت را از بین برد، محافظت کند. کاهش فعالیتهای انصارالله میتواند تنگه هرمز و خلیج عدن را که برای ۳۷ درصد تجارت جهانی نفت از طریق دریا حیاتی هستند، ایمن سازد و این امر به نفع امنیت جریان انرژی چین خواهد بود. ایران و عربستان سعودی در سال ۲۰۲۳ میلادی ۲۳ از عرضه دریایی نفت به چین را به خود اختصاص دادند. دسترسی بدون وقفه به این منبع تامین انرژی برای چین بسیار حائز اهمیت است. علاوه بر این، از آنجایی که چین پیشتر بورس انرژی بینالمللی شانگهای را راهاندازی کرده، ابتکارعملی که اجازه میدهد نفت به یوان مبادله شود، انعقاد قراردادهای نفتی تحت سلطه یوان بین عربستان سعودی، ایران و اوپک به، چین این امکان را میدهد که جایگزینی برای سیستم واسطهای برنت و تگزاس غربی مبتنی بر دلار آمریکا ارائه کند. افزایش مشارکت چین در بخش نفت در خاورمیانه پس از احیای رابطه ایران و عربستان سعودی میتواند به معنای حرکت به سمت تجارت نفت با یوان باشد و به چین اجازه دهد تا به آرامی پترو دلار را با پترو یوآن جایگزین کند. این به معنای تقویت یوان چین، یک میل آینده نگرانه به سمت دلار زدایی از اقتصاد جهانی و به چالش کشیدن هژمونی ایالات متحده در عرصه بین المللی خواهد بود".
محو شدن انحصار و نفوذ نفت آمریکا
این سایت تحلیلی با اشاره به این که افزایش نقش چین در بازار نفت خاورمیانه میتواند به معنای کاهش اهرم و توانایی ایالات متحده برای تأثیرگذاری بر تولید نفت تحت اوپک پلاس باشد و در نتیجه، نقش این کشور در ثبات بازارهای جهانی انرژی را تضعیف کند، مینویسد:"علاوه بر این، هرگونه فشار چین برای تجارت نفت به یوان و سرمایهگذاری در زیرساختهای نفتی خاورمیانه نه تنها به معنای چالشی برای تسلط پترو دلار بلکه هم چنین، چالشی برای ایفای نقش آمریکا به عنوان بازیگر مرکزی انرژی در منطقه است. از نظر ژئوپولیتیکی، موفقیت پکن به عنوان میانجی بین ایران و عربستان سعودی آن کشور را به مثابه جایگزین واشنگتن به منظور حل و فصل مناقشات خاورمیانه مطرح کرده است. بنابراین، کاهش اتکای صرف منطقه به ایالات متحده برای تضمینهای امنیتی و فروش تسلیحات در چشم انداز قرار گرفته است. هم چنین، عادی سازی رابطه ایران و عربستان سعودی و افزایش نفوذ چین در منطقه میتواند به ضرر "دونالد ترامپ" در اجرای موفق سیاست "فشار حداکثری" علیه تهران تمام شود. اگرچه ایالات متحده هنوز پایگاهها و نیروهای قابل توجهی در خاورمیانه دارد و پایان دادن به نفوذ آن کشور در خاورمیانه به این سادگی نیست، اما تنش زدایی در رابطه میان ایران و عربستان سعودی اولین گام در جهت ایفای نقش چین در منطقه خواهد بود".
فرصتهایی که تنش زدایی در رابطه تهران – ریاض فراهم میکند
"مادرن دیپلماسی" در بخش پایانی گزارش تحلیلی خود با اشاره به فرصتهایی که به دنبال تنش زدایی در رابطه تهران – ریاض ایجاد خواهد شد، مینویسد:"تنشزدایی عربستان سعودی با ایران از ظرفیت بالقوه برای تغییر پویایی خاورمیانه، ایجاد ثبات در تولید نفت، سرمایهگذاری و نفوذ مشترک اوپک، و در عین حال تقویت صادرکنندگان نفت منطقه و تقویت نقش چین در بازار برخوردار است. اگرچه نزدیکی ایران و عربستان سعودی به یکدیگر ممکن است نفوذ ایالات متحده را به چالش بکشد، اما این نزدیکی فرصتهایی را برای ثبات منطقهای، همکاری اقتصادی و انعطاف پذیری بازار جهانی ارائه میدهد. بنابراین، حفظ این صلح جدید مستلزم اعتمادسازی، پایان دادن به درگیریهای نیابتی، اقدامات اعتمادساز و حل و فصل اختلافات است و میتواند راه را برای همکاریهای بیشتر در خاورمیانه هموار سازد".