ترکیه در پرتگاه فروپاشی/ چهار سناریوی احتمالی برای فروپاشی ترکیه
ترکیه در برهه حساسی از تاریخ قرار دارد و با چالشهای داخلی و بینالمللی شدیدی مواجه است که ثبات و تمامیت ارضی آن کشور را تهدید میکند.
به گزارش اقتصادآنلاین، "سارا نویمان" پژوهشگر مسائل خاورمیانه از دانشگاه هومبولت برلین در مقالهای در سایت تحلیلی "مادرن دیپلماسی" استدلال میکند که ترکیه در وضعیت شکنندهای قرار دارد و حتی احتمال فروپاشی کلی آن در چشم انداز دیده میشود.
این تحلیلگر مسائل سیاسی مینویسد:"علیرغم آن که آنکارا به دنبال احیای خلافت عثمانی براساس چارچوب تاریخی و مذهبی خلافت سنی در مرزهای جنوبی خود و ایجاد یک کریدور زبانی ترکی است که از مرزهای شرقی آن کشور در سراسر آسیای مرکزی تا شین جیانگ در چین امتداد خواهد داشت، واقعیتهای ژئوپولیتیکی، رؤیا و خیال بودن چنین ایدههایی که توسط ایدئولوژی تُرکگرایی هدایت میشوند را به نمایش میگذارد".
مسئله کردی؛ یک میراث لاینحل باقی مانده
"نویمان" با اشاره به این یکی از مهمترین عوامل بیثباتکننده ترکیه "مسئله لاینحل کُردها" میباشد مینویسد: "بحران طولانی مدت ترکیه با جمعیت کُرد خود با تغییر در سیاستهای قدرتهای جهانی به ویژه ایالات متحده در جهت ایجاد یک کشور کردی متشکل از کردهای ترکیه، سوریه و عراق باعث ایجاد فشار دوگانه داخلی - خارجی شده که میتواند به فروپاشی وحدت ارضی ترکیه منتهی شود. مسئله کردها کماکان یک مشکل حل نشده و پایدار برای ترکیه است. کردها که تقریباً ۲۰ درصد از جمعیت آن کشور را تشکیل میدهند از نظر تاریخی به طور سیستماتیک به حاشیه رانده شده، در معرض سرکوب فرهنگی قرار گرفتهاند و از مشارکت سیاسی کنار گذاشته شدهاند. اگرچه اردوغان در ابتدا وعده اصلاحات دموکراتیک و و رویکردی بازتر نسبت به جمعیت کرد ترکیه را داده بود اما رویکرد آنکارا عمدتا شامل سرکوب نظامی، بازداشتهای دسته جمعی و جرم انگاری هویت و سیاست کردها بوده است".
شکست در ادغام شهروندان کُرد در نظام سیاسی ترکیه
این مدرس دورههای روابط بین الملل و سیاست خاورمیانه در دانشگاه هومبولت برلین با اشاره به ناکامی آنکارا در ادغام شهروندان کرد ترکیه در نظام سیاسی آن کشور و پیامدهای آن مینویسد: "شکست آنکارا در ادغام شهروندان کرد در نظام سیاسی ترکیه منجر به احساس بیگانگی عمیقی شده است. مناطق کردنشین در ترکیه کمترین میزان توسعه یافتگی را داشتهاند و به طور نامتناسبی تحت تاثیر خشونت بوده و در زمره فقیرترین مناطق ترکیه باقی ماندهاند. سیاستهای اردوغان از جمله سرکوب حزب دموکراتیک خلقها حزب طرفدار حقوق کردها و عملیات نظامی ترکیه علیه گروههای کرد در سوریه و عراق به بهانه مبارزه با تروریسم، تنها باعث افزایش این شکافها شده است. این بیگانگی خطرات قابل توجهی برای تمامیت ارضی ترکیه به همراه دارد به ویژه آن که تحولات منطقهای و بین المللی، مطالبات کردها برای خودمختاری و در نهایت استقلال طلبی را تقویت کرده است. انتخاب "دونالد ترامپ" در ایالات متحده نشان دهنده تغییرات ژئوپولیتیکی بود که به طور مستقیم ترکیه را در معرض تجزیه احتمالی قرار داده است".
ایالات متحده و پروژه دولت کردی
"نویمان" در ادامه با اشاره به این که سیاستهای در حال تحول ایالات متحده در خاورمیانه لایه دیگری از پیچیدگی را به مخمصه ترکیه افزوده مینویسد: "حمایت واشنگتن از نیروهای دموکراتیک سوریه یک ائتلاف تحت رهبری کردها در شمال آن کشور به عنصری حیاتی در تلاشهای دولت سازی کردها پس از سقوط داعش تبدیل شده است. آن چه که در ابتدا به عنوان یک مشارکت تاکتیکی ضروری توجیه میشد، اکنون به یک اتحاد استراتژیک بالقوه تبدیل شده، به ویژه آن که ایالات متحده از متحدان کُرد در برابر تجاوزات دولت سوریه محافظت میکند. این امر کردها را در سرتاسر منطقه از جمله کردهایی که در ترکیه و عراق هستند را برای ایجاد یک منطقه نیمه خودمختار کردی در شمال شرق سوریه جسورتر ساخته است".
او در ادامه مینویسد:"چشم انداز یک کشور کرد واحد، متشکل از بخشهایی از سوریه، عراق و ترکیه، به عنوان متحد غیر عرب و سکولار ایالات متحده در خاورمیانه، دارای ارزش استراتژیک قابل توجهی است. به نظر میرسد برای دولت ترامپ این چشمانداز از اهمیت قابل توجهی برخوردار باشد و چالشهای مستقیمی را برای انسجام ارضی ترکیه ایجاد کند".
جاهطلبیهای نوعثمانیگرایانه و واقعیتهای داخلی
این پژوهشگر روابط بین الملل، مطالعات امنیتی و سیاست خاورمیانه در ادامه مقاله خود با اشاره به این که رهبری کنونی ترکیه تحت هدایت "رجب طیب اردوغان" رئیس جمهور آن کشور سیاست خارجی تهاجمی را با هدف احیای نفوذ دوران عثمانی در خاورمیانه و فراتر از آن دنبال کرده مینویسد:"رویکرد دیدگاه نوعثمانیگرایی در مداخلات نظامی ترکیه در سوریه، لیبی و قفقاز و همچنین موضع قاطعانه آن کشور در جبهه شرقی مدیترانه مشهود است. با این وجود، این جاهطلبی به طور فزایندهای در تضاد با آسیبپذیریهای داخلی آن کشور میباشد. تمرکز بر گسترش نفوذ در خارج از مرزها به قیمت تشدید مشکلات داخلی از جمله بی ثباتی اقتصادی، افزایش اقتدارگرایی و قطبی شدن اجتماعی تمام شده است. مسئله کردی به طور خاص در تناقض آشکار با آرزوهای نوعثمانیگرایانه ترکیه میباشد. دولتی که به طور سیستماتیک بخش قابل توجهی از جمعیت خود را به حاشیه رانده نمیتواند به طور قابل اعتمادی وحدت یا ثبات را در صحنه بین المللی مطرح نماید. همچنین، چالشهای اقتصادی بنیانهای شکننده ترکیه را بیش از پیش تضعیف کرده است. این کشور با تورم بالا، کاهش ارزش پول و بدهی عمومی رو به رشد دست و پنجه نرم میکند که اعتماد عمومی به دولت را از بین برده است. بیکاری و فقر به ویژه در مناطق کردنشین شدید است و نارضایتیهای موجود را تشدید میکند. لفاظیها و سیاستهای تفرقهانگیز اردوغان بافت اجتماعی ترکیه را تضعیف کرده و فضای ترس و بیاعتمادی را تقویت کرده است. این قطب بندی فراتر از شکافهای قومی است و شکافهای ایدئولوژیک، مذهبی، نسلی و نژادی را در بر میگیرد و مفهوم وحدت ملی را تضعیف میکند".
سناریوهای فروپاشی ترکیه
"نویمان" در بخش پایانی مقاله خود با اشاره به این که همگرایی عوامل برشمرده شده از جمله مسئله حل نشده کردها، فشارهای خارجی ناشی از سیاستهای ایالات متحده، بیثباتی اقتصادی و قطبیشدن اجتماعی، محیطی ناپایدار ایجاد میکند که میتواند منجر به تجزیه ترکیه شود به سناریوهای احتمالی فروپاشی ترکیه پرداخته و مینویسد: "قیام داخلی میتواند یک سناریوی احتمالی باشد. تشدید تنشها در مناطق کردنشین میتواند باعث ناآرامیهای گسترده شود و توانایی دولت برای حفظ کنترل را به چالش بکشد. سرکوب جنبشهای سیاسی کرد، همراه با مشکلات اقتصادی، میتواند جنبش مقاومت گستردهتری را علیه حکومت ترکیه شعله ور سازد. سناریوی دوم میتواند سرریز شدن اقدامات منطقهای به داخل ترکیه باشد. در این میان، کارزارهای نظامی ترکیه در سوریه و عراق میتواند نتیجه معکوس داشته باشد و این کشور را درگیر منازعات طولانی مدت با گروههای کرد و متحدان آنان کند. این امر منابع نظامی و اقتصادی ترکیه را تحت فشار قرار داده و بی ثباتی داخلی در آن کشور را تشدید خواهد کرد. سناریوی سوم میتواند انزوای بینالمللی ترکیه باشد. سیاست خارجی تهاجمی آنکارا و بدتر شدن روابط آن کشور با متحدانش در ناتو میتواند منجر به انزوای دیپلماتیک و اقتصادی شود. تحریمها یا اقدامات تنبیهی قدرتهای غربی، اقتصاد ترکیه و ظرفیت آن کشور را برای مقابله با چالشهای داخلی تضعیف میکند. اعلام استقلال کردها میتواند سناریوی احتمالی چهارم باشد. یک پروژه موفق برای تاسیس دولت کردی با حمایت ایالات متحده و سایر بازیگران بین المللی میتواند الهام بخش جنبشهای مشابه در داخل ترکیه باشد و تمامیت ارضی آن کشور را به چالش بکشد".
چشم بستن رهبران ترکیه بر روی مشکلات داخلی در سایه جاه طلبیهای نئوعثمانی گرایانه
او در بخش نتیجه گیری مقاله خود مینویسد:"پیگیری ترکیه برای ایجاد یک کریدور زبانی-قومی که به سمت شرق تا شین جیانگ امتداد مییابد و همچنین، جاه طلبیهای نئوعثمانی گرایانه آن کشور در امتداد مرزهای جنوبی باعث شده تا رهبران ترکیه نتوانند واقعیتهای داخلی آن کشور را ببینند. آنکارا با نادیده گرفتن هویت و حقوق کردها، خود را به مرز تجزیه رسانده است. مورد ترکیه نشان میدهد که چگونه، بدون اصلاحات معنادار، کشوری که خیالپردازیهای امپریالیستی و بیعدالتیهای سیستمی را در خود جای داده، میتواند حتی زمانی که به دنبال توسعه طلبی خارجی است از درون منفجر شود".