آگاه۲
وی ایکس
لاماری ایما/ آرین موتور
x
قیمت آهن
فونیکس
فلای تودی
فردا موتور
۰۷ / بهمن / ۱۴۰۳ ۱۰:۵۵

جزئیات ماجرای تجمع کفن‌پوشان علیه ظریف/ پزشکیان برود بیل دست بگیرد، ظریف محاکمه شود

جزئیات ماجرای تجمع کفن‌پوشان علیه ظریف/ پزشکیان برود بیل دست بگیرد، ظریف محاکمه شود

کامران غضنفری گفت: «آقای ظریف از ابتدای انقلاب کارمند جمهوری اسلامی بوده. وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه و حراست وزارت امور خارجه این چیز‌هایی که شما گفتید را نمی‌داند؟ بروید سوابق‌شان را در وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه ببینید که آن‌ها چه از ایشان دارند.»

کد خبر: ۲۰۳۴۰۷۰
آرین موتور

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از هم‌میهن، قبل از ظهر دیروز، اعلانی در شبکه‌های مجازی دست به دست می‌چرخید که خبر از برگزاری «تجمع قانونی و شرعی امت حزب‌الله جهت مقابله با پرچم‌های نفوذ دشمن در کشور؛ مطالبه عزل و محاکمه ظریف (معاون راهبردی رئیس‌جمهور)» در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد. در اعلان تاکید شده بود که حاضران با تصاویر شهدا و کفن‌پوش شرکت کنند.

ساعت ۱۴:۳۰ بود که کمی بالاتر از میدان پاستور در نزدیکی نهاد ریاست‌جمهوری از تاکسی پیاده شدم. ترافیک همیشگی مرکز تهران، با استقرار نیروی انتظامی در چهار طرف میدان ترکیب شده بود. تعداد زیادی نیرو‌های یگان امداد فراجا و تعداد انگشت‌شماری نیرو‌های امنیتی با لباس شخصی در چهار جهت میدان پاستور مستقر بودند و تقریباً به همان اندازه ماشین، ون و اتوبوس با پلاک‌های انتظامی و سفید هم دیده می‌شد. هنوز نیم ساعت تا زمان برگزاری تجمع فرصت باقی مانده بود. تعداد انگشت‌شماری خانم با چادر‌های مشکی، بعضی با چفیه، و تعداد کمتری با پرچم یا پلاکارد‌های دست‌نویس در ضلع شمال‌شرقی پاستور ایستاده بودند.

خیابان پاستور را تا اولین گیت ورودی مجموعه ریاست‌جمهوری رفتم و برگشتم. به غیر از یک تجمع کوچک کارگری در پارک پاستور، خبر دیگری از جمعیت معترض نبود. حدود ساعت ۱۵ بود که جمعیت اضافه شد. پلاکارد‌های دست‌نوشته، شعار و نظر تجمع‌کنندگان را نشان می‌داد. سلام و خوش‌وبش کردن آنها نشان می‌داد که حداقل بخشی از کسانی که به میدان پاستور آمده بودند با هم آشنا بودند. از پسر قدبلندی که ریش بلندی داشت و اورکت سبز پوشیده بود سراغ مسئول‌شان را گرفتم. گفت نمی‌دانم. با آن آقا صحبت کنید. آقای چهل و چندساله‌ای را نشان می‌داد. قدبلند و چهارشانه بود.

به او گفتم خبرنگار هستم. کارتم را دید و گفت با هم صحبت می‌کنیم. جمعیت کم‌کم بیشتر می‌شد. می‌توانستم این شعار‌ها را روی مقوا‌های دست‌نوشته‌شان بخوانم: «مسئول بی‌اعتنا، نسبت به حکم خدا؛ یا عزل یا استعفا / عقب‌نشینی غیرتاکتیکی = غضب الهی / تنها راه سعادت، اطاعت از ولایت / سوریه سقوط کرد به علت بر زمین ماندن دستورات رهبری و.»

این یک مطالبه مردمی است

تقریباً ۱۰ دقیقه از ساعت ۱۵ گذشت که تجمع آغاز شد. شعار‌ها به سمت ظریف بود: «ظریف خیانت می‌کند، موساد حمایت (یا هدایت) می‌کند.» چشمم در جمعیت به همان آقایی افتاد که گفته بود با هم صحبت می‌کنیم. رفتم سراغش و صدایش کردم. کنار میدان، روبه‌روی ورودی گل‌فروشی بزرگ دور میدان پاستور با هم صحبت کردیم. گفتم ضبط را در نمی‌آورم، چون حساس می‌شوند.

چند دقیقه قبل از آن، یکی از نیرو‌های بدون یونیفورم اطراف میدان کارت خبرنگاری‌ام را نگه داشته و گفته بود اینجا منطقه پردیس حکومتی است و نمی‌توانی گزارش بگیری. البته او را هم بعد از چند دقیقه ندیدم و دیگر کسی جلوی کارم را نگرفت. بقیه حاضران در میدان هم فیلم و عکس می‌گرفتند و یکی دو عکاس حرفه‌ای هم آنجا می‌چرخیدند و شاتر می‌زدند. خلاصه اینکه به آن آقا گفتم حرف‌هایت را حفظ می‌کنم.

گفت: «علت تجمع ما صحبت‌های آقای ظریف در اجلاس داووس است. ما با شخص مشکل نداریم، با عملکرد و اظهارات افراد کار داریم. آقای ظریف در داووس گفت ما به این نتیجه رسیدیم که قانون حجاب را نمی‌توانیم اجرا کنیم. حجاب قانون است. مجلس تائید کرده، قوه قضائیه تائید کرده و دولت می‌گوید نمی‌توانیم اجرا کنیم؟ آقای ظریف در داووس پالس ضعف برای طرف مقابل فرستاد.

ایشان گفت ما الان در سطح جنگ نیستیم. ما همین الان اراده کنیم، سوریه را پس می‌گیریم. کل تحریرالشام حدود ۳۰ هزار نیرو دارد، داعش ۱۸۰ هزار نیرو داشت. همین حالا اراده کنیم با ۵ گردان بسیج می‌شود سوریه را پس گرفت. اما ما به خواست مردم سوریه احترام گذاشتیم و خارج شدیم. به‌هیچ‌وجه در موضع ضعف نیستیم، اما آقای ظریف این پالس را فرستاده. آقای ظریف نباید می‌گفت اگر جلیلی رئیس‌جمهور می‌شد، کار به جنگ می‌کشید.

ما یک خانواده‌ایم که درون خانواده حرف می‌زنیم. نباید این حرف‌ها جلوی مقام‌ها و رسانه‌های خارجی مطرح شود. کار دارد به جایی می‌رسد که دیگر کسی آقای پزشکیان را حساب نمی‌کند. همه با ظریف مشورت می‌کنند.همین جور پیش برود، ظریف برای پزشکیان می‌شود مثل مشایی برای احمدی‌نژاد.» گفتم: «رهبری سال ۸۸ حکم حکومتی دادند که رحیم‌مشایی باید برکنار شود. چرا الان چنین حکمی نمی‌دهند؟» گفت: «رهبری زمانی ورود می‌کنند که انحراف بزرگی رخ داده یا در شرف وقوع باشد. الان آنچه ظریف انجام داده، اولین پیچ این انحراف است. اگر الان آقا ورود کنند، می‌گویند رهبری در همه چیز دخالت می‌کند.» نفسی گرفت و گفت: «ببین ما غیرقانونی آمدیم. مجوز و این چیز‌ها نداریم. فشار آوردیم تا در نهایت حرف‌مان را بزنیم اینهایی که می‌بینی وابسته به هیچ مرکز و تشکیلات و جریانی نیستند.»

وسط صحبت‌مان بود که جوانی آمد و گفت: «کسی کفن می‌پوشه؟» یک نفر کفن را از او گرفت و تن کرد. در همین قطع و وصل‌ها بود که خانمی با ماسک مشکی رنگ آمد و آن آقا گفت حتماً با ایشان هم صحبت کن. خانم گفت یک متن می‌نویسم به شما می‌دهم. آخر صحبت‌مان بود که جوانی با یک عکس لوله‌شده نزد او آمد. مرد عکس را باز کرد و گفت: «این را ببین. ما با افراط مخالفیم. نمی‌گذاریم این عکس را بالا بگیرند. این مطالبه مردمی است.» عکس، پرینتی از تصویر ظریف در دوران وزارت خارجه بود که یک طناب دار با ماژیک روی آن کشیده بودند.

نماینده مجلس در تجمع

از او جدا شدم و به صحبت‌ها گوش می‌دادم. در راستای گل‌فروشی به سمت خیابان پاستور رفتم که مجری برنامه پشت میکروفن گفت آقای کامران غضنفری نماینده مجلس در جمع ما هستند. زمان زیادی طول نکشید که صدای کامران غضنفری از بلندگوی کوچک کنار پیاده‌رو بلند شد: «همه خواهران و برادران عزیزی که در این تجمع شرکت کردند، در اعتراض به حضور آقای ظریف به عنوان نماینده از طرف جمهوری اسلامی ایران در اجلاس داووس بوده است. انتصاب آقای ظریف به معاونت راهبردی، بر اساس قانون انتصاب اشخاص در مشاغل حساس، غیرقانونی است. فرزندان ایشان تابعیت کشور آمریکا را دارند و طبق قانون انتصاب اشخاص در مشاغل حساس ایشان نمی‌توانند هیچ پستی داشته باشند. نمایندگان مجلس بار‌ها به آقای پزشکیان تذکر دادند که این حکم خلاف قانون را لغو کنند.

اما متاسفانه آقای پزشکیان نسبت به هشدار‌ها و تذکر‌های مجلس بی‌اعتنایی کردند. جدیداً حکم دیگری هم به ظریف دادند. این همه قانون‌شکنی از سوی عالی‌ترین مقام قوه مجریه متاسفانه با حمایت رئیس مجلس اتفاق افتاده است. آقای قالیباف مانع از این شد که گزارش کمیسیون امنیت مجلس در مورد این انتصاب خلاف قانون در صحن قرائت شود. این گزارش باید طبق ماده ۲۳۴ آئین‌نامه داخلی مجلس قرائت و رای‌گیری می‌شد که این تخلف آقای پزشکیان به دستگاه قضایی ارجاع شود. این موضوع در کمیسیون اصل ۹۰ پیگیری می‌شود و این کار غیرقانونی را دنبال خواهیم کرد تا رسیدگی قانونی به آن انجام شود.»

جمعیت که در این زمان به حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر رسیده بود، شعار‌های مرگ بر ضدولایت فقیه، مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل سر دادند. غضنفری ادامه داد: «جناب آقای پزشکیان شما تا چه اندازه با سوابق آقای ظریف آشنا هستید؟ ظریف طبق آنچه خود او در کتابش [آقای سفیر]منتشر کرده – اواخر سال ۹۱ منتشر شد – سال ۵۵ با حمایت و پشتیبانی ساواک به آمریکا می‌رود. هنگامی که در آمریکا به سر می‌برد، سال ۵۸ بعد از اینکه دانشجویان سفارت آمریکا در تهران را تصرف می‌کنند، مقامات آمریکایی دیپلمات‌های ایرانی من‌جمله اعضای کنسولگری سانفرانسیسکو که آقای ظریف به عنوان کارمند محلی در آن کار می‌کرد را دیپورت کردند.

اما ظریف را دیپورت نکردند. خودش در کتاب خاطراتش ذکر می‌کند وقتی نماینده ایران در نیویورک آقای [محمدجعفر امیر]محلاتی را به تهران احضار می‌کنند و از سمتش برکنار می‌شود، آقای ولایتی وزیر خارجه وقت در کابینه میرحسین موسوی پیشنهاد می‌دهد آقای ظریف را به جای ایشان به ریاست نمایندگی نیویورک منصوب کنند. آقای محتشمی‌پور وزیر کشور کابینه میرحسین موسوی در سال ۶۷ در هیئت دولت با این پیشنهاد آقای ولایتی مخالفت می‌کند و می‌گوید این فرد آمریکاییست و نمی‌تواند برود.

آقای ظریف در سال ۶۷ هم شهرت آمریکایی بودن داشته است. شهرت داشته به اینکه یک عنصر و مامور آمریکایی است. چطور برای چنین فردی کنار خود پست معاونت راهبردی ایجاد می‌کنید؟ چرا آدمی که مورد اعتماد مقامات اطلاعاتی و امنیتی آمریکاست را بیخ گوش خودتان آورده‌اید و به او پست معاونت می‌دهید. این کار برای امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران بسیار خطرناک است که شما یک عنصر مشکوک را کنار دست خود گذاشتید. این با کدام‌یک از ضوابط حفاظتی و امنیتی جور درمی‌آید؟

ما از شما مجدداً درخواست می‌کنیم در حکمی که صادر کردید تجدیدنظر کنید. از در افتادن با قانون بپرهیزید. آقای ظریف به‌هیچ‌عنوان خیرخواه شما نیست. راهی که ایشان پیش پای شما می‌گذارد، به همان ناکجاآبادی ختم می‌شود که در دولت آقای روحانی ختم شد. ایشان چندین سال با آمریکایی‌ها مذاکره کرد و جز خسارت برجام هیچ دستاورد دیگری نداشت. ما انشا‌الله این موضوع را از طریق مجلس شورای اسلامی پیگیری خواهیم کرد و اجازه نخواهیم داد کسانی که امنیت ملی جمهوری اسلامی را تاکنون بار‌ها به خطر انداختند و علیه شهید حاج قاسم سلیمانی، آن سپهدار شهید به دشمنان نظام جمهوری اسلامی گرا می‌دادند، فعالیت کنند. ان‌شاءالله از طریق مجلس شورای اسلامی عزل و برکناری این فرد را با شدت و جدیت دنبال خواهیم کرد.» با پایان صحبت‌های غضنفری، جمعیت شعار «الله‌اکبر»، «مرگ بر انگلیس»، «مرگ بر منافق» و «وکیل مردمی، تشکر تشکر» سر دادند.

از وزارت اطلاعات بپرسید

غضنفری در حالی که چند نفر دور او را گرفته بودند، از جمعیت بیرون رفت و تلاش کردم خودم را به او برسانم. چند دقیقه‌ای طول کشید بالاخره توانستم با او صحبت کنم. یکی از آنها که من را موقع صحبت با مسئول‌شان دیده بود، به غضنفری گفت ایشان خبرنگار است و می‌خواهد با شما صحبت کند. غصنفری پرسید: «شما از کجا هستی؟» گفتم: «هم‌میهن.» سری تکان داد و گفت: «اصلاً مواضع خوبی ندارید.» گفتم: «آقای غضنفری بالاخره سلایق سیاسی با هم تفاوت دارد.»

یکی از آن طرف گفت: «آمریکایی هستید!» پاسخ غضنفری به اینکه گفتم سلایق با یکدیگر متفاوت است را نشنیدم. گفتم: «آقای ظریف از ابتدای انقلاب کارمند جمهوری اسلامی بوده. وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه و حراست وزارت امور خارجه این چیز‌هایی که شما گفتید را نمی‌داند؟» لبخندی زد و گفت: «بروید سوابق‌شان را در وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه ببینید که آنها چه از ایشان دارند.» پرسیدم: «چرا رهبری مثل سال ۸۸ که برای عزل مشایی حکم حکومتی دادند، برای عزل ظریف چنین حکمی نمی‌دهند؟» به این سوال پاسخ نداد و گفت: «آقای پزشکیان در برابر قانون مقاومت می‌کند و راه درستی را نمی‌رود. این وظیفه مجلس است که با این خلاف قانون برخورد کند.»

پزشکیان برود بیل دست بگیرد

یکی از حاضران در تجمع که کنار ما ایستاده بود، بعد از رفتن غضنفری سر صحبت را باز کرد. او گفت: «قالیباف هم یکی لنگه همین‌ها شده است. پزشکیان را دیدی رفت بیل دستش گرفت. باید برگردد سر همان کار اصلی‌اش که عملگی است. ببین آقا؛ به امام حسین آدم باید برود خودش را بکشد که کسی رئیس‌جمهور مملکت می‌شود که می‌گوید من چیزی از سیاست نمی‌دانم. طرف در آمریکا می‌خواهد رئیس‌جمهور آمریکا شود، چند سال باید جغرافیای سیاسی بخواند. این آقا حرف بلد نیست بزند. مرد اگر بیرون کتک بخورد، وقتی برود خانه به زنش نمی‌گوید کتک خورده، مثلاً می‌گوید صورتم خورد به شاخه درخت که مردانگی‌اش حفظ شود. این آقا رفت در یک اجلاس صحبت کند، برای زنش گریه کرد. مردونه، اگر احمدی‌نژاد این کار را کرده بود [..]. رئیسی رفت روسیه، چون به خاطر کرونا با فاصله از پوتین نشست، این اصلاح‌طلب‌ها مصیبت درست کردند.»

دست‌نوشته مهری طالبی دارستانی

برگشتم مقابل جایی که سخنران‌ها می‌ایستادند و صحبت می‌کردند. کم‌کم داشت غروب می‌شد. آن مردی که با او صحبت کرده بودم با دست به من اشاره کرد. گفت برو پیش خانم طالبی. آن خانم کنار پیاده‌رو ایستاده بود. گفت متن را نوشتم. در فضای شخصی یکی از اپلیکیشن‌های داخلی نوشته بود که من استفاده نمی‌کنم. اجازه گرفتم و عکسی از روی متن برداشتم. گفتم: «اسم‌تان را ببرم؟» گفت: «بله مشکلی ندارد. مهری طالبی‌دارستانی.» خشکم زد.

از ذهنم گذشت که چقدر خوب شد من را نشناخت. چون بعضی وقت‌ها در توئیتر، پاسخ صحبت‌های او را می‌دهم که آخرین بار هم که اتفاقاً همین چند روز پیش بود، تند نوشتم. طالبی‌دارستانی را به نام ایده‌پرداز کلینیک ترک بی‌حجابی می‌شناسند. مقام سابق وزارت کار در دولت سیزدهم است و چندی پیش در ستاد امر به معروف و نهی از منکر مسئولیت داشت که به دنبال برخی حواشی توئیتری از این مقام برکنار شد یا استعفا کرد.

متن مهری طالبی دارستانی از این قرار است: «این حرکت مطالبه‌گرانه، بر مبنای اظهارنظر صریح ریاست محترم مجلس مبنی بر غیرقانونی بودن انتصاب جناب آقای ظریف در سمت رئیس شورای راهبری دولت چهاردهم و همچنین ادعا‌های بحق آقای پزشکیان مبنی بر قانونمداری شکل گرفته است. از آنجایی که آقای ظریف مغایر با نص قانون نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس منصوب شده‌اند؛ لذا ضمن تشکر از مواضع دشمن‌شکنانه جناب آقای پزشکیان، توقع می‌رود که مطابق ادعای بحق خودشان در خصوص قانونمداری در اسرع وقت این فرد را از دولت اخراج کرده و ضمناً بر ریاست محترم مجلس تکلیف است که بدون کوچکترین اتلاف وقتی طبق روال قانونی در این خصوص اقدام نمایند.»

طنین شعار‌ها در میدان پاستور

حوالی ساعت ۱۶:۳۰ بود که تصمیم گرفتم تجمع را ترک کنم. روزنامه است دیگر. هر ساعت و دقیقه‌اش حساب و کتاب دارد و گزارش باید به صفحه‌آرایی و چاپ برسد. تجمع همچنان برقرار بود. اول یک روحانی با صدایی بلند به اینکه حسین سیمایی‌صراف وزیر علوم در اختتامیه جشنواره فارابی گفته بود «علم به ما می‌گوید در برخی سیاست‌ها باید تجدیدنظر کرد»، اعتراض می‌کرد. او می‌گفت چرا گفتید قانون حجاب را نمی‌شود اجرا کرد و باید در این سیاست تجدیدنظر کنیم.

بعد از او، جوان کم‌سن و سالی میکروفن را گرفت و ادامه برنامه را اعلام کرد. گفت شکوائیه‌ای علیه ظریف و پزشکیان تنظیم شده و به زودی در سامانه قضایی بارگذاری می‌شود. همچنین از مردم خواست که به پیاده‌رو بیایند که ترافیک ایجاد نشود، چون ترافیک درست کردن، حق‌الناس است. از پلیس هم تشکر کرد که امنیت تجمع را برقرار کرده، اما هر کدام از افسران ارشد پلیس که من در میدان پاستور دیدم، بر این موضوع تاکید داشت که تجمع آنان غیرقانونی است. حتی قبل از اینکه جمعیت بیاید، حدود ۴۰ – ۵۰ نفر را از دور میدان پراکنده کردند.

اما تجربه من حداقل نشان می‌دهد شاید دست آنها حتی برای متفرق کردن آرام این تجمع‌ها بسته باشد. چون اسفند پارسال دقیقاً در همان خیابان پاستور که چندماهی است نامش به سیدابراهیم رئیسی تغییر کرده، درگیری میان پلیس و تجمع‌کنندگانی که خواستار سختگیری در حوزه حجاب بودند اتفاق افتاد و بعد از آن دیگر برخوردی صورت نگرفت.

کارت خبرنگاری‌ام را از آقایی که آن را امانت گرفته بود، تحویل گرفتم. آن جوان که میکروفن را دست گرفته بود، داشت از رئیس قوه قضائیه و دادستان کل کشور درخواست می‌کرد که علیه مسعود پزشکیان و محمدجواد ظریف به‌عنوان مفسدفی‌الارض اعلام جرم کند.

قدم‌زنان از میدان پاستور به سمت شمال حرکت کردم. دقیقاً در راستای دیوار و ویترین همان گل‌فروشی که خیلی بزرگ است. خیابان کارگر جنوبی را به سمت بالا می‌رفتم و صدای سخنران و شعار‌های جمعیتی که تعدادی از آنها کفن‌پوش بودند، همچنان در میدان پاستور طنین‌انداز می‌شد.

ارسال نظرات
صندوق طلای کیان «گوهر»
x