درخواست از بانک مرکزی برای گزارش مکتوب و کارشناسی اقدامات گازنبری
بیش از یک دهه است که بانک مرکزی ایران، به جای پذیرش مسئولیت عدم کارایی خود و نهادهای زیرمجموعهاش در اجرای وظایف قانونی محولشده، اقدام به بستن، محدودسازی و قلع و قمع کسبوکارهای مختلف در حوزههای گوناگون کرده است. این اقدامات که عمدتاً تحت پوشش بخشنامهها و دستورالعملهای محرمانه صورت میگیرد، پس از اجرا با اتهامزنی و فضاسازی منفی علیه اصناف متأثر از این سیاستها از طریق رسانههای زنجیرهای ادامه یافته است. بهجای پاسخگویی شفاف و ارائه دلایل مستند، این اقدامات صرفاً تلاش برای تغییر جایگاه بانک مرکزی از یک نهاد مسئول به یک «نهاد مظلوم» در میان افکار عمومی بوده است.
در هر ساختار منسجم و پیشرفته، چه حقوقی، چه اجتماعی و چه سیاسی، تمام نهادها موظف هستند تصمیماتی عاقلانه و کارشناسی اتخاذ کرده و نتایج آن را بهصورت مکتوب و مستند در اختیار مردم و ذینفعان قرار دهند. گزارشدهی، نهتنها نشاندهنده شفافیت و مسئولیتپذیری است، بلکه اعتماد عمومی به نهادها را تقویت میکند.
بانک مرکزی نیز، بهعنوان نهادی با قدمتی نزدیک به یک قرن، موظف است نتایج اقدامات خود را، بهویژه در مواردی مانند لغو مجوزها، مسدودسازیها، محدودسازیها، بستن درگاههای پرداخت، و حسابهای بانکی کسبوکارها، بهصورت گزارشی مکتوب، مستدل و مستند به مردم ارائه دهد. این گزارشها باید شفافیت داشته باشند و بهوضوح توضیح دهند که چرا این اقدامات انجام شده، پیامدهای آن چه بوده و آیا اهداف ادعاشده محقق شده است یا خیر.
برای مثال، در سالهای اخیر، بانک مرکزی به بهانه کنترل نرخ ارز اقداماتی سختگیرانه علیه صنایعی همچون طلا و جواهر، رمزارز و لندتک انجام داده است. این در حالی است که بسیاری از این صنوف ارتباط مستقیمی با نوسانات نرخ ارز ندارند و حتی گاهی نقش مثبت و سازندهای در تثبیت این بازار داشتهاند. اما بانک مرکزی، بدون ارائه هیچ توضیحی، این کسبوکارها را هدف قرار داده و پس از اجرای اقدامات خود، از پاسخگویی شفاف و ارائه دلایل کارشناسی سر باز زده است.
این رویکرد غیرمسئولانه یادآور رفتارهای کودکانه است؛ گویی مدیری در سطح یک کودک هفتساله میگوید: «میبندم چون حس میکنم درست است، و گزارشی هم نمیدهم. من درست میگویم چون من اینجا نشستهام! اگر قبول ندارید، خودتان بررسی کنید!» چنین رفتارهایی، بهویژه از نهادی با این سطح از اهمیت، به هیچ عنوان پذیرفتنی نیست.
از نهادی با این سابقه و نقش حیاتی در ساختار اقتصادی کشور انتظار میرود تصمیماتی پخته، کارشناسانه و مبتنی بر تحلیلهای دقیق اتخاذ کند. اما به نظر میرسد سادهترین و بیهودهترین راه، یعنی سرکوب و عدم پاسخگویی، به رویهای مرسوم تبدیل شده است. این، دیگر مدیریت نیست؛ بلکه شانه خالی کردن از بار مسئولیت است.
بانک مرکزی نمیتواند بدون ارائه دلایل روشن و مستند، با زندگی و معیشت هزاران کسبوکار و میلیونها نفر بازی کند. اقداماتی که پیامدهای گستردهای برای اقتصاد کشور دارند، باید همراه با تحلیلهای کارشناسی، دلایل منطقی و پیشبینی پیامدها ارائه شوند.
بانک مرکزی باید با شفافیت و مسئولیتپذیری بیشتری عمل کند. ارائه گزارشهای مستند از تصمیمات و اقدامات، حداقل انتظاری است که میتوان از نهادی با این سطح از اهمیت داشت. اگر بانک مرکزی نمیتواند یا نمیخواهد چنین شفافیتی را ارائه دهد، اعتبار و کارآمدی خود را زیر سوال برده و اعتماد عمومی را بهشدت تضعیف خواهد کرد. مدیریت صرفاً به معنای اعمال قدرت نیست؛ بلکه به معنای تصمیمگیری هوشمندانه و ارائه پاسخهای مستدل است.