علاءالدین میرمحمدصادقی که بود؟ / از تولد تا درگذشت مردی که به دولت پول قرض داد
علاءالدین میرمحمدصادقی، از معروف ترین و قدیمیترین تاجران ایران، عضو حزب موتلفه و چهره نامدار اتاق بازرگانی کشور دارفانی را وداع گفت. در این گزارش، موضوعات کمتر شنیده شده درباره این مرد اقتصاد سنتی ایران را میخوانید.
به گزارش اقتصادآنلاین، علاء الدین میرمحمدصادقی، معروف به حاجآقا علاء، ۱۰ شهریور ۱۳۱۰ در اصفهان چشم به جهان گشود و روز گذشته (۲۷ آذر ۱۴۰۳) در ۹۳ سالگی دارفانی را وداع گفت. خاندان میرمحمدصادقی، دهها شرکت را اداره میکنند. این خاندان در حوزههای داروسازی، سیمان، پتروشیمی تا تاسیس مدارس مذهبی، مراکز آموزشی، صندوقهای نیکوکاری و قرض الحسنه فعالیت میکنند.
وابستگی مرحوم حاجآقا علاء به حزب موتلفه سبب شد که او در فهرست چهرههای تاثیرگذار صنعت پتروشیمی نیز قرار گیرد. او از حامیان مالی انقلاب بود و در برنامههای دیه، کمک به محرومان و هدایت برنامههای عام المنفعه در ۳۱ استان کشور، فعالیت میکرد.
علاء الدین میرمحمدصادقی، پیشنهاد وزارت بازرگانی در دولت شهید رجایی را در اوایل دهه شصت رد کرده بود چون معتقد بود برای این کار، سرشته لازم را ندارد. او در هیچ یک از دولتهای پس از انقلاب نیز، پست دولتی نداشت. رسانهها از او به عنوان مردی که به دولت پول قرض داد، نیز یاد میکنند.
ثروت خاندان میرمحمدصادقی
دامنه عملکرد علاء الدین میرمحمدصادقی در اقتصاد ایران، صرفا به فیلد خاصی در کسبوکار مثل اسدالله عسگراولادی ( سلطان خشکبار )، محدود نبود. او با دهها شرکت و موسسه و صندوقی که در اختیار داشت و به صورت خانوادگی یا با همکاری دوستان نامدار و معروفش هدایت میشود، سالانه صدها میلیارد تومان گردش مالی داشت و فهرستی از این مجموعهها را در ادامه معرفی و بررسی کردیم.
فرزندان علاء الدین میرمحمدصادقی
او ۴ فرزند داشت که یکی از آنها حسین میرمحمدصادقی حقوقدان معروف و سخنگوی سابق قوه قضاییه است. دختر ایشان، مدیر مجتمع آموزشی رفاه و فعال صنعت آموزش در تهران است. دکتر محسن و دکتر حسن میرمحمدصادقی نیز در زمینه پزشکی و روانشناسی فعالیت دارند.
حسین میرمحمدصادقی حقوقدان معروف
فهرست شرکتها و موسسات خاندان میرمحمدصادقی
فهرست شرکتها و موسساتی که طبق روزنانه رسمی قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران، ایشان به عنوان سهامدار یا عضو هیات مدیره حضور رسمی داشته است را در ادامه میخوانید؛
شرکت معارف کیش
اتاق بازرگانی ایران و کانادا
شرکت گچ صنعتی امید سمنان
موسسه آموزشی غیر دولتی آیت الله سید علوی غیوری
موسسه خیریه باقیات الصالحات
شرکت داروسازی حکیم
اتاق بازرگانی تهران
صندوق اندوخته جاوید
شرکت اندیشه رفاه زائر
جامعه الامام الصادق
شرکت ایران ساک
شرکت توسعه تجاری انرژی آریا
شرکت صنایع گچ ماشینی بلور
شرکت صنایع گچ خوزستان
شرکت صندوق قرض الحسنه امداد
ستاد مردمی رسیدگی به امور دیه
شرکت ارک میرعلا
شرکت کارخانجات ریسندگی و پوشاک جامعه
موسسه غیر تجاری مدارس شناختی بشارت
موسسه خیریه امام صادق
شرکت سازمان اقتصاد اسلامی
بنیاد فرهنگی غیر انتفاعی رفاه
موسسه فرهنگی آموزشی راه شایستگان
سید علاالدین میرمحمد صادقی؛ از کارگری تا تجارت
در ادامه نگاهی کامل به زندگی علاء الدین میرمحمدصادقی از تولد تا درگذشت انداختهایم.
«سید علاالدین میرمحمد صادقی» در سال ۱۳۱۰ در اصفهان به دنیا آمد؛ از همان دوران كودكی وارد بازار كار شد. پس از دهه ها تلاش در میدان كسب و كار و فعالیت های خیرخواهانه توانست نام خود را به عنوان كارآفرین نیكوكار جاودانه كند. خانواده میرمحمدصادقی اصالت داشت ولی ثروت هنوز به آن افزوده نشده بود. خاندان میرمحمدصادقی در اصفهان ۱۳۰۰ به تبار خانوادگی شهره بود. گذشتگان انان جملگی روحانیونی سرشناس بودند. خانواده اصالت خود را از نام هایی آشنا گرفته بود. پدر و مادر او هر دو تباری مذهبی داشتند. دومین پسر و چهارمین فرزند خانواده میرمحمد صادفی نیز به چنین ریشه ای می بالید.
علاءالدین از سال های ابتدای کودکی راهی بازار شد. او گفته بود: «ابتدا در کارخانه ای کارگری می کردم. بعد راهی بازار شدم. در همین سال ها به عضویت انجمن تبلیغات اسلامی اصفهان درآمدم.» داستان فعالیت های سیاسی علاءالدین میرمحمدصادقی را باید از همین ایام آغازکرد. او با حضور در نهادی مذهبی و مبارز در اصفهان وارد دنیایی تازه شد.
سال های حضور در اصفهان برای او با دو اتفاق همراه بود که حداقل بیست سال بعد معنای متفاوت یافت. او عضو انجمن تبلیغات اسلامی اصفهان شد و برای اولین بار شهید بهشتی را در اصفهان ملاقات کرد، دیداری که سالها بعد در جایگاهی دیگر تکرار شد. علاء الدین در همین سالها سنگ بنای فعالیت های اقتصادی خود را نیز گذاشت.
اصفهان اما برای پرواز قدری کوچک بود. علاء الدین کسب و کار خود را به همراه بهاءالدین برادربزرگتر خود شروع کرده بود. هر دو پس از چند سالی کسب و کار در اصفهان تصمیمی مشترک می گیرند. آنان باید برای آینده برنامه ریزی می کردند و راهی شهری تازه می شدند. شهری که رویاها را به واقعیت نزدیک می ساخت.
سید علاالدین میرمحمد صادقی در بازار تهران
کسب و کار در تهران آغاز راهی تازه بود. میرمحمدصادقیها کسب و کار خود را در حوزه « قماش» آغاز کردند. آنان در سرای «حاج حسن» حجره ای برای خود داشتند و تجارت پیشه کردند. فعالیت های برادران میرمحمدصادقی هر روزگسترش بیشتری می یافت. قماش تنها ابتدای راه بود. اندکی بعد وارد بازارهای تازه شدند:« آن زمان شیوه فعالیت اینگونه بود که از روستاها به بازار تهران می آمدند و هرچه نیاز داشتند. می خریدند. آنها عادت داشتند همه نیازهای خود را در یک روز تامین کنند. به همین دلیل ما هم تصمیم گرفتیم، همزمان چند کالای مختلف را به آنها ارائه دهیم.» زندگی اقتصادی میرمحمدصادقی ها از همین روزها شکلی تازه به خود گرفت. آنان وارد میدانی جدید در اقتصاد ایران شدند.
مراجعان به حجره خانواده اصفهانی گاهی « چایی» می خواستند و روزی دیگر برای تامین گچ می آمدند و برخی مواقع سیمان طلب می کردند. علاءالدین روایت می کند:« همین خواسته ها موجب شد ما برای تامین نیاز آنها وارد حوزه های مختلف کاری شویم.» میرمحمدصادقی به کسب وکار خود رونقی داده بود. حجره ای انان در سرای حاج حسن همراهی دیگر پیدا کرده بود. انباری هم کمی آنسوتر اجاره شد تا تمامی کالاها در اختیار میرمحمدصادقی ها باشد.
علاءالدین میرمحمدصادقی متولد ۱۰ شهریور ۱۳۱۰ در اصفهان، نزدیک به ۷۷ سال به کسب و کار مشغول بود، در گفتوگویی که در سال ۱۳۹۰ انجام داده بود درباره فعالیتهای اقتصادیاش اینطور توضیح داه بود: از سال ۱۳۲۶ که به تهران آمدهام، خودم را حجرهدار بخش خصوصی میدانم. کسبوکار من از ۱۶ سالگی آغاز شده و به همراه مرحوم برادرم که چند ماه پیش فوت کردند، بیش از ۷۰ سال است که کار اقتصادی میکنم. در حال حاضر فعالیتهای من محدود به امور اتاق بازرگانی و چند شرکت محدود است، اما کارم از حجرهای در بازار تهران شروع شد. من و مرحوم برادرم با اندک پول و سرمایهای که داشتیم تصمیم گرفتیم به تهران بیاییم و تجارت پیشه کنیم؛ بنابراین در سال ۱۳۲۶ به پایتخت آمدیم و حجرهای گرفتیم و کار را شروع کردیم. در تمام این سالها کسبوکار من تعطیل نشده و هنوز هم خودم را بازاری میدانم.
زندگی سیاسی خاندان میرمحمد صادقی
زندگی سیاسی خانواده نیز سال ها قبل در اصفهان کلید خورده بود. میرمحمدصادقی ها به سبک تمامی بازاریان فعالیت های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را درهم آمیخته بودند. گروه اصفهانی ها شکل می گرفت. میرفندرسکی و بهادوران نیز به جمع انان افزوده شدند. حضور علاءالدین میرمحمدصادقی در تهران با جنبش ملی شدن صنعت نفت همراه بود. آنان همراه دیگر بازاریان در جنبش شرکت داشتند ولی اصل قصه از روزهای دهه ۴۰ آغاز شد، ایامی که آیت الله بروجردی رخت عافیت پوشید و آیت الله خمینی(ره) ردای مرجعیت به تن کرد:« امام خمینی(ره) را پیش از این ندیده بودم. پس از فوت آیت الله بروجردی به قم رفتم. آنجا در مورد مرجع آینده حرف و حدیث های بسیاری بود ولی گروهی می گفتند آیت الله خمینی(ره) از هرنظر برای کسب این مقام شایسته است. در یکی از همین جلسات آدرس محل تدریس آیت الله خمینی را گرفتم.» دیدار اول اینگونه شکل گرفت. آیت الله خمینی(ره) به صورت رسمی مرجع تقلید شد.
او به جرگه یاران آیت الله بهشتی پیوسته بود. آیت الله با گروه بازاریانی که میرمحمدصادقی هم یکی از آنها بود به صورت هفتگی جلساتی برگزار می کرد. همزمان دیگر بازاریان که دردسته همراهان میرمحمدصادقی نبودند نیز چنین می کردند. قم هم پایگاه دیگر دیدارها شده بود. میرمحمدصادقی از دسته اصفهانی ها به همراه بهادران به دیدار آیت الله خمینی(ره) می رفتند.
ایجاد اولین صندوق قرض الحسنه در ایران
اولین صندوق قرض الحسنه اسلامی با نام ذخیره جاوید چنین شکل می گیرد. علاء الدین میرمحمدصادقی به سرعت وارد بازی قرض الحسنه ها می شود. صندوق ذخیره جاوید اندکی بعد تاسیس می شود و مدام برتعداد قرض الحسنه ها افزوده می شود.
دستگاه اطلاعاتی حکومت پهلوی قرض الحسنه ها را به عنوان نهادهای مالی جنبش اسلامی شناسایی می کند. بخش نامه ای به شهربانی از سوی ساواک صادر می شود تا مجوز قرض الحسنه را به نام گروهی صادر نکنند. در میان نام های مورد نظر ساواک یکی هم علاءالدین میرمحمدصادقی بود. اما قطار انقلاب سرعت گرفته بود و دیگر جنبش قرض الحسنه ها به اعتصابات رسیده بود.
نگرانی بازار و مردم در مورد اعتصابات هر روز افزایش می یافت. نهال نورسته انقلاب در پاییز شکوفه داده بود ولی اضطراب ها باقی بود. گروه بازاریان مسلمان به همراه مبارزانی مانند رجایی، باهنر و یدالله سحابی در اندیشه ساماندهی اعتصابات بودند. بازهم جلسه ای در منزل علاءالدین میرمحمدصادقی تشکیل می شود. این بار جلسه مهمان ویژه ای هم داشت. چهرهایی از نهضت ملی-مذهبی ها میهمان میرمحمدصادقی بودند. سحابی و بازرگان دو نام شناخته شده در کنار رجایی و باهنر همگی در یک نشست حاضر می شوند.
مرحوم صادقی درباره راهاندازی این تشکل عام المنفعه گفته است: هنگامی که قصد داشتیم طرح بانک اسلامی را ارائه دهیم به قم رفتیم. تقاضا و طرح بانک اسلامی را آماده کرده بودیم تا در قم محضر حضرت امام ببریم و نظر ایشان را در این مورد جویا شویم. وقتی به قم رسیدیم مرحوم آیتالله مطهری در کنار اتاق حضرت امام نشسته بودند. ایشان از سالها قبل با ما ارتباط داشتند به همین دلیل سلام و احوالپرسی گرمی انجام شد. آقای مطهری سوال کردند اینجا برای چه آمدهاید؟ و ما توضیح دادیم قصد راهاندازی بانک اسلامی را داریم و طرح آن را برای حضرت امام آوردهایم تا ایشان مجوز صادر کنند. مرحوم مطهری طرح بانک را که بر روی کاغذی نوشته بودیم، گرفتند و گفتند خودشان طرح را به امام میدهند. با هم داخل اتاق امام رفتیم. مرحوم مطهری طرح را به امام دادند و توضیحاتی ارائه کردند. امام هم به سرعت با اجرای این ایده موافقت کردند و گفتند خوب است که این بانک تاسیس شود.
چک ۲ میلیون دلاری برای پرواز انقلاب
میر محمد صادقی و همرزمانش فعالیت ها و حمایت های مالی و معنوی خود را از انقلاب و اندیشه های امام ادامه دادند تا روز موعود فرارسید. روز ۱۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ روزی بود که امام از فرانسه با پرواز ایر فرانس به تهران سفر کرد. اما این پرواز شرایط عادی نداشت، از یک سو بختیار تهدید کرده بود که هر هواپیمایی را بر فراز ایران خواهد زد و اجازه نشستن به پرواز امام(ره) را نخواهد داد. از سوی دیگر به دلیل خطرات و تهدیداتی که عنوان می شد، ایرفرانس حاضر نبود بدون بیمه شدن هواپیما اجازه پرواز صادر کند.
میر محمد صادقی با مراجعه به دفتر هواپیمایی ایرفرانس و ارائه یک چک دو میلیون دلاری هواپیمای امام(ره) و همه سرنشینان آن را بیمه کرد تا انقلاب به پایان نهایی و پیروزی نزدیک شود. در تمام این سال ها او کمتر در مقابل دوربین رسانه ها قرار گرفته و کمتر تن به مصاحبه و بیان خاطراتش داده است.
تمبر علاءالدین میرمحمدصادقی
عمده ۹۳ سال و ۳ ماه و ۱۷ روز عمر علاءالدین میرمحمدصادقی به فعالیت در حوزه قرض الحسنه گذشت تا اینکه حاجآقا علاء در شامگاه ۲۷ آذر درگذشت. سال ۹۷ به پاس ۷۰ سال خدمت علاء الدین میرمحمدصادقی مراسم یادبودی برگزار شد و از تمبر ایشان رونمایی شد. در ادامه تصویر تابلویی که در مراسم نکوداشت علاءالدین میرمحمدصادقی به پاس ۷۰ سال خدمت او ، رونمایی شد با متن نوشته اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهور در آن سال را میبینید.