دختربچه ۱۳ ساله به دلیل حسادت و تحت تأثیر فیلم‌های وحشت به قتل اعتراف کرد

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از  اعتمادآنلاین، متهم که ۱۳ ساله است، در اعترافاتش گفت به خاطر حسادتی که به مقتول می‌کرد، او را کشت.

یک سال قبل پدر و مادر دختر ۹ ساله‌ای به نام مژگان به پلیس گزارش دادند فرزندشان گمشده است. پدر مژگان گفت: دخترم با دوستانش در کوچه بازی می‌کرد که ناپدید شد. ما هرجایی را که فکر می‌کردیم ممکن است دخترم رفته باشد، گشتیم و او را پیدا نکردیم.

پرونده با این شکایت، به جریان افتاد و ماموران برای پیدا کردن ردی از مژگان تحقیقات خود را آغاز کردند. ساعاتی بعد گزارش رسید جسد دختری ۹ ساله در تپه‌های مسعودیه تهران پیدا شده است.

پلیس، پدر و مادر مژگان را برای شناسایی به پزشکی قانونی فراخواند و بعد از اینکه تایید شد جسد متعلق به مژگان است تحقیقات گسترده برای شناسایی قاتل آغاز شد.

بررسی‌ها نشان داد مژگان روز حادثه با دوستش سیما بازی می‌کرد. سیما که ۱۳ سال داشت بازجویی شد و در همان ابتدا به قتل مژگان اعتراف کرد.

پدر و مادر مژگان علیه دو خواهر دیگر سیما نیز شکایتی را مطرح کردند و گفتند سیما به تنهایی نمی‌توانست مرتکب قتل شود. او با خواهرانش مژگان را کشته است. اما سیما در اعترافاتش گفت به تنهایی‌ای نکار را کرده است.

او گفت: مژگان تک دختر بود و همه جور امکانات داشت. او موبایل هوشمند داشت که برای خودش بود. ولی ما در خانواده یک گوشی داشتیم. او می‌توانست خیلی راحت درس بخواند، اما ما فقیر بودیم و من مجبور بودم همراه خواهرانم در خانه‌های مردم کار کنم. نمی‌توانستم درس بخوانم و کار‌هایی را که دوست دارم، انجام بدهم. من همیشه به مژگان حسودی می‌کردم. روز حادثه هم برای سرقت گوشی‌اش او را کشتم.

پلیس در یک گوشی که دست سیما بود چند فیلم ژانر وحشت که به قتل با چاقو مربوط بود، پیدا کرد. سیما گفت: این فیلم‌ها را دیدم و از روی فیلم‌ها یاد گرفتم چطوری مژگان را بکشم. خواهرانم در قتل نقشی نداشتند.

باتوجه به اینکه مدرکی علیه خواهران سیما به دست نیامد آنها آزاد شدند و سیما به اتهام قتل و سرقت به کانون اصلاح و تربیت برده شد. ضمن اینکه پزشکی قانونی او را مورد معاینه قرار داد و مشخص شد این دختر ۱۳ ساله کمال عقلی ندارد و متوجه کاری کرده نبوده است.

در نهایت پرونده به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و جلسه رسیدگی، اولیای دم اعلام کردند حاضر به گذشت نیستند و خواستار قصاص هستند.

سپس سیما در جایگاه قرار گرفت. او گفت صدایی مرموز در گوشش نجوا می‌کرد و وی را وادار به قتل کرد.

متهم گفت: قبلا این صدا را بار‌ها شنیده بودم و به همین خاطر شب‌ها در گوش‌هایم پنبه می‌گذاشتم. آخرین بار هم فقط می‌خواستم گوشی دوستم را بگیرم که او را کشتم. از اینکه مجبور بودم در خانه‌های مردم کار کنم بدم می‌آمد، اما مژگان زندگی راحتی داشت. او بازی می‌کرد و من نمی‌توانستم بازی کنم.

بعد از پایان جلسه دادگاه قضات سیما را به تحمل ۵ سال حبس در کانون اصلاح و تربیت و والدینش را به پرداخت دیه محکوم کردند.