چرا نسل جدید باهوشتر به نظر میرسند؟
هر کدام از ما، یکی از افراد نسل بعدی را در اطراف خود داریم یا حداقل آنها را دیدهایم. کودکانی که حرف زدنشان در پنج سالگی با پنج سالههای زمان ما فرق دارد؛ نسلی که آموزش کار با تلفنهای هوشمند به نسل قبلی را بر عهده گرفته است. گویی که این نسل زودتر میفهمند. مواجهه ما با این نسل، همیشه باعث شگفتیمان میشود: چقدر این نسل جدید باهوش است! چرا؟ چرا کودک چهار سالهای که هنوز خواندن و نوشتن یاد نگرفته است، باید بتواند در تلفن همراه مادرش برای خود انیمیشن دانلود کند؟ آیا سال به سال هوش کودکانی که متولد میشوند، بیشتر از کودکان سالهای پیش است؟ آیا ما با یک نرخ تصاعدی تکامل روبهرو هستیم؟ چیزی که در هزارهها رخ داده، آیا اکنون در فاصله دههها رخ میدهد؟
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از تابناک، اولین چیزی که باعث شد به این سوالات فکر کنم، مواجهه با یکی از کودکان نسل جدید بود. در هفت سالگی از مفهومی حرف میزد که من درست در هفده سالگیام معنای دقیقش را فهمیدم. انگار او ده سال زودتر از من بزرگ شده بود. برایم جالب بود که چرا این اتفاق رخ داده است. اما امر جالبتر، آیندهای است که توسط این نسل ساخته خواهد شد. فکر کردن به پیامدهای این امر دیوانهکننده است! شاید با رشد تصاعدی هوش ما، با انقلابهایی با فواصل کم روبهرو شویم. انقلابهایی که هر کدام تبعات زیادی به دنبال خواهند داشت.
پاسخ به پرسش اولیه (دلیل باهوشتر بودن نسل جدید) نیازمند توضیح مفهومی به نام اثر فلین است. اثر فلین نامی است که به افزایش مداوم هوش در جهان دادهاند. این اثر نخستین بار در سال ۱۹۸۴ توسط جیمز فلین مطرح شد و در نهایت با نام خود او هم معروف شد. فلین در نخستین مقالههایی که چاپ کرد، نوشت که نمونههای آمریکایی در یک دوره چهل و شش ساله بهتر و بهتر در آزمون هوش عمل کردند. او همچنین گفت که اگر مردم یک قرن پیش میانیگن هوشی هفتاد داشته باشند، ما نسبت به هنجارهای آنها میانگین هوشی، صد و سی را خواهیم داشت. فوقالعاده نیست؟! ما انسانها میلیونها سال وقت گذاشتیم و تکامل یافتیم و به اینجا رسیدیم؛ اما از یک جایی به بعد مثل اینکه روند تکامل سریعتر شده است. گویا داریم با سرعت در مسیر هوش میدویم. ما که قبلا در این مسیر راه میرفتیم، چرا شروع به دویدن کردیم؟
برای یافتن پاسخ این سوال، کافی است یک نگاهی به اطراف خود انداخته و بعد پای حرف بزرگترهایمان بنشینیم. محتملترین پاسخی که به ذهن میرسد، این است که تکنولوژی پیشرفت کرده است. استفاده همگانی از تلفنهای همراه به حدود سالهای ۲۰۱۰ (که به تقویم ایرانی اوایل دهه نود است) برمیگردد.
نسل جوان امروز، آن زمان در اوایل نوجوانی و بعضا در اواخر کودکی بود. حالا کودکانی را در نظر بگیرید که به محض چشم باز کردن، با تکنولوژی پیشرفتهای مثل تلفن همراه روبهرو میشوند که حتی میتواند ضربان قلب را نیز اندازه بگیرد؛ چیزی که در دهههای گذشته امری ناممکن به نظر میرسید. فرض میشود کودکانی که از بدو تولد با این تکنولوژی مواجه شدهاند و مجبورند نحوه کار با آن را بیاموزند، از نسلهای گذشته باهوشتر هستند. ولی در اینجا با یک تسلسل روبهرو میشویم. نسل گذشته که تکنولوژی را ساختهاند، چگونه باهوشتر شده و توانستهاند موجبات باهوشتر شدن نسل بعدی را پیش بیاورند؟ آیا دلایل دیگری هم در کار بوده است؟
سادهانگاری است اگر برای یک مسئله علمی تنها به دنبال یک دلیل باشیم. در حالت عادی، رشد هوشی مردمان در سالیان سال بدین گونه بود که نسل امروز از نسل دیروز باهوشتر به نظر میرسیده است. اما چیزی که امروزه با آن مواجه هستیم، یک تغییر چند ساله است. اگر به طور متوسط رشد هوش را در طول قرن در نظر بگیریم، اکنون با تفاوتی حداقل ده ساله مواجه هستیم. به جز تکنولوژی پیشرفته، باید دلایل دیگری نیز در کار باشند. دلایلی که باعث شدهاند ما به جای راه رفتن، شروع به دویدن کنیم. مثلا تغذیه سالمتر یا توجه بیشتر به سلامتی. نرخ سیگار کشیدن و استفاده از رنگهای مضر سربی در سالهای اخیر نسبت به قبل بسیار کاهش یافته است.
نقش تغذیه و سلامتی تا به آنجاست که حتی میتواند عنصر مهمی مانند ژنتیک را خنثی کند. کودکانی که از لحاظ ژنتیکی هوش بالایی دارند، ولی در محلههای نامناسب و با وضعیت غذایی بد زندگی میکنند، از لحاظ هوشی قابل مقایسه با همسنوسالان باهوششان در شرایط غذایی خوب نیستند.
یکی دیگر از عواملی که میتواند نرخ تصاعدی هوش را توضیح دهد، آموزش است. ما در جامعهای زندگی میکنیم که به مردم آموزش میدهند تا فرضیات را جدی بگیرند، از انتزاعات استفاده کنند و آنها را به طور منطقی به هم پیوند دهند (فلین، ۲۰۱۳).
شاید به همین دلیل باشد که بیشترین ضریب افزایش هوشی، در زمینه استفاده از انتزاعات و منطق بوده است؛ چون ما یاد گرفتهایم چگونه فکر کنیم، چگونه نقد کنیم و چگونه نظرات خود را ابراز کنیم، هوش منطقیمان نسبت به نسل گذشته افزایش داشته است. همچنین ما در عصری زندگی میکنیم که توسط اطلاعات مختلف احاطه شدهایم و دسترسیمان نسبت به اطلاعات، خیلی بیشتر از نسلهای قبل است.
مورد بعدی که میتواند جزء دلایل افزایش هوش در نسل جدید باشد، ممکن است خیلی به مذاق خانوادهها خوش نیاید. بازیهای ویدیویی یا به اصطلاح گیم (Game). نسل جدید با بازی کردن تکالیف سنگینی را بر عهده میگیرد. این بازیها اغلب نیاز به مهارتهای شناختی پیشرفته دارند و برای درگیر شدن با آنها، به ذهن توسعه یافتهای نیاز است. اغلب این بازیها قوه حل مسئله و منطق را به کار میگیرند و کودک یا نوجوان را وا میدارند که بیشترین بهره را از مغز خود ببرد تا به مرحله بعد راه یابد. البته که هر مسئله جنبه خوب و بدی را به صورت همزمان دارد؛ ولی پرداختن به معایب بازیهای ویدیویی در این متن نمیگنجد.
مواردی که ذکر شد، چند دلیل از دهها دلیل شناخته و ناشناخته برای پدیده افزایش هوش نسل جدید هستند. قبلتر گفته شد که ممکن است افزایش سرعت رشد هوش، انقلابهای زیادی را در آینده به دنبال خود داشته باشد؛ انقلابهایی که هر کدام تبعات خوب و بد زیادی به دنبال خواهند داشت. آیندهی با افزایش هوش، روشن است؛ اما در لابهلای این روشنایی، ما با رگههای تاریکی هم مواجهایم که میتوانند مانند یک ابر سیاه روشنایی را بپوشانند. وظیفه ما به عنوان کسانی که آینده را میسازند، چیست؟
ما چه کار باید بکنیم تا اعمال امروزمان، فردای نسلهای بعدی را آشفته نکند؟ اینها سوالهایی هستند که نیاز به بررسی عمیق علمی، سیاسی و اجتماعی دارند. فعلا کمترین کاری که از دستمان برمیآید، به عنوان یک جامعه، برنامهریزی صحیح برای آینده و به عنوان یک فرد، پرورش کودکانمتن به عنوان یک انسان است تا مگر فردایی که از راه خواهد رسید، سراسر نور و روشنایی باشد.