در این بازار نزولی، هوشمندانه سود کنید!
بازار سرمایه مدتهاست که به هیچ خبر مثبتی واکنش نمیدهد؛ اما در نقطه مقابل کوچکترین عامل منفی، بازهم کندلهای پرقدرت نزولی را برای بازار میسازند. با این تفاسیر چه باید کرد؟ آیا باید از بازار خارج شد یا ابزارهایی برای مدیریت سرمایه و پوشش ریسک وجود دارد؟
اقتصاد آنلاین – رجا ابوطالبی: لغو مصوبه نرخ خوراک، کاهش نصاب سپرده بانکی صندوقها، افزایش نرخ دلار نیما و حتی تجدید ارزیابی خودروسازان، از جمله مواردی بود که در این دو ماه مطرح و یا تصویب شد اما نتوانستند محرکی برای بورس تلقی شوند. مواردی که در گذشته هرکدام به تنهایی وزنهای تلقی شده و میتوانستند تا مدتها حال و هوای بورس را سبز کنند؛ اما اکنون تمام آنها را نادیده گرفته و به ریزش خود ادامه میدهد.
شاخص کل، روی اعصاب سهامداران
به جز بیواکنشی بازار سرمایه به اخبار، روندی که شاخص کل در پیش گرفته است نیز جای انتقاد دارد. تصویر زیر به خوبی نشان میدهد که شاخص کل تنها یک روز پر قدرت صعودی را ثبت کرده است و بعد از ۲۳ روز روند نزولی، مجددا به همان نقطه اول خود بازگشتهاست. این یعنی روانشناسی معاملاتی (psychology) که بیشترین وزن را در یک «معاملهگر منظم» به خود اختصاص داده است، مورد هدف قرار گرفته و میتواند معاملهگران را از ریل تصمیمات منطقی و آرامش خارج کند. اینجاست که حتی علم ریاضی نیز زیر سوال میرود و معادله ۲۳=۱ برقرار میشود.
در این بازار چه کنیم؟
آغاز روزهای سیاه بورس از ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲ شروع شد. شاید در ابتدا کمتر کسی سقوط اینچنینی بورس را متصور بود؛ اما اگر تحرکات صندوقها مورد رصد قرار میگرفت، تغییر سبد بورسی سهامداران به خوبی و به سرعت اتفاق میافتاد.
همانطور که مشخص است، از تاریخ مذکور سیل ورود پول به صندوقهای درآمد ثابت با شدت بیشتری دنبال شد. اتفاقی که سبب شد سهامدارانی که ریسک ورود به این صندوقها را به جان خریدند، بازدهی به مراتب بالاتری از سایرین کسب کنند.
سادهتر اینکه، معمولا اشخاصی که وارد بازار سرمایه شدند، ریسک صندوقهای درآمد ثابت و یا سپردههای بانکی را بالا میبینند. به این معنا که این ابزارها توانایی حفظ ارزش پول را ندارند. اما ریسک این افراد که به صندوقهای درآمد ثابت ورود کردند جواب داده و کسب انتفاع آنها از سهامداران پیشی گرفت.
شاید در این روزها سهامداران میتوانند بخشی از سبد خود را به این صندوقها اختصاص دهند تا سیاستهای کلی دولت چهاردهم مشخص شود.
صندوقهای طلا
ابزار دیگری که در اختیار فعالین بازار سرمایه است، صندوقهای طلا است. صندوقهایی که یا بر پایه شمش یا بر پایه سکه بوده که بسته به نوع تحلیل، میتوان آنها را برای ورود و بررسی بیشتر زیر ذرهبین قرار داد.
ذکر این نکته ضروری است که در ابتدای پیدایش پول، بانکهای مرکزی سراسر دنیا موظف بودند به همان اندازهای که پول چاپ میکنند، طلا ذخیره کنند. علیرغم اینکه کشورها دیگر از این سیاست پیروی نمیکنند، اما همین منطق به خوبی نشان میدهد که طلا میتواند پشتوانه خوبی برای سرمایه اشخاص باشد.
به عنوان مثال، احتمال افزایش درگیری میان حزب الله و رژیم صهیونیستی بالا است؛ مسئلهای که واضحا شوک منفی برای بورس تلقی میشود اما میتواند قمیت طلا را افزایش دهد.
یا انتخابات آمریکا یک سایهی احتیاطی را بر بازار سرمایه حاکم کرده که در صورت پیروزی هر کدام از دو حزب، طلا مصون از ریسک انتخابات خواهد بود.
اما پارامتری که باید برای ورود به صندوقهای بر پایه طلا بدان توجه کرد، حباب صندوقها است؛ چرا که تاریخ نشان داده بر خلاف حباب ذاتی سکه که میل به تخلیه شدن نداشته و فعالان آن بازار، حباب آن را پذیرفتند، صندوقهای بر پایه طلا همواره به سمت حباب صفر حرکت میکنند. واضحا ورود به صندوقی که حباب حداقلی دشته باشد، میتواند ریسک سرمایهگذاری را کاهش دهد.
کلام آخر
در آخر باید گفت که هیچ بازاری به اندازه بازار سهام نمیتواند در بلند مدت ارزش افزوده ایجاد کند، اما بسته به شرایط ابهام آلود حال حاضر، تغییر وزن پرتفو میتواند گزینه منطقیتری باشد. پر واضح است اشخاصی که این تغییر وزن را از اردیبهشت یا خرداد سال گذشته انجام دادند، برنده اصلی این ماجرا بودند.