بدهیهای قالیباف چه میشود؟
بیتردید شورای شهر پنجم باید با مشکلات پیچیده و زیادی در شهر تهران دستوپنجه نرم کند، زیرا میراثدار معضلات بسیاری در شهرداری مانند بدهی ۷۰هزار میلیاردی و استخدامهای نجومی و در شهر تهران مشکلات محیطزیستی، ترافیک و... خواهد بود که این مهم با پیگیری دغدغهمندانه شورای شهر پنجم و روی کار آمدن شهرداری دلسوز، قانونمند و پاسخگو، میسر خواهد بود.
در روزهای اخیر، اینجا و آنجا، از افراد زیادی به عنوان شهردار آینده تهران نام برده میشود: ازجمله محسن صفایی فراهانی. بنابراین وقتی از او در این باره میپرسیم، پاسخ میدهد: «سنم از شهردار شدن گذشته است و نمیتوانم مسئولیت شهرداری کلانشهری مانند تهران را به عهده بگیرم، افرادی باید در راس مدیریت شهری قرار بگیرند که از تجربه و شناخت کافی نسبت به شهر تهران و مدیریت آن برخوردار باشند.» او همچنین معتقد است: «امروز شهر تهران را نمیتوان به روش مدیریت سنتی و با تراکمفروشی اداره کرد، از سویی یک فرد به تنهایی نمیتواند برای حل مشکلات کلانشهری مانند تهران معجزه کند، بلکه خرد جمعی و تخصص میتواند مشکلات را حل کند.»
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان ، گرچه محسن صفاییفراهانی نیاز به معرفی ندارد؛ اما بنا به یادآوری، او قائممقامی وزارت صنایع و مشاور وزارت نیرو در دولت اصلاحات، عضویت در اتاق بازرگانی تهران و ریاست فدراسیون فوتبال ایران در سالهای ۷۶ تا ۸۱ را در کارنامه خود دارد و علاوه بر آن، همواره از او بهعنوان یک مدیر تحولگرا یاد میشود. در ادامه گفتوگوی محسن صفایی فراهانی را در مورد مشکلات شهر تهران، شهردار آینده و در نهایت وظایف شورای پنجم، میخوانید.
چه انگیزهای منجر به رفتار تشکیلاتی از سوی مردم و اقبال به لیستهای انتخاباتی شده و این مساله چه پیامی برای جریانهای سیاسی کشور دربردارد؟
شورای شهر مقیاس کوچکتری از پارلمان کشور است. به همان اندازه که پارلمان ملی در کشور نقش دارد، شورای شهر بهعنوان پارلمان محلی نقش قابل توجهی در سیاستگذاریهای شهری، محیطزیست، مسائل ساختوساز، حملونقل عمومی، بافت شهری و... در زندگی عامه مردم ایفا میکند. بدیهی است که همه احزاب در اکثر کشورهای جهان تلاششان در رابطه با فضای سیاسی کشور در درجه نخست ورود به فضای شورای شهر و روستاهاست، زیرا از جایگاه پارلمان محلی میتوان به مراحل بالاتری ارتقا یافت و در نهایت پتانسیل قویتری به وجود آورد. بدیهی است که آحاد جامعه هنگام ارائه رأی به کاندیداها، مسالهای که مورد توجه قرار میدهند، اهداف و برنامههای جریانهای سیاسی و احزاب در شورای شهر است و اینکه برنامههای ارائهشده در جریان انتخابات شوراها تا چه اندازه ملی، عمومی و مصلحتاندیشانه است. در حقیقت توجه به این مهم که آیا برنامههای ارائهشده در زمان انتخابات، مسائل و مشکلات اصلی یک شهر را دربرمیگیرد یا اهداف گروه و حزبی را مورد توجه قرار میدهد. بدیهی است که مردم سراغ جریانی خواهند رفت که منافع عامه را در نظر بگیرد و بر اساس مصلحت عموم برنامه ارائه کرده باشد و از چنان قوام و شرایطی برخوردار باشد که در مقام اجرا منافع اکثریت را دربرگیرد. اینجاست که مردم به سمت جریانهای حزبی تمایل پیدا میکنند و ترجیح میدهند به جای توجه به نیروهای مستقل به سمت نیروهای سازمانیافته سیاسی و دارای برنامه مشخص گرایش پیدا کنند تا انتظار تحقق برنامههای ارائهشده را از سوی حزب و نه فرد، داشته باشند که امکان پیگیری بعدی از احزاب برای آنها مقدور باشد، در حالیکه فرد مستقل، یک نفر است و اگر هم برنامهای از سوی او ارائه شود بدون شک در قالب همان یک نفر از برنامههایش دفاع خواهد کرد و شانس پیشبرد آن در جمع محدود است، اما وقتی اکثریت اعضای شورای شهر از یک جریان سیاسی باشند از آن جریان سیاسی همواره میتوان متوقع بود که در مقابل عملکرد و برنامههای شهری خود به مردم پاسخگو باشد.
اعضای راهیافته به شورای پنجم تهران، به سه حزب اتحاد ملت، کارگزاران و اعتماد ملی نزدیک هستند. با توجه به این مهم، شورای شهر پنجم تا چه اندازه میتواند در مدیریت شهری موثر واقع شود؟
تقریبا 110 سال از عمر انقلاب مشروطیت میگذرد و میوه آن به بار نشسته و 20سال است صندوق رأی برای جامعه ایرانی مبنا و مفهوم جدیتری پیدا کرده است، در چنین شرایطی مردم با دقتنظر و فرصت بیشتری به مسائل سیاسی و شرایط پیرامونی روی آورده و دست به تحلیل وضعیت موجود میزنند که در نهایت بتوانند در تصمیمسازی برای شهر و کشور نقشی تعیینکننده و مشارکت بیشتری داشته باشند. مشارکت جدی و اثرگذار در انتخابات شورای شهر، مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان و ریاستجمهوری، نشان از بیداری و هوشیاری نسل جدید و توجه آنها به سرنوشت شهر و کشور خود در انتخاب نیروهای کارآمد است. این حضور و خواست آنهاست که به منتخبانی در جهتگیریها و مصوبات شورای شهر یا پارلمان ملی منجر میشود که با قدرت بیشتری در جهت اتخاذ تصمیم و تصویب قوانین مهم شهری و کشوری و اعمال مدیریت و نظارت بر اجرای قوانین شهری و ملی حرکت میکنند. در ایران حیطه وظایف شورای شهر صرفا به شهرداریها بازمیگردد، اما سایر مسائل شهری مانند بهداشت، امنیت، آموزش، راهنمایی و رانندگی که در کشورهای پیشرفته در حیطه وظایف شورای شهر است در ایران هیچکدام در حیطه وظایف شورای شهر قرار نگرفته است. بنابراین برای اینکه این موارد در اختیار شورای شهر قرار بگیرد نیاز به اصلاح قوانین و پیوستگی بیشتر میان پارلمان اصلی کشور و پارلمان شهری است تا این قوانین به نفع مردم سامان پیدا کند و مشکلات شهری به صورت جامعتر دیده شود و این مهم وقتی عملی میشود که احزاب و جریانهای سیاسی حاضر در پارلمان شهری و ملی، توانایی و همبستگی خود را برای تحقق این مهم به کار گیرند. هرچند در ابتدای راه هستیم، ولی امیدوارم هماهنگی لازم بین فراکسیون امید و شورای شهرهای بزرگ بتواند به حل مشکلات مردم بیشتر یاری برساند. مشکلات برشمرده در سوال شما هم با قدرت یافتن احزاب و حضور پررنگتر مردم در احزاب به تدریج اصلاح میشود.
میتوان امیدوار بود که با توجه به مجموع شرایط، شهرداری به شورای شهر پاسخگو باشد؟
شهردارها باید به شورای شهرها پاسخگو باشند، زیرا بودجه و برنامههایشان مصوبه شورای شهر است. شورای شهر به مفهوم نوعی مجمع عمومی شهرداری است، آن هم به نمایندگی از سوی مردم شهر که صاحب اصلی شهرداری هر شهر هستند؛ بنابراین پاسخگو نبودن شهردار به شورای شهر به دلیل ناتوانی شوراهاست، زیرا شورا باید شهرداری را انتخاب کند که مطمئن باشد او هم مشابه شورای شهر مصالح و مشکلات شهر را مورد توجه قرار میدهد و خود را نماینده اجرایی شورای شهر میداند، در اصل شورای شهر و شهرداری یک مجموعه برای اداره شهر در یک دوره هستند.
اعضای جدید شورای شهر میتوانند شهرداری را در رابطه با هزینهها و مسائل شهری پاسخگو کنند؟
این الزام در قانون شوراها وجود دارد. همانطور که مجلس برنامههای دولت را تصویب میکند، به وزرا رأی اعتماد میدهد و بودجه سالانه دستگاههای دولتی را تصویب میکند، تفریغ بودجه را انجام میدهد و دولت باید در مقابل عملکرد خود به مجلس پاسخگو باشد، بنابراین شهردار نیز بهعنوان منتخب شورای شهر باید به پارلمان محلی پاسخگو باشد. اگر شورای شهر قادر به استیضاح شهردار متخلف نیست و توان کنترل شهردار را ندارد، این مسائل نشان از بیسازمانی شورای شهر است. اختیارات قانونی شورای شهر برای کنترل شهردار کافی است، ضمن اینکه شهرداری که از شورای شهر رأی اعتماد میگیرد چطور میتواند به شورا پاسخگو نباشد؟
مساله انتخاب شهردار تهران از درون لیست شورای شهر رخ دهد بهتر است یا خارج از لیست؟
بهترین حالت ممکن این است که از داخل لیست دست به انتخاب شهردار نزنند و نیروی دیگری را خارج از لیست برگزینند، زیرا مردم شهر آنها را بهعنوان یک لیست همگن انتخاب کردهاند و نباید به این هماهنگی خدشه وارد شود. پس هماهنگی این لیست مورد توجه است. اگر قرار بر این باشد که به دلیل انتخاب شهردار از درون یک لیست هماهنگی اعضا به هم بخورد، این خود یک نقطه شکست و ضعف برای جریان منتسب به این لیست است. به همین دلیل برای اینکه هماهنگی و وحدت سازمانی که موجب تشکیل شورای شهر پنجم و پیروزی لیست امید شده است، حفظ شود، باید شهردار از میان نیروهای فعال خارج از لیست که قابلیتهای لازم را برای مدیریت شهرداری دارد، انتخاب شود.
گزینه محتمل در شهرداری تهران کیست؟
در بستر موجود باید از نیروهایی که با مسائل شهری، بافت و آرایش شهری، حملونقل عمومی، محیطزیست و مدیریت جمعی شناخت دارند، استفاده کنند. مسائل تهران متاسفانه بسیار پیچیده شده و تداوم مدیریت سنتی و وابسته کردن درآمد شهر به فروش تراکم یکی از مصیبتهای بزرگ تهران است. ایجاد درآمد پایدار و مدیریت بهینه آگاه به مسائل و دارای راهحلهای اساسی باید مورد توجه باشد.
بعضی برداشتها از قوانین شهری میتواند زمینههای فساد را ایجاد کند. با توجه به اینکه شهرداری درآمد پایدار ندارد، آیا میتوان از موارد مبهم و تاویلپذیر قانون چشمپوشی کرد؟
شهرداریها باید به دنبال ایجاد درآمد پایدار باشند، زیرا در غیر این صورت نمیتوان شهرهای بزرگ را اداره کرد. هر شهروندی که در شهر بزرگ زندگی میکند باید هزینه زندگی در شهر بزرگ را بپذیرد. این تفکر یعنی فروش تراکم ساختمان و بههمریختن محیط شهری. کمیسیون ماده 100 برای ایجاد درآمد شهری از مبنا تخلف است و باید فراموش شود، زیرا کمیسیون ماده 100 در حقیقت شهروندان را به تخلف تشویق میکند و شهرداریها به قیمت از بین رفتن بافت شهری، جرم متخلف را با پول معاوضه میکنند! این مساله نه تنها شهروندان را به تخلف تشویق میکند، بلکه اصل سلامت شهری و اخلاق اجتماعی را به خطر میاندازد. به همین دلیل، شورای شهر باید به دنبال اجرای طرح جامع و درآمد پایدار برای شهر بوده و به آن پایبند باشد. درآمد عمده شهرها که متاسفانه از روش فروش تراکم بهدست میآید، خطای بسیار بزرگ و جبرانناپذیری است که در هیچجا چنین روشی مرسوم نیست. در اکثر کشورهای توسعهیافته، مردم با عوارضی که در شهرهای بزرگ بابت زندگی و استفاده از خدمات شهری میپردازند درآمد آن شهر را تامین میکنند. فردی که در تهران زندگی میکند نسبت به یک شهروند که در یک شهر کوچک زندگی میکند، باید دو نوع عوارض به شهرداری بپردازد. بنابراین باید نوع و میزان پرداخت عوارض در شهرهای بزرگ و کوچک تغییر کند. این مهم سبب میشود که جلوی مهاجرتهای بیرویه گرفته شود، زیرا فرد وقتی میبیند برای زندگی در شهرهای بزرگ ناگزیر باید هزینههای بسیار بیشتری را متقبل شود، بدیهی است که زندگی در همان شهرهای کوچک را به مهاجرت در شهرهای بزرگ ترجیح دهد. بنابراین معتقدم شورای شهر موفق در کشور، شورایی است که بتواند درآمدهای پایدار را برای شهر ایجاد کند و جلوی فروش تراکم یا استفاده از کمیسیون ماده 100 را در یک دوره میانمدت بهطور کامل بگیرد.
در حال حاضر شهرداری کنونی تهران با بدهیهای کلانی روبهروست. شهردار آینده تهران باید چگونه مساله بدهی 70هزار میلیاردی و استخدامهای بیرویه را حل کند؟
شورای شهر چهارم باید بیش از شهردار نسبت به بدهیهای شهرداری تهران و استخدامهای نجومی و بیرویه در آن پاسخگو باشد. در حقیقت این شورا باید بگوید که چرا شهردار تهران گامهایی فراتر از بودجه تعیینشده برداشته است؟ اگر بودجه شهرداری محدود بوده است، چرا اجازه مقروض شدن را به شهرداری داده است که در نهایت به یک بدهی گزاف به قول شما 70هزار میلیاردی منتج شود؟ شهردار باید در قالب همان بودجه مصوب برنامههای شهری را اجرایی کرده و خارج از آن اجازه هزینهتراشی برای شهر ندارد. بنابراین تصور میشود به همان اندازه که شهردار نسبت به بدهیهای کلان و استخدامهای نجومی مقصر است شورای شهر نیز باید در این رابطه به مردم پاسخگو باشد؛ چرا باید چنین مشکلاتی در شهرداری وجود داشته باشد که شورای شهر پنجم ناگزیر به حل آن باشد؟ چنین روشهایی بیتوجهی به قانون و مقررات بوده و بیشتر به روشهای مدیریتی در دولتهای نهم و دهم شبیه است که احتمالا به شهرداری هم تسری پیدا کرده است. در حقیقت این روش طی ده سال گذشته در ایران تبدیل به یک اپیدمی فراگیر شده که دستگاهها و نهادها بدون توجه به برنامه و قانون و خارج از بودجه مصوب دست به اقدامهایی میزنند که در نهایت به بدهیهای کلان منتهی میشود. اگر کشوری بخواهد نظم پیدا کند، نباید از این اقدامات فراقانونی بهراحتی گذشت. تمامی این مدیران باید پاسخگوی اقدامات خود باشند.
با توجه به وضعیت موجود در شهرداری آیا کل مجموعه شهرداری تهران باید تغییر کند تا مدیریت شهری تغییر کند یا اینکه یک مدیر قوی در راس شهرداری میتواند این مجموعه را اصلاح کند؟
امروز مدیریت در جهان فردی نیست که فرد در مجموعهای تغییرات به وجود آورد یا در نهایت برای رفع مشکلات موجود در آن سازمان معجزه کند، بلکه امروز خرد جمعی و تخصص میتواند مشکلات را حل کند. بدیهی است شهرهای بزرگ با مسائل و معضلات زیادی روبهرو هستند که هر یک از مسائل اجتماعی، زیستمحیطی، حملونقل عمومی، ایجاد درآمد پایدار و... تخصص خاص خود را میطلبد. از سویی، این موارد به یکدیگر مرتبط بوده و همگنی دارند. بنابراین هر نیرویی که در راس مدیریت در یک شهر بزرگ قرار میگیرد باید از شناختی قوی و عمیق نسبت به مسائل شهری و نحوه اداره آن برخوردار باشد تا بتواند همراه با نیروهای قوی، کارآمد و متخصص در جهت توسعه فرهنگی، اجتماعی، زیستمحیطی، عمرانی و... در یک شهر گامهای جدی را بردارد. موارد مذکور مولفههایی است که در هر شهری مورد توجه است و هیچیک از این مسائل تخصص یک فرد محسوب نمیشود، بنابراین لازمه حل مشکلات شهری و اداره صحیح آن برخورداری از یک سازمان و تشکیلات منظم و روزآمد همراه با خرد جمعی و نیروهای قوی و متخصص است تا با استفاده از این ظرفیتها بتوان پایهگذار توسعه پایدار شهری بود. امروز با یک مهندس مشاور نمیتوان مسائل تهران را مورد بررسی قرار داد، زیرا پارامترهای تهران به اندازهای متعدد و متنوع است که همه این موارد در زیر یک چتر قرار نمیگیرد. حتی در سطح مدیریت شهری نیز وضعیت بدین صورت است. هیچ مدیری وجود ندارد که مدعی شناخت همه مسائل شهری و راهحل مناسب برای همه مشکلات باشد. قطعا اگر فردی در این زمینه مدعی باشد، بهطور حتم مسائل شهری را نمیشناسد. بنابراین برای اداره مطلوب یک شهر و حل مشکلات آن نیازمند مدیران با تخصصهای بالا و مناسبی هستیم تا بتوان با قیمت بهینه خدمات بهتری به مردم ارائه داد. بدیهی است شهرداری تهران با توجه به سوابق طولانی دارای مدیران باتجربه و متخصصی باشد و حتما هر کس شهردار میشود باید از آن نیروهای متخصص در جایگاه مناسب استفاده کند.
برای اینکه پارلمان شهری تبدیل به وضعیتی شود که در دیگر کشورهای توسعهیافته میبینیم، با چه موانعی روبهروست؟
در درجه نخست در حیطه مجموعه وظایف کنونی اداره شهر، باید به سمت شناخت دقیق مسئولیتهای پارلمان شهری در کشورهای توسعهیافته گام برداشت، سپس نسبت به اصلاح قوانین و مقررات مرتبط اقدام کرد، از اتاقفکرهایی با تخصص مشاوران واقعی کمک گرفت و براساس پتانسیل مشاوران شناختهشده کلیه مسائل شهر را مورد بررسی و بازبینی قرار داد. پس از تصویب قوانین مربوطه نیز، این قوانین باید مورد پیگیری قرار گیرند تا بتوان طی یک دوره انتقالی با درایت و هوشیاری بدون آنکه در خدماترسانی وقفه ایجاد شود، نقلوانتقالات صورت پذیرد. یک برنامه جامع برای اجرا شدن نیازمند یک نظارت مطلوب هم هست. اگر مقصود این است که شورای شهر در ایران در حد و قامت شورای شهر در دیگر کشورهای توسعهیافته باشد، باید با اصلاح قانون طی یک برنامه میانمدت و رفتار عقلایی این مهم را عملی کرد.
لایحهای تحت عنوان مدیریت جامع شهری وجود دارد که هنوز به تصویب نرسیده و همواره ریاست محترم جمهور بر تصویب و اجرای آن تاکید کرده است. آیا در صورت تصویب این طرح میتوان شاهد شکلگیری پارلمان شهری بود؟
امروز در قرن بیستویکم نمیتوان با اسب و درشکه به شهرها مسافرت کرد.پس برای اداره مطلوب شهرها و حرکت به سوی توسعه همهجانبه در یک شهر لازم است به همه مسائل مرتبط با اداره آن بهصورت همگن توجه کرد. بنابراین لایحه مدیریت جامع شهری باید با نحوه و شرایط اداره شهرهای مطلوب جهان تطبیق داده میشد و دقت شود که مدیریتهای شهری در شهرهای بزرگ چه پارامترهایی را رعایت کردند. در صورت توجه به این مهم اگر چنین لایحهای به تصویب برسد، در این صورت قطعا باید شورای شهری انتخاب شود که در راستای آن حرکت کند. شورای شهر کنونی بیشتر در قالب پیگیری مسائل با شهرداری است و ابعاد مدیریت امنیتی، بهداشتی، فرهنگی، زیستمحیطی و... در قالب وظایف این پارلمان شهری موجود نیست.
از جنابعالی بهعنوان یکی از گزینههای تحولگرا در مدیریت و همچنین پاکدست نام برده میشود و این احتمال وجود دارد که برای شهرداری تهران کاندیدا شوید. در صورت چنین پیشنهادی واکنشتان چه خواهد بود؟
از سن بنده گذشته است تا مسئولیت شهرداری کلانشهری مانند تهران را به عهده بگیرم، افرادی باید در راس مدیریت شهری قرار بگیرند که ضمن تجربه کافی برای اداره شهر، آشنایی لازم برای تبدیل این شهر به یک شهر قابل زندگی را داشته باشند. امروز نباید شهر تهران را کماکان به روش سنتی اداره کرد، شورای شهر وظیفه دارد نیروهای خوشفکر و بهروز را در مدیریت شهری شناسایی کرده و با بررسی برنامه جامع آنها برای اداره کلانشهر تهران، کسی را که پاسخگوی مطالبات این مردم باشد بهعنوان شهردار جدید منصوب کند.