برگزیت، مِی را کجا میبرد؟
پنجشنبه هفته آینده، انتخابات عمومی در بریتانیا برگزار میشود. انتخاباتی زودهنگام که بیشتر به معنی تثبیت قدرت محافظهکاران است.
نخستوزیر «ترزا می» که با معادله چندمجهولی برگزیت روبهروست، سعی دارد با یک پیروزی انتخاباتی، دولت خود را در مقابل انتقادهای اپوزیسیون (حزب کارگر) ، بیمه کند و بعد با خیال راحت ماشین خروج از اتحادیه اروپا را به پیش ببرد.
جدایی بریتانیا و آمریکا از اتحادیه اروپا
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از قانون ، شاید در نگاه اول، برگزیت و به قدرت رسیدن دونالد ترامپ، یک پدیده عادی در روند دموکراسی باشد اما باید دید که چه کشوری بیشترین سود را از این وضعیت می برد؟! کشوری که آرزوی فروپاشی اتحادیه اروپا، ناتو و دیگر پیمانهای غربی را دارد. بگذارید اول برگزیت را مورد واکاوی قرار دهیم. خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، یک پدیده معمولی نیست. اینجا تنها بحث خروج انگلیسیها، ولزیها، اسکاتلندیها و ایرلندیها نیست. موضوع اینجاست که شاید این خروج به یک اپیدمی سیاسی تبدیل شود و کشورهای دیگری نیز که از وضعیت مالی و اقتصادیشان راضی نیستند، ساز جدایی کوک کنند. آن وقت، موجودیت اتحادیه اروپا به خطر میافتد و این همان خوابی است که تعبیر شدنش برای یک کشور یعنی اوج موفقیت. کشوری که معادلات شرق اروپا را برهم ریخته و از گسست بین این سو و آنسوی اقیانوس اطلس، نهایت استفاده را میبرد. بله، روسیه را میگویم. پس برگزیت و ترامپ، دو روی یک سکه هستند و این همان سکه بدشانسی اروپاست. کابوسی که باعث شد تا مرکل ، صد ر اعظم آلمان در حاشیه اجلاس جی هفت بگوید دیگر نمیتوانیم روی لندن و واشنگتن، حساب کنیم. اروپا باید روی پای خود بایستد!
نظر سنجی ها چه می گویند؟
از زمانی که انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در نوامبر 2016 برگزار شد و ترامپ برخلاف نظرسنجیهای پیش از انتخابات، به صندلی شماره یک کاخ سفید رسید، دنیا دیگراعتماد خود را به نظرسنجی ها از دست داده است! پس باید الان به 99درصد نظرسنجیها که حزب محافظه کار به رهبری ترزا می را در انتخابات هشت ژوئن پیروز قطعی می دانند،شک کنیم. فراموش نکنیم که محافظهکارها از زمان دیوید کامرون به این طرف، نتواستهاند اوضاع را دگرگون کنند و هنوز مشکل بیکاری و دردسرهای اضافه شده برگزیت، سقوط ارزش پوند و دیگر مسائل اقتصادی گریبانگیر بریتانیایی هاست. در این میان، امنیت بسیار شکننده در انگلیس را نیز در نظر بگیرید که قوز بالا قوز شده است.حمله تروریستی هفته پیش در منچستر، به شدت مدیریت ترزا می را زیر سوال برده است. پس اگر دست آخر، جرمی کوربین، رهبر حزب کارگر توانست حکم تخلیه خانه شماره ۱۰ خیابان «داونینگ» را بگیرد، زیاد تعجب نکنید. نظرسنجیها در دنیا، اصالت خود را از دست داده اند و رفتار انتخاباتی مردم در بسیاری از موارد، در دقیقه 90 عوض می شود. این روزها نیز که تنور شعارهای پوپولیستی داغ است و حزبی که در ویترین خود، چند هدف مردم پسند(!) را چیده باشد، بعید نیست که رای بیاورد!
تعداد کرسی های فعلی احزاب در پارلمان
در حال حاضر ، حزب محافظه کار 330 کرسی، حزب کارگر 229 کرسی، حزب ملی اسکاتلند 54 کرسی و لیبرال دموکرات 9 کرسی را در اختیار دارند. بهطورمشخص رقابت اصلی مانند دو قرن اخیر، بین محافظهکارها و کارگران است. اگر جرمی کوربین میخواهد جای ترزا می را بگیرد، باید حزب متبوع او، علاوه بر کرسی های فعلی، 97 کرسی دیگر پارلمان را نیز تصاحب کند. پارلمان بریتانیا، 650 کرسی دارد که نصف به اضافه یک آن میشود 326 کرسی. این حداقل کرسیهای مورد نیاز برای به دست گرفتن قدرت است. حزب دوم نیز دولت در سایه را تشکیل میدهد و نقش اپوزیسیون را بازی خواهد کرد. به هر حال، انتخابات ۲۰۱۷ قرار است آخرین انتخابات سراسری پیش از خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا محسوب شود و البته در مارس ۲۰۱۹ آخرین مرحله از روند خروج بریتانیا از این اتحادیه انجام خواهد شد.
نتیجه انتخابات چه می شود؟
درست است که نظرسنجیها با اختلافی هفت تا 15 درصدی، محافظهکاران را پیروز انتخابات نشان میدهند اما بازهم تاکید می شود که پیروزی حزب کاگر، آرزویی دست نیافتنی نیست. اگر جمعه نوزدهم خرداد، ترزا می از ایده برگزاری انتخابات زود هنگام پشیمان شد، کاملا طبیعی است و نباید شگفت زده شد!
ترزا می در مسیر روسای جمهوری کرهجنوبی و برزیل!
در یک سال اخیر، دیلما روسف و پارک گئونهای، روسای جمهوری برزیل و کره جنوبی با سندسازیهای احزاب مخالف، کار خود را از دست دادهاند و دو بانویی که با انتخاب مستقیم مردم روی کار آمده بودند، امروز دیگر در قدرت نیستند. ترزا می اما نخستوزیری است که بهطورغیرمستقیم توسط مردم انتخاب شده است. هر چند او بیشتر یک نخستوزیر انتصابی محسوب میشود و در زمان انتخابات پیشین، رهبر حزب نبود. مردم به محافظهکارانی رای دادند که دیوید کامرون را به عنوان نخستوزیر در نظر گرفته بودند. شاید ذایقه مردم بریتانیا در بهار سال 2017 درواقع اینطور نباشد که با رای خود، بانوی آهنین دیگری خلق کنند! پس این احتمال که حزب محافظهکار باوجود اقبال عمومی، بهخاطر حساسیتها نسبت به رهبری که انتخاب کرده شکست بخورد، وجود دارد. به هر حال باید صبور باشیم و ببینیم آیا انفجار منچستر، میتواند برگ برنده کارگران برای فتح لندن باشد یا دوباره محافظهکارها در قدرت خواهند ماند.نکته دیگر اینکه در پی افشای یک سری اسناد جدید که نشان میدهد بریتانیا برای تضعیف سیاست تغییرات آب و هوایی اتحادیه اروپا تلاش میکند، ترزا می به همدستی با ترامپ علیه اروپا متهم شده است و این یعنی ترزا گیت!
انتخاب برای ایران؛ بین بد و بدتر
درست است که هر دولتی در اروپا، بریتانیا یا آمریکا روی کار باشد، منافع ملی کشور خودش را در نظر میگیرد اما بدونشک همان طوری که بین اوباما و جرج بوش تفاوت بود، بین محافظهکار و کارگر نیز برای برنامهریزی در سیاست خارجی، تفاوتهایی وجود دارد.در واقع همان تئوری دولت بد و دولت بدتر است؛ یعنی نحوه برخورد با یک دولت بد، در مجموع راحتتر از چالش با یک دولت بدتر است. جمهوری اسلامی ایران در عین استقلال و عدم وابستگی به شرق و غرب، در حال حاضر برای برداشته شدن تحریمهای ظالمانه بانکی و غیرهستهای تلاش میکند و در این میان اگر بنا باشد، روند برداشته شدن تحریمها به نفع مردم ایران، با سختیهای کمتری پیش برود، هر عقل سلیمی از آن حمایت میکند. تجربههای تاریخی نشان داده است که میشود دولت کارگر را بد و دولت محافظهکار را بدتر توصیف کرد. البته در این میان باید به نظرات شخصی جرمی کوربین نیزاشاره کنیم که از سال ها پیش، طرفدار حق ِداشتن انرژی هسته ای برای ایران بوده است.