قتل فجیع مرد جوان به خاطر اختلاف میلیاردی
مردی که با انگیزه مالی با همدستی دو نفر دیگر جوانی را به قتل رسانده است، در حالی با همدستانش پای میز محاکمه رفت که از کینهای قدیمی برای این قتل پرده برداشت.
آبانماه سال ٩٢ مأموران پلیس جسد مردی جوان را که زیر پل فردیس رها شده بود پیدا کردند. با انتقال جسد به پزشکی قانونی مأموران متوجه شدند این فرد جوانی به نام داریوش است که چند روز قبل از پیداشدن جسدش خانوادهاش اعلام کرده بودند که او گم شده است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق ، در ادامه تحقیقات مأموران جسد را به پزشکی قانونی انتقال دادند و بررسیهای خود را برای مشخصشدن عاملان این قتل آغاز کردند. مأموران اطمینان داشتند داریوش قربانی یک کینه شده است چراکه اولا کبودیهای روی بدن او نشان میداد قبل از اینکه به قتل برسد مورد ضرب و جرح قرار گرفته و آثار روی دستانش هم حکایت از مقاومت داشت. ضمن اینکه عاملان قتل با کینهای عمیق او را به قتل رسانده بودند چراکه نهتنها جمجمهاش را شکسته بودند بلکه گلویش را هم بریده بودند.
بنابراین بهترین راه برای پیداکردن سرنخی از این قتل، بررسی زندگی خصوصی مقتول بود. مأموران بعد از چند روز تحقیق درنهایت متوجه شدند مقتول مدتهاست با فردی دچار اختلاف مالی است و چندین بار هم سر این موضوع با هم جروبحث کردهاند. بهاینترتیب مأموران تحقیقات گستردهای را آغاز کردند و موفق شدند نادر، مردی را که با مقتول اختلاف داشت، بازداشت کنند.
این مرد بعد از چندین روز مقاومت به قتل اعتراف کرد و به مأموران گفت: من و داریوش مدتها بود که با هم اختلاف داشتیم. درگیری ما بر سر یک مغازه و چند زمین بود. او پول من را نمیداد و میلیاردها تومان سرمایهام دست او بود. مجبور شده بودم در یک آژانس کار کنم و به همین خاطر هم از دست او عصبانی بودم. روز حادثه با همدستی دو نفر دیگر به نامهای کریم و شکیب او را به قتل رساندم؛ شکیب کارگر من بود و او بود که گلوی داریوش را برید.
متهم گفت: بعد از قتل هم جسد را از محل کار من زیر پل فردیس بردیم و آنجا رها کردیم.
بعد از اعترافات این مرد، شکیب و کریم هم بازداشت شدند. آنها نیز به همدستی و مشارکت در قتل اعتراف کردند و توضیح دادند که در قبال گرفتن پول دست به این کار زدهاند. در نهایت با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به شعبه چهار دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد و متهمان روز گذشته پای میز محاکمه رفتند. در ابتدای جلسه کیفرخواست علیه متهمان خوانده شد و نماینده دادستان خواست هر سه آنها با اتهام مشارکت در قتل محاکمه شوند.
سپس نوبت به اولیای دم رسید و آنها نیز درخواست صدور حکم قصاص برای عاملان قتل کردند. در ادامه شکیب متهم ردیف اول در جایگاه حاضر شد؛ او اتهام قتل عمد را رد کرد و گفت: من اصلا نمیدانستم ماجرا چیست و نادر به ما دروغ گفته بود و خودش هم عامل اصلی قتل است. او گفت: من و نادر در یک آژانس با هم آشنا شدیم و همکار بودیم تا اینکه نادر یک آشپزخانه به راه انداخت و من را هم دعوت به همکاری کرد؛ من هم قبول کردم. او از من پول گرفته بود و کار میکرد و سودش را میداد. من هم فکر میکردم آدم خوبی است تا اینکه چندروزی بعد از حادثه به من گفت اگر به او کمک کنم کسی را بکشد، چند میلیون تومان به من خواهد داد. من قبول نکردم و گفتم این کار را نمیکنم اما گفت موضوع ناموسی است و من باید به او کمک کنم؛ باز هم مقاومت کردم و این بار گفت اگر کمکش نکنم، پولی را که دستش دارم به من پس نمیدهد. چارهای نداشتم جز اینکه کمکش کنم. موضوع را با دوستم کریم در میان گذاشتم و او قبول کرد؛ با اینکه نادر گفته بود به ما سه میلیون تومان میدهد اما پنج میلیون تومان داد و خواست نقشه را عملی کنیم. پول دست کریم بود، چند روز بعد از اینکه پول به دست کریم رسیده بود، به او گفتم پول را پس بده من پشیمان شدم اما او گفت که پول را خرج کرده است و دیگر حاضر نیست آن را پس بدهد؛ دوباره مجبور شدم به خواسته نادر تن دهم.
او درباره روز حادثه گفت: آن روز طبق قرار نادر مقتول را به آشپزخانه کشاند و بعد از من و کریم خواست به او حمله کنیم و او را بزنیم؛ ما هم کتکش زدیم. نادر برای ما شوکر و گاز اشکآور خریده بود. وقتی کریم با شوکر به مقتول حمله کرد، شوکر عمل نکرد و مقتول هوشیارتر شد و سعی کرد جلوی ما را بگیرد اما من این بار با گاز اشکآور حمله کردم. هول کرده بودم، گاز را به سمت خودم گرفتم، فشار دادم و کمی از گاز به صورت خودم خورد اما بقیهاش را به صورت مقتول زدم؛ باز مقاومت میکرد. نادر با آبگردون چند ضربه به سر او زد و مرد جوان به زمین افتاد. ما گفتیم گوشمالی شد رهایش کن اما قبول نکرد و گفت باید او را بکشیم. مرتب نبضش را میگرفت و میگفت اگر او را نکشیم، ما را لو میدهد، بعد هم چاقو را آورد و خودش گلوی مقتول را برید.
متهم که پیش از این گفته بود او با چاقو گلوی مقتول را بریده است، درباره این تناقضگویی گفت: من قبول ندارم؛ حرفهایی که در بازجویی زدم درست نیست. نادر این کار را کرد. او به من دروغ گفت و ادعا کرد موضوع ناموسی است و قرار است گوشمالی بدهیم اما اصرار به قتل داشت و خودش هم با چاقو او را کشت. من و کریم چاقو نداشتیم.
سپس نوبت به کریم رسید؛ او هم اتهام مشارکت در قتل را رد کرد و گفت: من فکر میکردم موضوع کتکزدن و گوشمالی بر سر مسائل ناموسی است؛ نمیدانستم موضوع چندین میلیارد پول است. به ما دروغ گفته شد؛ ضمن اینکه من کسی را نکشتم.
وقتی نوبت به نادر رسید او قبول کرد که بر سر مسائل مالی با مقتول اختلاف داشته است و گفت: من این حرف را قبول ندارم؛ آنها بودند که این کار را کردند. بعد از گفتههای متهمان و وکلای مدافع آنها هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.